ابن جوزی گوید:
دربارهی محلّ دفن سر مطهّر اقوالی است. معروفترین آنها آن است که به کربلا برگردانده، با بدن دفن کردند. قول دیگر آن است که در مدینه، در کنار قبر مادرش فاطمه (ع) مدفون است. ابن سعد گوید: چون سر به مدینه رسید، سعید بن عاص والی مدینه بود. آن را جلو او گذاشتند. او از بینی سر گرفت، بعد دستور داد کفن کردند و کنار مادرش فاطمه (ع) به خاک سپردند.
شعبی گوید: مروان حکم در مدینه بود. آن سر را گرفت و در مقابل خود نهاد و با بینی آن ور میرفت و خطاب به آن حرفهایی اهانتآمیز داشت و میگفت به یاد دوران عثمان میافتم. سعید بن عاص یا عمرو بن سعید که از خانههای هاشمیان صدای شیون شنید، با خواندن شعری طنزآمیز، از گذشته یاد کرد.
قول دیگر آن است که در دمشق مدفون است. ابن ابی الدّنیا حکایت کند: در خزانهی یزید در دمشق سری پیدا شد، آن را کفن کرده و در «باب الفرادیس» به خاک سپردند.
بلاذری هم گوید که سر او در دار الامارهی دمشق است. واقدی نیز چنین گفته است.
قول چهارم آنکه در مسجد رقّه، کنار فرات، در شهری مشهور دفن شده است. این گفتهی عبدالله بن عمر وراق در کتاب «مقتل» است. گوید: چون سر مطهّر را پیش یزید آوردند، گفت: آن را به تلافی سر عثمان، نزد خاندان «ابی معیط» میفرستم که در رقّه بودند. سر را پیش آنان فرستاد. آنان سر را در یکی از خانههای خود مدفون کردند. بعدها آن خانه جزو مسجد جامع شد، نزدیک درخت سدری که آنجاست و برگهایی شبیه برگ نیل دارد و زمستان و تابستان سبز است.
قول پنجم آن است که خلفای فاطمی آن سر را از باب الفرادیس به عسقلان و از آنجا به قاهره بردند و هم اکنون آنجاست و مزار بزرگی دارد.
به هر حال، آن سر مطهّر هر جا که باشد، در دلها و وجدانهاست و در رازها و خاطرههاست و قلب دوستداران، جایگاه اوست.
قال ابن الجوزیّ:
اختلفوا في الرّأس على أقوال: أشهرها إنّه ردّ إلى الجسد بكربلا فدفن معه، قاله هشام و غيره.
و الثّاني: إنّه دفن بالمدينة عند قبر أمه فاطمة (ع) قاله ابن سعد، قال: لمّا وصل إلى المدينة كان سعيد بن العاص والياً عليها فوضعه بين يديه و أخذ بارنبة أنفه ثمّ أمر به فكفن و دفن عند أمه فاطمة (ع).
و ذكر الشّعبيّ: إنّ مروان بن الحكم كان بالمدينة فأخذه و تركه بين يديه و تناول ارنبة انفه و قال:
يا حبّذا بردك في اليدين و لونك الأحمر في الخدّين
و اللّه لكأنّي أنظر إلى أيّام عثمان، و قال ابن الكلبيّ: سمع سعيد بن العاص أو عمرو بن سعيد الضّجّة من دور بني هاشم فقال:
عجّت نساء بني تميم عجّة كعجيج نسوتنا غداة الارنب
و البيت لعمرو بن معدي كرب و الرّواية (عجت نساء بني زياد). و روى أنّ مروان أنشد:
ضرب الدوسر فيهم ضربة اثبتت أوتاد ملك فاستقرّ
و الثّالث: إنّه بدمشق حكى ابن أبي الدّنيا قال: وجد رأس الحسين في خزانة يزيد بدمشق فكفنوه و دفنوه بباب الفراديس و كذا ذكر البلاذريّ في (تاريخه) قال: هو بدمشق في دار الإمارة و كذا ذكر الواقديّ أيضاً.
و الرّابع: إنّه بمسجد الرّقّة على الفرات بالمدينة المشهورة. ذكره عبد اللّه بن عمر الوراق في كتاب (المقتل) و قال: لمّا حضر الرّأس بين يدي يزيد بن معاوية قال لأبعثنه الى آل أبي معيط عن رأس عثمان و كانوا بالرّقّة فبعثه إليهم فدفنوه في بعض دورهم ثمّ أدخلت تلك الدّار في المسجد الجامع قال: و هو إلى جانب سدرة هناك و عليه شبيه النّيل لا يذهب شتاءاً و لا صيفا.
و الخامس: إنّ الخلفاء الفاطميّين نقلوه من باب الفراديس إلى عسقلان ثمّ نقلوه إلى القاهرة و هو فيها و له مشهد عظيم يزار في الجملة.
ففي أيّ مكان رأسه أو جسده فهو ساكن في القلوب و الضمائر قاطن في الأسرار و الخواطر أنشدنا بعض أشياخنا في هذا المعنى:
لا تطلبوا المولى حسين بأرض شرق أو بغرب
و دعوا الجميع و عرجوا ن حوي فمشهده بقلبيّّّّ[1]
[1]– تذکرة الخواص: 238.