شیخ مفید گوید:

آن شب را که شب شنبه بیست و هفتم رجب سال 60 هجری بود، امام حسین (ع) در خانه‌اش ماند. ولید هم به نامه‌نگاری به پسر زبیر درباره‌ی بیعت و امتناع او از بیعت با یزید مشغول بود. پسر زبیر همان شب از مدینه به سوی مکّه رفت. صبح که شد، ولید سواره‌هایی را از هواداران بنی امیّه که 80 نفر بودند در پی او فرستاد، امّا به او نرسیدند و برگشتند. آخر روز شنبه، مردانی را نزد حسین (ع) فرستاد تا بیاید و به سود یزید بن معاویه با ولید بیعت کند. حسین (ع) به آنان فرمود: بگذارید صبح شود تا ببینید و ببینیم چه می‌شود. آن شب دست از او کشیدند و اصرار نکردند.

 

 

قال شیخ المفید:

 فَأَقَامَ الْحُسَيْنُ (ع) فِي مَنْزِلِهِ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ هِيَ لَيْلَةُ السَّبْتِ لِثَلَاثٍ بَقِينَ مِنْ رَجَبٍ سَنَةَ سِتِّينَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ اشْتَغَلَ الْوَلِيدُ بْنُ عُتْبَةَ بِمُرَاسَلَةِ ابْنِ الزُّبَيْرِ فِي الْبَيْعَةِ لِيَزِيدَ وَ امْتِنَاعِهِ عَلَيْهِمْ وَ خَرَجَ ابْنُ الزُّبَيْرِ مِنْ لَيْلَتِهِ عَنِ الْمَدِينَةِ مُتَوَجِّهاً إِلَى مَكَّةَ فَلَمَّا أَصْبَحَ الْوَلِيدُ سَرَّحَ فِي أَثَرِهِ الرِّجَالَ فَبَعَثَ رَاكِباً مِنْ مَوَالِي بَنِي أُمَيَّةَ فِي ثَمَانِينَ رَاكِباً فَطَلَبُوهُ وَ لَمْ يُدْرِكُوهُ فَرَجَعُوا فَلَمَّا كَانَ آخِرُ نَهَارِ يَوْمِ السَّبْتِ بَعَثَ الرِّجَالَ إِلَى الْحُسَيْنِ (ع) لِيَحْضُرَ فَيُبَايِعَ الْوَلِيدَ لِيَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَيْنُ (ع) أَصْبِحُوا ثُمَّ تَرَوْنَ وَ نَرَى فَكَفُّوا تِلْكَ اللَّيْلَةَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلِحُّوا عَلَيْهِ.[1]


[1]– الارشاد: 201، تاریخ الطبری 3: 271، البحار 44: 326، العوالم 17: 176، اعیان الشیعة 1: 588، وقعة الطف: 83.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *