در کلمات قصار سید میخوانیم که: ” قُرب السلطان بُعدُ الرحمن ” . بر اثر همین نصایح و توصیههای سیّد به فرزندانش بود که وقتی قرار شد جنازهی شکوه السلطنه (مادر مظفرالدین شاه) در 12 ربیع الاوّل 1323 ق توسط اردویی به ریاست شیخ الاسلام قزوینی، از تهران به نجف انتقال یابد و به این مناسبت مقرّر شد به علما و بستگان نزدیک آنها از سوی شاه انگشتر خلعت بدهند، سیّد احمد و نیز برادرش آقا سیّد علی (دو فرزند سید که آن زمان در تهران میزیستند) از قبول انگشتر اهدایی امتناع ورزیده و به شخص واسطه جواب داده بودند «که ما بدون اذن» پدر، هدیهی شاه را «قبول نخواهیم کرد، پس بهتر این است ببرند همان نجف».[1]
منبع: کتاب فراتر از روش آزمون و خطا / موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
[1]ـ نامهی سیّد احمد به پدر، مورخ 6 ربیع الاوّل 1323.