سلام باد به «عابس»، به حُسن عادت او!
 که بود عشق خدا، سرخط سیادت او
  
 به خاندان علی، خاندان او، عاشق
 ز جاننثاری او، جلوهگر، ارادت او
  
 بر او سلام! که بیمار عشق بوده و کرد
 امام عشق به معراج خون، عیادت او
  
 عدو به دشت بلا کرد سنگبارانش
 که همنبرد نبودی کس  از رشادت او
  
 برهنه گشته و تیغ برهنهاش در دست
 که بود خُود و زره، مانع شهادت او
  
 بسی به معرکه جنگید تا شهادت یافت
 که شد شهادت او، جلوهی سعادت او
  
 تنش به خاک فتاد و سرش به دست عدو
 که فخر بود عدو را به هم، ز کشتن او
شاعر: سیدرضا مویّد(موید)
 
								 
															




