چهل روز هسته  ى خرما را مى  خورديم!

گزیده‌هایی از بیانات حضرت آبت الله العظمی بهجت (ره)

يكى از كسانى كه ما در زمان خود درك كرده ايم، مرحوم آقا شيخ محمّد حسين كاظمينى(مرحوم شيخ محمّد حسين بن هاشم كاظمى (؟ ـ 1308)، صاحب هداية الانام فى شرح الشرايع و…)، صاحب شرح شرايع و مرجع عرب  ها بود كه به اهل علم، ورقِ(كوپن.) نان مى داد. آقاى شيخ مهدى خالصى( مرحوم شيخ مهدى بن حسين خالصى كاظمى (؟ ـ 1343)، صاحب تأليفات متعدد، از جمله: حاشية على كفاية الاصول، شرح الكفاية و…) ـ رحمه اللّه ـ كه از فضلاى كاظمين بود گفت: آقا شيخ محمّد حسين كاظمينى ـ رحمه اللّه  ـ روزى يك ورق به ما مى  داد كه فقط براى نان ما كافى بود، و ما دو نفر عائله بوديم با مادرم، با خود گفتم: نزد آقاى شيخ محمّد حسين كاظمينى ـ رحمه اللّه  ـ بروم تا آن را بيشتر كنند. به خانه  ى ايشان رفتم و ديدم علويّه(همسر ايشان) كتاب جواهر را مى  خواند و ايشان مى نويسند. دستور دادند علويّه داخل اندرون شوند. عرض كردم: آقا، يك ورق كافى نيست، دستور بدهيد دو برابر شود، تا با آن مقدارى هندوانه هم بخريم. ايشان ما را امر به صبر و زهد و قناعت كردند، بعد حال خودشان را نقل كردند و گفتند: ما در ايّام تحصيل در نجف اشرف چه سختى  هايى را مى  كشيديم، به حدّى كه زمانى در حجرات بالاى مدرسه مرتضويّه(واقع در صحن فعلى حضرت امير ـ عليه  السّلام) بوديم، چهل روز برما گذشت كه هيچ خوراكى نداشتيم، و ما در اين مدّت هسته  هاى خرما را مى  خيسانديم و مى خورديم! آيا ما مى توانيم بيست روز بدون نان زندگى كنيم؟! ده روز چطور؟!سرانجام گويا مرحوم كاظمينى قبول كرده بودند و به مرحوم خالصى حواله داده بودند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد