البته محرّمات، تنها زنا و قمار و شُرب خَمر نيست، گاهى يك امضاى بى جا كه مقدّمات و زمينه ى آن را هم ديگران زحمت كشيده و به دست انسان مى دهند، موجب از بين رفتن اَعْراض و نفوس مى شود و به مراتب از آن بالاتر است. از ما انتظار نمى رود كه گناهانى از قبيل شرب خمر را در خيابان مرتكب شويم، چون اين كار گذشته از ترس خدا، يك نوع جنون و بى  عقلى است و لذا از ما صادر نخواهد شد.

كاردار بريتانيا در اطاق خصوصى و شخصىِ آقاسيّد محمّد كاظم يزدى ـ رحمه اللّه ـ وارد شد تا از او امضا بگيرد كه مردم بر لَهِ انگليس، و عَلَيْهِ دولت عثمانى جنگ كنند و هفت تير خود را هم به ايشان نشان داد و او را تهديد نمود. ايشان چون زبان انگليسى نمى دانست، با اشاره دست به گلوى خود برد و كشيد و به او فهماند كه: اگر گردن مرا هم بزنيد حاضر نيستم امضا كنم! كاردار ديد كه كشتن و ترور كردن ايشان براى او امضا نمى شود، لذا ايشان را رها كرد و از منزلشان بيرون آمد.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *