مقدمه

در این تقریر میخواهیم در نوع ثانی بخش اول از قسم ثالث را بحث کنیم که عبارت اند از جایی که یک چیزی فقط شانیت دارد که در حرام استفاده شود که فقط منحصر در یک مصداق است و ان هم خرید و فروش سلاح که شانیت این را دارد که برای تقویت کفار باشد

و اینجا نمیتوانیم از عنوان اعانه بر اثم کمک بگیریم برای حرمت چرا که شیخ حرمت اعانه را منوط کرد قصد و حال اینکه در اینجا قصد تقویت کفار را ندارد و چه بسا اصلا علم هم نداشته باشد که در همچنین چیزی استفاده میشود، تنها دلیلی که در اینجا هست و باید بررسی شود روایات متعدد در حرمت ویکی هم بر جواز است.

صورت مسئله

در اینجا بحث فقط یک مثال دارد و ان هم عبارت است از خرید و فروش سلاح که در بعضی روایات ائمه حکم به عدم جواز و حرمت داده اند در حالی که بعضا هم حلال شمرده شده که بر فقیه لازم است که در صدد رفع تعارض این روایت بر آید و در نهایت حکم خود را بدهد.

روایت مانعه

1)رواية الحضرمي

قال: «دخلنا على أبي عبد اللّه عليه السلام فقال له حكم السرّاج: ما ترى في من يحمل إلى الشام من السروج و أداتها؟ قال: لا بأس، أنتم اليوم بمنزلة أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم، أنتم في هدنة، فإذا كانت المباينة حرم عليكم أن تحملوا إليهم السلاح‌و السروج»

ترجه لغات:     سراج (زین اسب)    سروج (زین های اسب)     هدنه (عقدی که بین دو کشور بسته میشو بنابر دوستی دو کشور)     مباینه (زمانی که بین دو کشور نه جنگ باشد و نه عقد دوستی)  

2)رواية هند السرّاج

قال: «قلت لأبي جعفر عليه السلام: أصلحك اللّه! إنّي كنت أحمل السلاح إلى أهل الشام فأبيعه منهم، فلمّا عرّفني اللّه هذا الأمر ضقت بذلك و قلت: لا أحمل إلى أعداء اللّه، فقال: احمل إليهم و بعهم، فإنّ اللّه يدفع بهم عدوّنا و عدوّكم يعني الروم فإذا كان الحرب بيننا فمن حمل إلى عدوّنا سلاحاً يستعينون به علينا فهو مشرك»

ترجمه لغات:    هذا الامر(منظور محبت و ولایت اهل بیت)      ضقت(به تنگ امد دلم)   

3)مكاتبة الصيقل

مكاتبة الصيقل: «أشتري السيوف و أبيعها من السلطان أ جائز لي بيعها؟ فكتب: لا بأس به»

4)رواية عليّ بن جعفر

و رواية عليّ بن جعفر، عن أخيه عليه السلام قال: «سألته عن حمل‌المسلمين إلى المشركين التجارة، قال: إذا لم يحملوا سلاحاً فلا بأس»

5)ما في وصيّة النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلم لعليّ عليه السلام

و مثله ما في وصيّة النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلم لعليّ عليه السلام: «يا عليّ، كفر باللّه العظيم من هذه الأُمّة عشرة أصناف و عدّ منها بائع السلاح من أهل الحرب»

 

وجه جمع

شیخ اینجا به این شکل جمع میکند که روایات مجوزه را حمل بر زمان هدنه و دوستی بین کشور ها میکند و روایات مانعه را به زمانی که بین دو کشور یا مباینت یا جنگ باشد که این جمع شیخ به راحتی در روایات مشهود است و مثلا در روایت هند سراج به این مطلب تصریح شده است.

 

حواشی

حاشیه مرحوم ایروانی(اعانه)

مرحوم ایروانی با مبنای شیخ در اعانه مخالف است که بحث را روی قصد میبرد بلکه ایشان میگویند که باید حکم دایر مدار یک امر واقعی است که یا اعانه است یا نه و جاهل قاصر خارج است چون نمیدانند اما اگر بداند و حتی قصدی هم نداشته باشد باز هم کارش حرام است.

 

حاشیه مرحوم روحانی(اقوال در حرمت)

همه متفق القول اند که این کار حرام است ولی در سعه ضیق ان بحث کرده اند که ما اختصارا میاوریم.

1)تحریم مطلقا

2)تحریم در زمان قیام جنگ

3)تحریم در حال مباینه

4)تحریم چه در زمان جنگ چه در زمان اماده شدن برای جنگ

5)تحریم اگر قصد کمک کردن به برپا شدن جنگ کند

 

 

حاشیه مرحوم امام خمینی(حکم فروش سلاح)

این موضوع حکمش معلق است و تابع مصالح حکومت اسلامی است چه بسا زمانی برسد که امر دایر بشود به اینکه حکومت اسلامی اسلحه بدهد به کشور کفر و چه بسا نیاز شود که رایگان هم بدهد

بله در بعضی جاها هم حرام است ولی این موضوع را نمیتوان بصورت فرضی مطرح کرد و گفت فلان جا حلال و فلان جا حرام بلکه نیازمند دیدن مصالح ان زمان مسلمین است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *