آیه سوم

حال سوال این است که این هشدار و انذار در کدام جبهه، در کدامین سنگر و با کدامین ادوات انجام می‌شود؟

الف) اولین سنگر، سنگر تکبیر حق تعالی است!  

«تکبیر» اولین سنگر یا اسلحه‌ی تحقق قیام هدفمند است: ﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ[1] و این آیه شریفه دارای معانی ژرف و وسیعی می‌باشد که به بررسی برخی از وجوه و شئون آن می‌پردازیم:

بنابراین اگر مجاهد و سنگردار هستید، خود را نبینید، شما ربّ، مالک و صاحب دارید، و هر چه هست از اوست، و انسانی که این معنا را بیابد، پروردگار خویش را به کبریایی یاد خواهد نمود، و چنان مربوب عظمت خاص رب العالمین می‌گردد که «عَظُمَ اَلْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ».[2] به دیگر سخن فهم کبریایی خداوند، سبب می‌شود هیچ قدرت و مؤثری در این عالم، در برابر دیدگان انسان بزرگ جلوه نکند، و آدمی جبهه‌ی وسیع دشمنان، قدرت‌های بزرگ، عمق توطئهها، ایذا و اذیت‌ها را در مقایسه با کبریایی خداوند «هیچ» قلمداد کند؛[3] و اساساً کسی که قیام جهانی و هشدار سرمدی دارد، هیچ مانع و مشکلی را مانع نمی‌بیند.[4]

الف) تکبیر تکبیر

پیامبر اکرم o مأمور به «تکبیر تکبیر» بودند، که عبارت است از اقرار و اذعان باطنی به یگانگی و یکتایی خداوند، به نحوی که فرد تنها موثر این عالم را وجود حق تعالی بداند.

 

ب) تکبیر عقلی

عقل نیز می‌تواند انسان را به مرتبه‌ای برساند که دریابد در عالم کسی جز خدا صاحب نقش نیست، و هر چه هست از او و به سوی اوست.

 

ج) تکبیر فقهی

تکبیر فقهی که شامل تکبیر فرضی و تکبیر ندبی می‌شود، «تکبیر فرضی» در نماز دو مصداق دارد، یکی تکبیرةالاحرام آغازین نماز است، و دیگری «الله اکبر» تسبیحات اربعه که از واجبات تخییری است:

  1. تکبیر فرضی – تکبیرةالاحرام آغازین نماز

از آنجایی که نماز عبادتی است که درباره آن گفته‌اند: «اولها التکبیر و آخرها التسلیم»،[5] و نقطه‌ی آغازین آن با تکبیرةُ الاحرام شروع می‌گردد، می‌توان مراد از تکبیر در این کریمه را «نماز» دانست، بدین ترتیب پروردگار عزیز پس از امر به مسئله هشدار، بیدارگری و دعوت مردم، مسئله «نماز» را مورد تأکید قرار داده است. مؤید این نظریه آن است که اولین واجب جمعی که در جامعه‌ی سه نفره‌ی اسلامی آن روز محقق شد «نماز» بود و رسول خدا o به همراه حضرت خدیجه h و امیرالمومنین j از روز آغازین بعثت، این واجب مهم را به پا داشتند و «تکبیر» گفتند. بعلاوه رسول خدا o دوام صلاۀ داشتند و تمام امورشان «نماز» بود، از همین رو شعار تکبیر به نماز اختصاص ندارد.

خوشا آنانکه دائم در نمازند      بهشت جاودان بازارشان بی

 

  1. تکبیر فرضی – «الله اکبر» تسبیحات اربعه

توجه و دقت در اذکار «تسبیحات اربعه» امری ضروری است، چرا که این اذکار چهارگانه، ارکان عرش‌الهی را تشکیل می‌دهند، و عرش خداوند نیز مطلق عالم تکوین است: ﴿وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ،[6]بدین معنا که قدرتی فراگیر است، و تمام عوالم را تحت سیطره خود دارد.

در «تسبیحات اربعه» ابتدا با گفتن «سبحان الله» خداوند را تنزیه می‌کنیم، و او را مبرای از همه عیوب و محدودیت‌ها معرفی می‌کنیم، بعد «الحمد الله» می‌گوییم. به دیگر سخن «تسبیح» نفی همه‌ی زشتی‌ها و «تحمید» اثبات همه‌ی زیبایی‌ها برای خداوند است، و کسی که هیچ زشتی‌ای ندارد و مطلق زیبایی است، همو معبود است: «و لا اله الا الله»؛ و غیر او شایسته چنین مقامی نیستند. آنگاه بعد از تخلیه(تسبیح)، تحلیه(تحمید)، و رسیدن به کمال عبودیت (تهلیل)، نوبت به «تکبیر» می‌رسد؛ یعنی خداوند بزرگتر و بالاتر از آن چیزی است که بنده در این سه مرحله بر زبان آورده است: «اَللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ».[7]

 

  1. تکبیر ندبی

نوع دیگر تکبیرفقهی، «تکبیر ندبی» است که دارای موارد متعدد می‌باشد، و تمام جنبه‌های تکبیر لسانی و شعاری؛ و جبهه‌هایی که پرچم پیروزی بشر در آن جبهه‌ها ‌به اهتزاز در‌می‌آید را شامل می‌شود. از آن جمله تکبیر روز عرفه، تکبیر روز منا، تکبیر عید فطر و عید قربان، تکبیر اذان و تکبیر در جنگ‌ها و در هنگامه‌ی پیروزی‌ها را می‌توان نام برد.

بنابراین ذکر «الله اکبر» و سنت تکبیر‌گویی از اذکار و سنن عمومی به حساب می‌آید، و از همین حیث اذان جزء شعائر الهی است و اختصاصی به هنگامه‌ی نماز ندارد، به عنوان نمونه مستحب است در مواجهه با انسان لجوج نیز اذان گفته شود.

 

بنابراین اقتضای «وابستگی»، «ذلت» و «فقر» آن است که موجود فقیر، موجودی را که بر او استیلا دارد، با زبان فقر و ذلت به «عظمت» و «کبریایی» یاد کند، به همین سبب است که در نخستین آیاتی که بر قلب رسول ختمی مرتبت اسلام o نازل شد،[13] خداوند ایشان را مکلف نمود، تمام موجودات عالم را که جملگی فقیرند، متوجه کبریای پروردگار عظیم الشأن سازد.[14]

به دیگر سخن این آیه شریفه متضمن مجموعه‌ای از این معارف بلند است، که انسان موحد باید متوجه باشد که با چه مقام عظیمی سر و کار دارد و بنده‌ی چه کسی است؟


[1]. مدثر؛ 3 – و پروردگارت را بزرگ بشمار

[2]. ترجمه: خدا در دل و جان انسان آنچنان جایگاهی پیدا می‌کند که همه چیز (از جمله مقامات دنیوی، اموال، زیبائی‌ها، جلوه‌های زندگی مادی، لذت‌های گوناگون) در نظر او کوچک و حقیر می‌شود و بر اثر عظمت یاد الهی در دل انسان، اهمیت خود را از دست می‌دهند. / منابع: بخشی از خطبه 193 نهج البلاغه؛ تحف العقول،ج1، ص159؛ بحار الأنوار، ج 75، ص 73؛ روضة الواعظین، ج2، ص 438؛ كشف الغمة، ج1، ص 100.

[3]. بیان استاد: بنابراین جملگی این موارد در برابر کبریایی خداوند هیچ‌اند، و چنین مسائلی نباید برای انسان مهم و خیره‌کننده باشد.

[4]. بیان استاد: باید توجه داشت ربوبیت الهی است که به شما عظمت قیام داده، و انذار شما را هشداری همیشگی برای بشریت محسوب فرموده است.

[5]. ظاهراً این تعبیر در کلمات فقهاء مطرح شده، گاهی نیز از آن با “روی” تعبیر می‌کنند، اما آنچه در روایت صحیحه آمده است، این است: «عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن علی بن اسباط عنهم : و یفتتح بالتکبیر و یختتم بالتسلیم»؛ نماز با تکبیرةالاحرام آغاز می‌شود و با سلام پایان می‌یابد، از همین رو گاهی از تعابیر «تکبیرةالافتتاح» یا «افتتح الصلاة» نیز استفاده می‌گردد و کلام مذکور نیز از همین حدیث انتزاع شده است.

[6]. بقره؛ 255 – تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته است.

[7]. کافي، ج1، ص 118.

[8]. کافي، ج2، ص 506.

[9]. همان.

[10]. فاطر؛ 15- ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!

[11]. ترجمه: عبد، خودش و آنچه در اختیار اوست، مال مولایش محسوب می‌گردد.

[12]. بیان استاد: در «التحقیق» مطالب مفیدی در رابطه با مسئله «تکبیر» مطرح شده است، از جمله وظایف عبد در مقام عبودیت؛ و توجه به حالت فقر خویش و عظمت و جلال حق تعالی.

[13]. گویا اشاره استاد به آیات اول سوره مدثر می‌باشد که جزئ اولین آیات منزول بر پیامبر هستند.

[14]. بیان استاد: بعلاوه این آیات دارای جنبه‌ی خودسازی و تنبه برای شخص پیغمبر نیز هستند؛ بدین معنا که به او دستور داده شد: تو همیشه ندار و فقیری، و باید این کبریایی و عظمت ربوبی در وجود تو همواره مطرح باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *