پس از اطلاع پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) از تصميم روميان به حمله، مهياى رويارويى با آنان گرديد از اين رو، استراتژى حساب شده اى از نيروى انسانى و تجهيزاتى را که در اختيار داشت، آماده ساخت و به جهت اهميت موضوع و نبرد  تصميم داشت فرماندهى سپاهى راکه راهى روم بود، به على(عليه السلام) واگذارد ولى شرايط سياسى و نظامى اجازه نمى داد از هجوم منافقان و شايعه پراکنان در مدينه و يا دست زدن آنان به ديگر اعمال خرابكارانه اطمينان کامل حاصل شود و يا احتمال آن از بين برود، به همين دليل، بايد شخصيتى برخوردار از ويژگى ها و صلاحيت هاى والا و حكمتى برين و آشنابه تمام جزئيات امور در مدينه بماند تا از توان برابرى با رخدادهاى ناگهانى برخوردار باشد. از اين رو، پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم)براى انجام اين مسؤليت مهم و حساس ، على(عليه السلام)را انتخاب کرد تا در نبودِ وى جانشينى وى را بر عهده گيرد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به او فرمود: «ياعلي! إن المدينة لا تصلح الا بي او بك»؛ اى على! امور مدينه جز باحضور من ياتو، سر و سامان نمى يابد.

زمانِ حرکت رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به سمت «تبوك» و ماندن على(عليه السلام) در رأس قدرت محلى در مرکز دولت اسلامى، بر نفاق انگيزان گران آمد و مهم تلقى شد و پى بردند که با حضور على در مدينه تحت مراقبت فردى امين قرار دارند و فرصتى براى طمع در قدرت نخواهند يافت و چنين موضوعى برايشان ناخوشايند بود. به همين دليل، در مجالس و محافل و گردهمايى هاى خود دست به شايعه زدند که پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به جهت رنجيده خاطر شدن از على، نسبت به وى بى اعتنا شده و او را با خود همراه نبرده است. دشمن با دامن زدن به اين شايعه بر على(عليه السلام) بهتان و افترابست، همان گونه که رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) رابا نسبت دادن جنون و جادوگرى به باد ناسزا گرفتند.

وقتى امام (عليه السلام) از خبر شايعه سازى منافقان درباره خود اطلاع حاصل نمود تصميم گرفت به تكذيب آن پرداخته و دشمن را رسوا سازد از اين رو، شمشير و سلاح خويش را برگرفت و خود را به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) رساند و عرضه داشت اى رسول خدا! منافقان مدعى شده اند که شما از من رنجيده خاطر و نسبت به من بى اعتناشده اى، به همين دليل مرا با خود همراه نبرده اى، رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به او فرمود:

«به مكان خويش باز گرد، زيرا امور مدينه جز با حضور من يا تو سروسامان نخواهد يافت، تو در خاندان من و سرزمين هجرتم (مدينه) و هوادارانم جانشين من هستى. اى على! آيا خرسند نيستى نسبت تو به من بسان نسبت هارون به موسى باشد با اين تفاوت که پس از من پيامبرى نخواهد آمد».

در پى اين سخنان على (عليه السلام)به مدينه باز گشت و رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) سفر خويش را ادامه داد. [1]

      منبع: کتاب پیشوایان هدایت 2 – اميرمؤمنان حضرت على بن ابى طالب(عليه السلام) / مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام


[1]– تاریخ طبری 2/ 368 چاپ مؤسسه أعلمی، ارشاد 138، فصل 43، سیره حلبی در حاشیه سیره نبوی 3/ 132، صحیح بخاری باب غزوه تبوک 6/ 3، صحیح سلم کتاب فضائل صحابه 5/ 23، حدیث 2404، ترمذی 2/ 300، مسند احمد 1/ 185 و 284، تاریخ بغداد 1/ 432، شماره 6323.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *