سؤال: آيا از جمله ى « كانَتْ فى أَيْدينا فَدَكٌ. »(نهج البلاغه، ص 416؛ بحار الانوار، ج 29، ص 350 و 622؛ ج 33، ص 473؛ ج 40، ص 340؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 208.)؛ (فدك در دست ما بود.) استفاده مى شود كه يدِ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اَماره ى ملكيت آن هاست؟
جواب: اين جمله مى رساند كه يدِ طرف مقابل يدِ عدوانى است و آن را به زور از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ گرفته اند، امّا ملكيّت آن ها از جاى ديگر و با ادلّه ى ديگر ثابت مى شود.
علاوه، مورد اتّفاق فريقين است كه فدك دست اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بوده است. آيا بايد از اهل تورات و انجيل پرسيد كه انبيا ـ عليهم السّلام ـ ارث مى برند، و يا خير؟!
با اين حال، عامّه مى گويند كه حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمود:
« إِنّا مَعاشِرَ الْأَنْبِياءِ لانُوَرِّثُ. » ما گروه پيامبران چيزى را به ارث نمى گذاريم. فتح البارى ابن حجر، ج 12، ص 6؛ عون المعبود عظيم آبادى، ج 8، ص 135. نيز ر.ك: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 214؛ فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 2، ص 166؛ تفسير قرطبى، ج 11، ص 81؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 117 و 370 و…
يعنى تمام انبيا، نه خصوص پيامبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ؛ با اين كه به اتّفاق مسلمانان و كفّار، رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ اعلم از همه بود، و خود حضرت دستور مى داد كه به معاهده ها(پيمانها و قراردادها.) عمل كنيد، و ديون و حقوق مردم را ادا كنيد، اما براى ذرّيّه ى خود بيان نمى كند كه فدك مال من نيست، و مربوط به بيت المال است! آيا مى شود ساكت باشد و اهل بيت خود را جهنّمى كند؟!
آرى، كارهاى ما موجب شد كه فرض كنيد خداوند تفضّل كرد بر ما تا آنها(شَيْخَيْن) ولايت امر ما را به عهده بگيرند! و بعد حكومت به دست خلفاى بنى عبّاس، سپس خلفاى عثمانى بيفتد، بعد آن ها به انگليس و آمريكا تحويل بدهند؛ چون خودشان كمتر از كفّار نبودند.
آرى، « حَسْبُنا كِتابُ اللّه » سخن عمر: ر.ك: بحار الانوار، ج 22، ص 473 و 474؛ ج 25، ص 87؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 55؛ ج 6، ص 51؛ ج 11، ص 49؛ ج 12، ص 87. ) (كتاب خدا براى ما كافى است.) كار را به اين جا كشانيد، با اين كه خود قرآن مى فرمايد: «وَ مَآ ءَاتَـلـكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» هر چه رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به شما دستور مى دهد، بگيريد. سوره ى حشر، آيه ى 7.
در هر حال، طهارت ظاهرى عامّه براى رفاه حال شيعه است، تا بتوانند ولو با تقيّه با آن ها اختلاط داشته باشند و تعداد شيعيان از چهار نفر به چهار صد هزار نفر برسد!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد