الف) اراده تطهیر، اراده تکوینی است
اراده دو گونه است:
اراده تكوينى و آن ارادهاى است كه به فعل خود مريد، يعنى به تكوين، تحقق و ايجاد آن تعلق مىگيرد. اراده تشريعى و آن ارادهاى است كه به فعل ديگرى تعلق مىگيرد. بدين اعتبار كه وى آن را به اختيار خود انجام دهد.
در سوره احزاب، اراده در مورد آیاتی که به همسران پیامبر باز می گردد، همان اراده تشریعی است. این اراده متعلق به اوامر و نواهی است كه متوجه همسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گرديده است؛ اما در آیه تطهیر اراده به صورت دیگری تحقق یافته است. اين اراده نشات گرفته از اراده ديگرى است كه به زدودن پليدى از اهل بيت و پاكيزه گرداندن آنان تا حد عصمت تعلقگرفته است. در واقع اراده دوم، مدلول اولويت قطعى و مفهوم موافق آیه است.
باید دانست که بدونشك، اين اراده از اراده اول شديدتر، اكيدتر، راسختر و جدىتراست. به تعبير آشكارتر، اين آيه متضمن آن است كه خداوند سبحان، به اهل بيت عليهم السلام اشراف دارد و در جهت پاكيزگى و دور ساختن آنها هرگونه پليدى اقدام نموده است.
اما این نکته بدیهی است که اگر اهل بيت به طهارت كامل نرسيده بودند، هرگز خداوند آنها را اينگونه مورد ستايش و تکریم خویش قرارنمىداد.
و نیز چنین مدح و عنایتی، بیانگر آن است که از ميان همگان، فقط اينان به مزيت پاكيزگى و عدم پليدى تا سرحد عصمترسيدهاند؛ عصمتى كه رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله با استشهاد به همين آيه تطهير بدان تصريح فرمود که من و اهل بيت من از همه گناهان پاكيزه هستيم[1]. چنانچه امام زين العابدين عليه السلام نیز در دعاى عرفه در مورد اهلبیت می فرماید که: «ايشان را با خواست خويش از هر پليدى و زشتى پاك گردانيدى و آنان را وسيله ساختى»[2].
سخنان امامان عليهمالسلام در اين كه خداوند هرگونه پليدى را از اهل بيت دور كرده و آنان را كاملا پاكيزه گردانده بسيار زياد است. ما در اين مجالاندك فرصتبرشمردن تمام آن را نداريم. در اين باره به دعاها، مجادلات وديگر سخنان آنان مراجعه شود.
اما به نظر نمی رسد که اراده مد نظر در زدودن آلودگى و پليدى، همان ارادهتشريعى باشد؛ زيرا خداوند سبحان، عمل به تکلیف را از تمام افراد بشر می خواهد. اين نه منحصر در زنان پيامبر صلیاللهعلیهوآله است و نه منحصر در اهلبيت عليهم السلام است. بنابراين با وجود تكريم اهلبیت، چنین انحصاری هيچ گونه توجيهى ندارد.
براى همين است كه شمارى ازدانشمندان گفتهاند: «همانا كه اراده مورد نظردر آيه تطهير، اراده تكوينى است و تفكيك آن از تحقق مراد محال است. بنابراينرسيدن هر گونه پليدى به اهل بيتعليهم السلام و انفكاك طهارت از آنان محال است».
ب) وجود جبر در اراده تکوینی
اما پرسشى كه نياز به پاسخ دارد، آن است كه آيا اين عصمت اختيارى است يا اين كه به صورت جبرى در آنان آفريده شده است؛ چنان كه نه مىتوانند ازانجام خوبىها دستبردارند و نه مىتوانند مرتكب كارهاى بد شوند؟
پاسخ اين است كه بدون ترديد، عصمت از گناه، اشتباه و فراموشى، اختيارى است و هيچگونه اكراه و اجبارى درآن وجود ندارد.
توضيح مطلب اين است كه بدون شك خداوند متعال است كه وجود را به مردمان و هر موجود ديگری افاضه مىكند. بنابراين بندگان نمی توانند بدون افاضه وجود از سوی خدای تعالی فعلی را انجام بدهند. اما اين خود بندگان هستند كه آن را اختيار كرده به سويش مىروند و خداوند هيچگونه بخلىنسبت به افاضه وجود ندارد.
بر اين اساس آيه تطهير مىرساند كه خداوند متعال مىدانست كه امامان، جز آنچه كه او تشريع فرموده و بدان رضايت داده، چيزى را بر نمىگزينند. اين به سبب استعدادهاى ذاتى، ملكات نفسانى، توفيقاتالهى، امدادهاى غيبى، شناخت آنان به حق و باطل و حسن و قبح، معرفت آنها به جلال و عظمت و قدرت و ديگر صفات خداوند است. بنابراين، در جهت نيل به كمالات و رسيدن به بالاترين مراتب تلاش مىكنند.
خداوند هم به واسطه پيراستگى ساحت قدسش از بخل، به آنان بخل نمىورزد و بر اساس قاعده: «الذين اهتدوا زادهم هدى وآتاهم تقواهم»[3] و قاعده «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وان الله لمع المحسنن»[4] نعمتهاى خود را بر اينها افاضه و آنان را در فيض و كرم خويشغوطهور مىگرداند.
بنابراين، خداوند سبحان كه مىداند آنان جز خوبى و زيبايى، حق و صلاح و فلاح را برنمىگزينند، به خواسته آنان پاسخ خواهد داد و این اراده تكوينى، هرگز جز بر اين نوع از افعال پسنديده و محبوب خداوند متعالافاضه نمىشود.
آرى اراده تکوینی خداوند در زدودن مطلق رجس از اهلبیت با توجه به اين نكات درستخواهد بود. همچنان كه در مورد پيامبران هم كه معصوم هستند وضعكاملا چنين است. چه آنکه خداوند با اراده تكوينى خود جز آنچه آنان برمىگزينند، اراده نكرده و آنان هم جز صلاح، فلاح و رستگارى را در پيش نمىگيرند.
ج) عدم معصیت؛ به خاطر معرفت
راز اين انتخاب زمانى روشن مىشود كه بدانيم اگر انسان در آن مرتبه از اخلاص و صفا باشد كه جاهليت با تمام پليدىهايش او را آلوده نكند و نيز از نياكان خود، جز خصال پسنديده و مزاياى نادر به ارث نبرد این اراده به وی عنایت خواهد شد. بنابرین خداوند زمانی این چنین به انسان رو می کند که زمينه تربيت وى به بهترين وجه آماده باشد و به بالاترين مزاياى اخلاقى و انسانى نايلآمده باشد و از نظر تعقل، شعور و معرفت نسبت به خداوند و شرايع و احكام او، دردرجه اى عالى قرار داشته باشد. چنین شخصی، داراى ارادهاى قوى بوده وتسلط برخويشتن دارد؛ چنان كه ذرهاى به فكر انجام كار زشت نیست؛ بلكه برعكس از آن گريزان بوده و با اختياركامل و آزادى تمام داشته قادر است كه انجام دهد يا انجام ندهد.
پس او چون گناه را منافى انسانيتخويش و موجب نقص و از هم پاشيدن كمالات و خصايص شخصيتخويش مىبيند، امكان ندارد كه در هر شرايطى و در هر اوضاع واحوالى در جهت ارتكاب آن كار زشت اقدام كند. چنان كه خداوند متعال با قدرت بر انجام ستم، بر احدى ظلم روا نمىدارد؛ زيرا ظلم و ستم بر بندگان با مقامذات اقدس الهى و كمال و عدل و الوهيت حضرت سبحان منافات دارد.
همچنان كه انسان عاقل و متعادل، هرگز سم نمىخورد و نوزاد دستش را درآتش فرو نمىبرد و مادر فرزندانش را سرنمىبرد و نيز هيچ يك از چيزهاى فراوانى را كه انسان انجام آن را مخل به كرامت و شخصيتخويش مىداند انجام نمىدهد.
از آنچه گذشت روشن مىشود كه مراد دانشمندان كه گفتهاند: اراده مورد نظر در آيه تطهير، اراده تكوينى است و نه اراده تشريعى، همين است كه بيانكرديم و نه اين كه عصمت در آنان به صورت اجبارى آفريده شده باشد،چنانكه قدرت مخالفت و موافقت نداشته باشند.
د) عدم سازگاری جبر با ظاهر آیه
ما معتقديم كه اين آيه شريفه، زمينه ديگرى هم دارد كه لازم است آن را بيان داريم تا روشن شود كه اين آيه با دلالت لفظى خود اصلا با محذور جبر سازگار نيست. یعنی جبر، نه با آن برخورد و تلاقى دارد و نه ناظر به آن است؛ زيرا اراده در اين آيه اصلا به فعل انسان تعلق نگرفته است.
توضيح مطلب اين كه: در این آیه می بینیم که خداوند متعال فعل زدودن پليدى و تطهير را به خودش نسبت می دهد. یعنی با نگاه ژرف نگرانه به این آیه متوجه می شویم که خدای سبحان از تعبير «يريد ان يذهب» به تعبير «يريد ليذهب عنكم الرجس» عدول کرده است. با این مقدمه، در میابیم که کلام خداوند متعال اولا و بالذات به زدودن پليدى و دور ساختن آن تعلق گرفته است؛ نه به اجبار اهل بيت و مقهور ساختن اراده آنان و بازداشتشان از حركت به سوى پليدى!
لذا خداوند متعال مىخواهد پليدى را طردكند و از آنان دور نمايد، چرا كه نزديك شدن پليدى به آنان و نزديك شدن آنان به پليدى در پيشگاه خداوند مبغوض است. چنان كه ذات مقدس اله در قرآن کریم فرموده است: «به كارهاى زشت آشكار و نهان نزديك نشويد»[5].
پس اين دورى و آن موانع مىتواند درجه حفظ در مقابل امر مبغوض را فزونى بخشد و به ميزان زيادى از ميزان احتمالات آلوده شدن به آن بكاهد؛ برخلاف زمانى كه انسان به پليدى آميخته و در فضای آن غوطه ور شده باشد. اين مساله آنقدر روشن است كه نيازى به توضيح ندارد. خداوند سبحان اراده فرموده كه پليدى را از اهل بيت دورسازد، همان گونه كه اراده كرده هرگونه عيبى را از آناندور نمايد، اگرچه ثانيا و بالعرض باشد.
خلاصه سخن اين كه «انما يريد الله»، نشات گرفته از يك اراده تكوينى است كه به دورى پليدى از اهل بيت و تطهير آنان تعلق گرفته است. اما اين اراده، پس از اراده نفسانی اهلبیت برای دوری از گناه صورت گرفته است. چه آنکه ما از «يذهب عنكم» و «يطهركم»، در میابیم که فاعل هر دو فعل، ضمیر منتسب به لفظ جلاله الله است؛ اما اين اراده تكوينى خداوند، به زدودن پليدى و پاكيزه گردانيدن تعلق گرفته است؛ نه به خود فعل صادر از اهلبيت؛ زيرا خداوند مثلا نفرمود: «يريد الله ان يجعلكم تفعلون هذا وتجتنبون ذاك» (خداوند اراده كرده كه شما را چنان قرار دهد كه اين كار رابكنيد و از آن ديگردورى ورزيد.) تا اين كه اراده آنان، مقهور اراده تكوينىخداوند باشد، بلكه اراده خداوند، صرفنظر از اراده اهلبيت، به دور ساختنپليدى از آنان و ايجاد موانع بين آنان و پليدى تعلق گرفته است. در عين حال، اراده آنان را بدون كوچكترين تعرضى، رها و آزاد گذاشته است.
ه) طهارت همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله، وابسته به اراده خودشان است
آخرين چيزى كه در اين جا بدان اشاره مىكنيم اين است كه ملاحظه مىشود خداوند متعال طهارت زنان را به اراده خود آنان معلق كرده و آنها را در دو راهی حیات دنیایی و حیات الهی قرار داده است[6] ؛ اما وقتی در مورد طهارت اهلبيت سخن مىگويد، آن را متعلقاراده خود قرار مىدهد. حال این اراده، چه اراده تشريعى باشد و از طريق اوامرى باشد كه متوجه زنان پيامبرصلیاللهعلیهوآله است و خواه اراده تكوينى باشد و متعلق به پاكيزه گردانيدن و دور ساختن پليدى از اهل بيتعليهم السلام!
اقتباسی از کتاب اهلبیت و آیه تطهیر، نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی
[1] . « فانا و اهل بيتى مطهرون من الذنوب»
[2] . « و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهيرا بارادتك و جعلتهمالوسيلة»
[3] . آنان كه [به گفتارت] هدايتيافتند [لطف] خدا بر هدايت و ايمانشانبيفزود و پاداش تقواى آنها را عطا فرمود.
[4] . و آنان كه در راه ما به جان و مال كوشش كردند، محققا آنها را به راه خويشهدايت كنيم و هميشه خداوند بانيكوكاران است.
[5] «ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن» بخشی از آیه 151 سوره مبارکه انعام
[6] . «ان كنتن تردن الحياة الدنيا وزينتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا- و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخره فإن الله اعدّ للمحسنت منکن اجرا عظیما» آیات 28 و 29 سوره مبارکه احزاب