الف) عدم ارتباط صدر و ذیل آیه
در ابتدا باید گفت که اين قسمت از آيه هيچ ارتباطي با صدر و ذيل آيه ندارد، بلكه يك مطلب جداگانه و مستقل را بيان ميكند، شواهد اين مدعا عبارتند از:
- اگر اين قسمت از آيه را برداريم و صدر و ذيل آيه را با هم در نظر بگيريم و محتواي آن را مورد توجه قرار دهيم، خواهيم ديد كه در معناي آيه هيچ خللي پيش نميآيد.
- شأن نزول اين قسمت از آيه غير از شأن نزول قسمت اول و ذيل آيه است، چه شأن نزول آيه در مورد عرفه باشد و چه غدير خم، اين كلام مفسرين نشان ميدهد اين قسمت از آيه، مستقل است و ربطي به صدر و ذيل آيه ندارد[1].
- اول و آخر آيه شريفه همانند آيات سورة بقره 173، انعام 145، نحل 115 ميباشد، از نظر محتوي و موضوع، هيچ ارتباطي با ما قبل و ما بعد آيه ندارند.
- مفسرين گفتهاند: سورة مائده يك سورة مدني است مگر آيه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُم… كه در مكه يا در راه مدينه و مكه نازل شده، از اين كلام مفسران همه معلوم ميشود كه اين قسمت مستقل است. چون اين مطلب را در مورد كل آيه نگفتهاند.
ب) علت عدم استقلال این بخش از آیه
با توجه به اين كه اين قسمت از آيه مستقل است، سؤال ميشود چرا اين آيه، آيهاي مستقل قرار داده نشده و در وسط اين آيه جا گرفته است؟
در جواب گفته شده است كه: با نگاهي اجمالي به اين آيه ميبينيم كه خداوند يك روز خاص را با خصوصياتي ويژه بيان ميكند كه از آن خصوصيات، اهميت فوق العاده آن روز معلوم ميشود، به خاطر اهميت اين آيه و جرياني كه در آن روز رخ داده، براي محافظت از تحريف و تغيير اين ماجرا، آن را در لابلاي اين مطالب قرار داده است. چون بسيار است كه براي محفوظ ماندن يك چيز نفيس آن را با مطالب سادهاي ميآميزند تا كمتر جلب توجه كند.
شاهد بر آن، اوصافی است که خداوند در رابطه با آن روز در این آیه بیان می کند: 1. روز نا اميدي كفار و مشركين، 2. مسلمانان در اين روز از كفار نترسند و از من بترسند، 3. در اين روز دين به اكمال رسيد، 4. در اين روز نعمت الهي به اتمام رسيد، 5. خداوند به دين اسلام راضي شد.
از اين خصوصيات روشن ميشود كه تا قبل از اين روز كفار طمع و اميد داشتند كه اسلام را در آينده از بين ببرند، ولي خداوند آنها را نااميد كرده، و تا قبل از اين مسلمانان يك نوع ترس و هراس نسبت به آينده اسلام داشتند، ولي با آمدن آن حكم الهي، خداوند ترس آنها را هم از بين برد، همچنين تا قبل از اين اسلام به اكمال نرسيده بود و نعمت الهي به اتمام نرسيده بود.
حال اين سؤال مطرح است كه: در آن روز چه حكمي نازل شد كه اين خصوصيات را به دنبال داشت؟ آيا با بيان احكام گوشتهاي حلال و حرام، موجب نااميدي كفار و رفع ترس مسلمانان ميشود؟ مسلماً چنين نخواهد بود. زيرا با بيان چند حكم، كفار نا اميد نميشوند، به علاوه اين احكام در سورههاي بقره 173، انعام 145، نحل 115 قبلاً بيان شده است.
يا اجتماع مسلمانان در روز عرفه و كامل شدن مراسم حج باعث نااميدي كفار شده است كما اينكه بعضي گفتهاند: هرگز اجتماع مسلمانان در روز عرفه باعث نااميدي كفار نخواهد شد. زيرا قبلاً با فتح مكه از اين جهت نااميد شده بودند، و قبلاً هم آيه برائت نازل شده بود و كفار نااميد شده بودند، پس آيه ربطي به عرفات ندارد.
ميدانيم كفار منتظر اين بودند كه با از دنيا رفتن پيامبر صلیاللهعلیهوآله كه ركن اساسي اسلام بود، ضربه خود را به اسلام بزنند، اما وقتي كه پيامبر صلیاللهعلیهوآله، علي عليهالسلام را به جانشيني خود از طرف خداوند انتخاب كرد، كفار نسبت به آينده اسلام هم نااميد شدند.
ج) شهادت روایات پیرامون این آیه
برای تحکیم مدعی لازم است به روايات پيرامون آيه بپردازیم و دریابیم که شأن نزول این آیه در چیست؟
در بسياري از كتب معتبر اهل سنت، شأن نزول آيه را جريان نصب علي عليهالسلام در غدير خم دانستهاند كه ما به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
از جمله روایات می توان به روایت خوارزمي در «مناقب» اشاره کرد؛ خوارزمی از ابي سعيد خدري نقل ميكند که در روز غدیر پیامبر صلیاللهعلیهوآله مردم را در غدیر گرد هم آورد و دستور داد در زیر درختی سکویی بسازند. سپس بالای آن سکو رفت و توجه مردم را به سوی علی علیهالسلام جلب نمود؛ سپس دستان او را گرفت و بالا برد؛ تاجایی که سفیدی زیر بغل های ایشان نمایان گشت. این دو هنوز از هم جدا نشده بودند تا اینکه آیه اکمال نازل گردید[2].
همچنین این روایت از کتاب های دیگر اهل سنت نیز مطرح شده است؛ کتاب هایی نظیر فرائد السبطین[3]، شواهد التنزیل[4]، مناقب ابن مغازلی[5]، ترجه الامام علی ابن عساکر[6]، تاریخ بغداد[7] و …
لازم به ذکر است که طریق اهل سنت به این روایت از ابو هريره می باشد كه او در بسياري از اين روايات است، اهل سنت اجماع بر عدالت و وثاقت او دارند؛ اگر چه اين روايات منحصر به ابو هريره هم نميباشند بلكه از طرق ديگري هم نقل شدهاند! پس بنابراين اشكال كساني كه گفتهاند: اين روايات در كتب شيعه است، و اين روايات ضعيف هستند و مورد اعتماد نميباشند، درست نخواهد بود.
علاوه اين كه اين روايات از پيامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده اند و رواياتي كه گفتهاند: اين آيه در عرفه نازل شده كه مستند عدهاي از اهل سنت و سخن عمر است كه با روايات ديگر در تعارض است.
[1] جلال الدين سيوطي، باب النقول، و نيشابوري، اسباب النزول، ذيل آيه سوم، سورة مائده
.[2] « ان النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ يوم دعا الناس الي غدير خم امر بما تحت الشجره من الشوك فقمّ و ذلك يوم الخميس ثم دعا الناس الي عليّ فاخذ بضبعه فرفعها حتي نظر الناس الي بياض ابطه ثم لم يتفرقا حتي نزلت الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا..» خوارزمي، المناقب، مؤسسه انتشارات اسلامي، چاپ سوم، 1417 هـ ، ص135
[3] علي بن محمد حمويني، فرائد السبطين (بيروت: مؤسسه المحمودي، للطباعه و النشر،چاپ اول، 1398 ه) ج1، ص73 و 74.
[4] « عن ابن هريره: قال من صام يوم ثمانية عشر من ذي الحجة كتب الله له صيام ستين شهراً و هو يوم غدير خم لما اخذ النبي بيد علي فقال: الست ولي المؤمنين؟ قالوا نعم يا رسول الله، فقال من كنت مولاه فعليّ مولاه، فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا ابن ابي طالب اصبحت مولاي و مولا كل مؤمن، و انزل الله «اليوم اكملت لكم دينكم…»حسكاني، عبدالله، شواهد التنزيل، تهران، مؤسسه طبع و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، 1411 هـ ، ج1، ص156
[5] . ابن مغازلي، المناقب (بيروت، دار الاضواء، چاپ دوم، 1412 ه) ص69.
[6] . ابن عساكر، ترجمة الامام علي بن ابي طالب (بيروت، مؤسسة المحمودي للطباعة و النشر،چاپ دوم، 1400 ه) ج2، ص75،
.[7] حافظ ابو بكر احمد بن علي خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (بيروت، دار الكتاب العربي)، ج8، ص290..