فلسفۀ شرور در یهودیت همواره موضوعِ بحث فیلسوفان و پیروان کابالا بوده است. البته جهت گیری عهد عتیق در خصوص علت وجود شرور در جهان هستی با آنچه تابعان کابالا در ادوار گوناگون ساخته و پرداختهاند قرابت چندانی ندارد. عهد عتیق وجود شرور در عالم را منکر نمیشود اما سعی دارد علت وجود آن را با دلایل گوناگون پاسخ دهد.

 

مکاتب گوناگون در عرفان یهود در خصوص منشاء شر و تقابل آن با خیر مواضع گوناگونی اتخاذ کرده اند. منشاء و ماهیت شرور در تاملات کابالیستی با دیدگاههای فلسفیِ یهودیت در این باب نیز کاملاً متفاوت است. بر اساس آموزههای کابالا، علت اصلی ورود شر به این جهان خود خداست. در حقیقت «شر بخشی از ساختار الهی است، نه چیزی بی ارتباط با خدا». در چنین دیدگاهی از آنجا که عوالم بالا و پایین بر هم اثر دارند، امور خیر مانند صلح و نیکی از صفتِ رحمت خداوند و شرور مانند جنگ و گرسنگی از صفت دین یا قدرتِ خداوند برمیخیزد. بدین گونه ریشۀ خیر و شر در خداوند است.

 

از دیدگاه اسحاق لوریا متصوفۀ قرن شانزدهم یهودی همزمان با فعل صیمصوم یعنی عقب گرد خداوند به درون خود، خیر و شر با هم آمیختند و از آن پس در جهان ماده هیچ شرّی بدون حضور عنصر خیری در کنار آن وجود ندارد. طبق آموزههای لوریایی، کشمکش بین خیر و شر تا زمان ظهور مسیحا ادامه خواهد داشت.

 

در تعالیم شبتانیسم ؛ گروه دیگری از کابالیستها، همچنان منشاء خیر و شر خود خداست. طبق ديدگاه ناتان غزه ای، از همان ابتدا دو نور در خداوند وجود داشت. نوری که دارای انديشه بود و نوری که فاقد انديشه مینمود. اولي همواره در خود، انديشۀ آفرينش عوالم را داشت و نور دوم، تمام تلاشش اين بود که در خود پنهان و ساکن مانده و ظاهر نشود. اولين نور کاملا فعال و در آفرينش مشارکت داشت، اما نور بی اندیشه منفعل بود. نور اندیشه خود را منقبض کرده تا براي آفرينش جايي باز کند. اما نور دیگر در جايگاه خود باقي ماند و از آنجا که تلاشش ساکن بودن در خود بود، در برابر ساختار فيضان که نور انديشه، ايجاد کرده بود مقاومت میکرد. اين مقاومت، نور فاقد انديشه را به منشاء نهايي شر در آفرينش تبديل کرد.

 

اصليترين الگو در این آموزه، نوعي دوئيت در خود خداست که منشاء خير و شر است. منشاء شر، يک اصل در خدا است که خود را از خلقت دور نگه ميدارد و به دنبال آن است تا جلوي اشکال نورِ حاوي انديشه را بگيرد؛ تا تحقق نيابند، نه به خاطر اينکه ذاتاً شر باشد؛ بلکه به خاطر اينکه تمام خواستهاش اين است که هيچ چيز نبايد جداي از خدا وجود داشته باشد. او در درون خود، دريافت نور انديشه را رد ميکند و متعاقباً سعي ميکند آنچه را با آن نور، ساخته شده نابود و خنثي کند. بنابراين خیر و شر، نتیجۀ ارتباط بين دو جنبۀ نور، در خود خداست است.

کشمش بين دو نور در هر مرحلۀ آفرينش تجديد ميگردد و تا پايان نجات نهايي، زماني که نور حاوي انديشه، در نور فاقد انديشه نفوذ کند خاتمه نمييابد. همين طور که فرايند آفرينش ادامه پيدا ميکند اين کشمش شديدتر ميشود.

 

تقریر دیگر در مسئلۀ شرور مربوط به نهضت حسیدیسم است که این نهضت در قرن هیجدهم بر اساس تعالیم کابالایی تاسیس شد. متصوفۀ حسیدی بر اساس آموزۀ لوریاییِ انقباضِ خدا در خود، حضور شر در جهان را به شیوهای جدید تحلیل کردند. از دیدگاه ایشان اولین فعل خداوند همان انقباض بود، اما نه بدان شکل که لوریا مطرح کرد بلکه انقباض خداوند، صرفاً کاهش شدت نور او بود. از این زاویه، در جهان آفرینش نمیتوان جایی را یافت که از بارقههای الهی تهی باشد و انوار الهی در تمام مواد آلی و غیر آلی پراکنده است از این رو ماده را نمیتوان شر و مخالف ارادۀ خداوند دانست.

 

از مجموع آرا و نظریات مختلف در باب شرور میتوان به نکاتی دست یافت:
نکتۀ اول: گر چه اکثر پیروان کابالا، معتقدند منشاء شرور، خدا یا صفات اوست، اما اختلاف در چگونگي انتقال آن به این جهان است. بر اساس تعالیم کابالا، شرور ساحت عالم علوی را نیز در بر گرفته است و موطن آن نه عالم ناسوت که خود واجب الوجود است.

نکتۀ دوم: طبق ادعای کابالا، منشاء خیر و شر خداوند است و در زمان نجات نهایی نور اندیشه در نور فاقد اندیشه رسوخ میکند و آن را تبدیل به خیر مینماید. با پذیرش چنین ادعایی، خیر و شر تا پایان جهان در خود خداوند درگیر هستند.

 

نکتۀ سوم: طبق آموزه های کابالا شر امری مقدس است؛ چرا که منشأیی الهی دارد.

نکتۀ چهارم: شر امری نسبی است؛ چرا که شر به خاطر کاهش شدت نورِ خداوند به وجود آمده است و در حقیقت مرتبهای پایینتر از خیر میباشد و تحلیل نهاییِ چنین برداشتی این گونه است که خودِ خداوند با کاستن نورِ خویش، طی فعل انقباض، به شر امکان وجود داده است؛ لذا هنگامی که انسان در ورطۀ گناه میافتد، خودِ خداوند به نحوی در گناه او شریک میگردد! از این رو گنهکار نباید به هیچ روی از بخشایش الهی نا امید شود؛ چون باز همان خداوند که بستر شر را فراهم آورده است، انسانِ گنهکار را همراهی کرده و او را به خاطر خطایش میبخشد.
فاطمه مهدیه

 

منبع:پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *