جلالت و نبالت
اي به جلالت ز جمله خلق، فزونتر![1]
وي به نَبالت[2] ز آفرينش، برتر![3]
فاطمه نام تو و لقب شده زهرا
ماه سماء جلال و زهرهي ازهر[4]
علّت ايجاد خلق، ذات تو باشد
روح تويي؛ عالم است جسم، سراسر
از همهي خلق بود ذات تو مقصود
هست عَرَض[5] ماسوي و ذات تو جوهر[6]
ذات تو باشد بسان قطب به عالم[7]
عالم امكان، رَحي[8] و ذات تو محور
نور ده و چار را نبود تعدّد[9]
ليك تعدّد به صورت آمد و پيكر
روشن اگر شد هزار خانه ز خورشيد
هست ز يك شمس و نيست شمس، مكرّر
باب تو درياي حكمت و تو در آن دُر
مام تو در آن صدف؛ تو دانهي گوهر
باب تو بر خيل انبيا همه سيّد
زوج تو بر كلّ اوليا همه سرور
از تو تسلّي گرفت حضرت خاتم
وز تو تجلّي نمود حضرت داور
يافته عرش برين ز نام تو زينت
پايهي قدر تو فوق گنبد اخضر[10]
آب جهان گر مداد و ار قلم آن
جمله نباتاتِ سطحِ تودهي اغبر[11]،
پس بنويسند جنّ و انس و ملايك
بهر خصالت كتاب تا صف محشر،
بر شتران بار برنهند كتب را
تا به قيامت قطار از پي ديگر،
مينشود آن كتب، تمامِ صفاتت
بلكه بُوَد يك ز صد هزار مكرّر
چشم جهان، هيچ گه نديد و نبيند
چون تو زني در تمام عالم و كشور
جز تو نباشد زني حبيبهي يزدان
جز تو نباشد زني شفيعهي محشر
عبد تو «مصباح»، مدح و وصف تو گويد
در همه عمر، اي يگانه دخت پيمبر!
اي به فداي مقام و منزلت تو
جان جهان و جهانيان همه يكسر!
عرض و تمنّاي عبد عبد تو «مصباح»[12]
هست شفاعت به نزد خالق اكبر
[1]. ديوان مصباح، ص 93؛ 25 بيت؛ تلفيقي از اين قصيده و قصيدههاي قبل و بعد (از همين شاعر) به صورت يك شعر در كتاب «ياس شقايقگون» ص 90 ـ 92 هم آمده است.
[2]. گرامي شدن، فضل و نجابت.
[3]. اين مطلع، چقدر خواسته يا ناخواسته، يادآور نخستين مصراع از مطلع قصيدهي «قاآني» در مدح حضرت معصومه3 است:
اي به جلالت ز آفرينش، برتر!
ذات تو تنها به هر چه هست برابر
(ديوان حكيم قاآني شيرازي، ص 237).
[4]. روشن، درخشان، درخشانتر.
[5]. آن چه كه قائم به ديگري است و وجود مستقلّي ندارد، آن چه كه دوام و بقا ندارد؛ مقابل جوهر.
[6]. آن چه كه قائم به ذات باشد، اصل و خلاصهي چيزي؛ مقابل عرض.
[7]. در نسخهي چاپي، «در عالم» ضبط شده كه در اين صورت، حرف «عين» تلفّظ نميشود لذا تبديل و تصحيح شد.
[8]. رحا خوانده ميشود؛ آسيا.
[9]. بسياري، تكثّر، فراواني، كثرت، وفور.
[10]. كنايه از آسمان است.
[11]. گردآلود، خاكي رنگ، خاكي.
[12]. دقّت داريد كه اين قصيده دو تخلّص دارد.