در دهه 1950 شخصي به نام الويس پريسلي سبك جديدي در موسيقي به نام «راك اند رول»[1]را ابداع نمود. اين موسيقي حاصل تركيب نوعي موسيقي آفريقايي با عنوان «بلوز» و موسيقي «پاپ» بود. در دهة 1960 اين موسيقي كه تا حدودي تند و خشن بود، دستماية گروههاي معترض دانشجويي قرار گرفت و سبك موسيقي خشنتري به نام «متال» را از دل «راك» بهوجود آوردند. اين گروهها در ابتدا در آمريكا و در اعتراض به مسئلة جنگ آمريكا عليه ويتنام، تشكيل شد و بعدا دامنة آن به كشورهاي اروپايي نيز كشيده شد.
اين گروهها آرمانهاي مناسبي همچون بهبود روابط انساني، اعتدال در مسائل اخلاقي، اعتراض به سرمايهداري و اختلاف طبقاتي و حتّي معنويتخواهي را دنبال مينمودند. حركت اعتراضآميز اين جنبشها ميتوانست منجر به انقراض نظام ليبرال-سرمايهداري در غرب گردد، به همين جهت مراكز پنهاني قدرت در غرب همچون انجمني به نام كميته 300 و گروههاي ماسوني وابسته به آن را بر آن داشت تا با اجراي يكي از طرحهاي پژوهشي خود به نام «مجموعه مطالعات عصر آكواريوس» كه به سفارش مؤسسة روابط انساني تاويستاك از مدّتها قبل براي مقابله با چنين وضعيتي انجام شده بود، شروع به هدايت اين اعتراضات به سمتي غير از جهت آرماني اوّليه و صحيح اين گروهها نمودند،[2] كه ترغيب اين گروهها به استفاده از موسيقي متال و استفاده از خشونت و مسائل غيراخلاقي در حركتهاي اعتراضيشان يكي از ابزارهاي هدايت نامحسوس بود، چرا كه براي جلوگيري از وصول يك گروه به آرمانهايش كافي است شيوة نادرستي براي رسيدن به اهدافش را ميان آن گروه ترويج نمود.
دستهاي پنهاني كه اين نمايش را هدايت ميكردند، از نيمة دوم 1970، فاز جديدي را در مهار اين بحران آغاز نمودند و آن جهتدهي افكار ملتها در شرايط ناامن و بحراني بود. يكي از ابزارهاي مهم در اين فاز، طرح ايدة شيطانپرستي بود، كه به سرچشمة خلاقيت هنري و مهار انرژي جوانان و بازگشت آرامش به جامعه تبديل گشت. البته ظرفيتهاي موسيقي متال براي رفتن به سمت شيطانگرايي را نبايد نديده گرفت. اعتراض به نهادهاي اجتماعي و برهم زدن نظم، ابراز خشونت و کلمات رکيک در ترانهها و از همه مهمتر اهانت به مقدسات؛ که شايد علت آن حمايت کليسا از حکومتها بود. زيرا در تفکّر مسيحي خداوند دين را به کليسا سپرده و حکومت را به قيصر و ازاينرو دولت و حکومت نوعي تقدّس دارد و بنا به روش مسيح بايد رنج را پذيرفت و اعتراض نکرد. با اين تعاليم کليسا، جوانان حق داشتند که زير بار آن نروند، امّا اهانت به مقدسّات آنها را در برابر شيطانپرستي نفوذپذير کرد.
اين دوران كه مقارن با گسترش چشمگير سيطرة رسانههاي صوتي و تصويري در دنيا بود، ظرفيتهاي جديدي را ايجاد كرد تا مراكز پنهاني جريانساز در آن زمان با ترفندهايي همچون كشاندن گروههاي معترض موسيقي به استوديوها و تجاري نمودن آنها و همچنين ستارهسازي از افراد اين گروهها، شهرت و ثروت هنگفت را به آنان هديه دهند، و با اين كار آرمانهاي والاي اين گروهها همچون مخالفت با سرمايهداري و نظام طبقاتي را كاملاً واژگون نموده و اين گروهها را مبدّل به مبلغيني بزرگ براي ارزشهاي نظام سرمايهداري نمايند.
در اواخر دهة هفتاد اين تبليغات مؤثّر واقع شد و گروههاي ديگر که ديدند بازار شيطانگرايي داغ است و راه رسيدن به شهرت و ثروت از آن ميگذرد، داوطلبانه شيطانپرستي را برگزيدند. در آغاز پذيرش هويت شيطاني از سوي اين گروهها به استفاده از نمادها، سبک، ادبيات و فضاي شيطاني محدود ميشد، که براي نمونه ميتوان به گروههاي «متاليکا»، «منووار» و «رولينگ استون» و حتّي خود گروه «بلکسبث» اشاره کرد که به سبکهاي اسپيدمتال، ترشمتال و پاورمتال روي آوردند. بعد از آن به تدريج گروهها و افرادي پيدا شدند که آشکارا از شيطانپرستي و حتّي حلول شيطان در خودشان سخن گفتند. اين روند به پيدايش سبکهاي بلک متال، دث متال و متال صنعتي کشيده شد و گروههايي مثل گروه «مرلين منسون»، «ديسايد» و «امپرور» بهوجود آمدند.
در سالهاي اخير برگزاري جشنوارههاي متعدّدي نظير «ووداستاک»[3] و «اوزي فست» براي موسيقي راک و متال برگزار ميشود و بعضي از شاخههاي متال مثل «آلترناتيو متال» جشنوارههاي خاص دارند. گذشته از اينها به منظور شناسايي استعدادها و ادامة روند ستارهسازي و بازي ستارههاي موسيقي جشنوارة گروههاي زيرزميني از سال 2000 پايهگذاري شده که باعث جذب هر چه بيشتر جوانان به موسيقي شيطاني و شکلگيري اين قبيل گروهها در تمام کشورهاي دنيا شده است.
ايجاد گروههاي بومي در کشورهاي مختلف براي نمونه گروههاي بلکمتال هلند، بلکمتال نروژ و بازسازي گروه «قاتل خدا»[4] و گروههاي ديگر در ايران، محصول اين جشنوارهها و شور و هيجاني است که بين جوانان جهان به راه انداختهاند. و نيرويي را که ميتواند به تغيير تمدن و سبک زندگي ظالمانة روزگار ما و تحوّل در تاريخ منجر شود، در جهت تثبيت سلطة خود و حفظ وضع موجود به کار گرفتهاند.[5]
منبع:پرسمان
پی نوشت:
[2]. نك: كميته 300 كانون توطئه جهاني.
[5]. شیطان پرستی موجی در زمان حال یا طرحی برای آینده.
(به نقل از: کتاب تحليلي بر عرفانهاي نوظهور (راه و بيراهه، شماره 1)، حمزه شريفيدوست، انتشارات معارف)