پاسخ کوتاه:
- اخبار و روایات صحیح و فراوانی در منابع مخالفان وجود داردکه ثابت می کند آیه ی شراء نفس در حق امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است. بنابراین این موضوع قابل انکار نیست.
- خداوند در آیه ی شراء نفس می فرماید: «و مِن الناس مَن یَشری نفسَه ابتغاء مرضات الله …»، و نفرموده است: «و من الناس من یُقتَل فی سبیل الله …». به عبارت دیگر آیه مورد نظر از شراء نفس سخن گفته است، نه از کشته شدن در راه خدا.
پس کشته نشدن حضرت در جریان لیله المبیت تعارضی با این آیه ندارد. توجه شود که مفهوم شراءِ نفس یعنی جان خود را در کف دست قرار دادن و راضی به حکمِ او بودن است. حضرت امیر نیز در جریان لیله المبیت جان خود را در معرض هر گونه خطری قرار داد و همانطور که آیه از ابتغاء مرضات الهی سخن گفته است، به هر گونه اتفاقی راضی بود.
حال این که خداوند به بندگانش منّت نهاد، و جان امیرالمؤمنین را حفظ کرد تا به واسطه ی او امر ولایت پس از پیامبر منقطع نشود؛ دخلی به جانبازی و فداکاری حضرت امیر ندارد. حضرت جانش را در معرض هر خطری قرار داد، ولی خداوند با نظرِ «رأفت» خود بر بندگانش منّت نهاد و او را حفظ فرمود. از این رو در انتهای آمده است: «و الله روؤف بالعباد».
پاسخ تفصیلی:
الف) ذکر شأن نزول آیه شراء در کتب مفسرین اهل سنت
ابتدا ذکر می کنیم که شأن نزول آیه ی شراء با اسناد صحیح و فراوان در حق حضرت امیر گزارش شده است، و این امر قابل انکار نیست.
احمد بن حنبل در مسند، در ضمن حديثي صحيح السند و طولاني به ذكر ده فضيلت از فضايل اميرمومنان، از زبان عبدالله بن عباس مي پردازد كه در ششمين مورد به «ليله المبيت» اشاره مي كند[1]. احمد بن حنبل در انتهاي همين حديث سندي ديگر از همين طريق(عمرو بن ميمون از ابن عباس) ارائه مي كند.
«نسائي» در خصايص نيز با سندي ديگر همين طريق را متذكر مي شود.
«حاكم نيشابوري»[2] در مختصرى از اين حديث را نقل كرده است. هم چنين مختصري از اين حديث را «طبرانى» هم در «معجم الكبير» و هم در «معجم الاوسط»، آوردهاست.
محب طبرى در (الرياض النضرة 2/ 203) و نیز در (ذخائر العقبي ص 86) ، حافظ ابو القاسم دمشقى در «الموافقات» و در «الاربعين الطوال»، متّقى هندي در (كنز العمال 8/ 333) به اختصار و ابوبكر هيثمى در (مجمع الزوائد 9/ 119) ، نيز در اين باره احاديثي را نقل كرده اند. علاوه بر اين، ديگر انديشمندان اهل تسنن نيز هر يك به گونه اي ماجراي ليله المبيت را بازگو كرده اند:
حاكم نيشابوري در «المستدرك علي الصحيحين»، به نقل از علی بن الحسین، با اشاره به لیلة المبیت ذکر می کند: اولین کسی که در راه به دست آوردن خرسندی خدا از خود گذشتگی کامل نشان داد، علی بن ابی طالب علیهالسلام بود[3]. حاكم پس از نقل اين حديث آن را صحيح برميشمرد.
حاكم حسكاني نيز همين حديث را از حاكم نيشابوري شنيده است و در كتاب شواهد التنزيل دقيقاً همين حديث را با لفظ «حدثنا حاكم ابو عبدالله الحافظ» آغاز مي نمايد. ضمناً او دو حديث ديگر را در خصوص اوليّت اميرمؤمنان در اهداي جانش در جهت ابتغاي رضوان الهي از امام سجاد عليه السلام متذكر مي شود. سيوطي نيز ذيل آيه ي سي ام از سوره انفال، واقعهي ليله المبيت را شرح ميدهد و همين ابيات را متذكر مي شود.
توجه شود که در تمام روایات فوق، به موضوعِ شراء نفسِ حضرت امیر و لیله المبیت، تؤامان اشاره شده است.
جمهور مفسران اهل تسنن نیز ذیل آیه 207 سوره ی بقره، در خصوص شراء نفس حضرت امیر سخن ها گفته اند. البته ایشان، نظرات دیگر در خصوص شأن نزول این آیه را نیز را بدون آن که بررسی نمایند، و در پی رفع تعارض باشند، ذکر کرده اند. که در قسمت بعدیِ پاسخ به آن می پردازیم.
فخر رازي (متوفاي 606 هـ ق) در «تفسير كبير»، پس از ذکر شأن نزول این آیه درباره حضرت امیر علیهالسلام، بنا بر روایتی ذکر می کند که در آن شب، ملائک مقرب الهی به بالین امیرالمؤمنین علیهالسلام، فرود آمده و به وی بشارت می دهد که ملائک بر تو مباهات می کنند. و همان شب بود که آیه نازل شد[4].
آلوسى (متوفاي 1270هـ ق) نیز در ذیل این آیه می گوید به این واقعه اشاره می کند و بیان می دارد که امامیه و بعضی از ما اهل سنت این آیه را مختص به شب لیلة المبیت می دانند[5]. قرطبى (متوفاي 463 هـ .ق) نيز همين را گفته است[6].
ابو سحاق ثعلبي (متوفاي 427 هـ .ق) در تفسيرش اين شأن نزول را با جزئيات بيشتري نقل كرده است: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که تصمیم به هجرت به سوی مدینه گرفت، علی علیه السلام را در مکه مأمور بازگرداندن امانتهای مردم که نزد او بود، فرمود. پیامبر در شب عزیمتش دستور داد علی علیه السلام در بستر او بخوابد. آن شب مشرکین اطراف خانه او را گرفته بودند و قصد کشتن پیامبر را داشتند. پیامبر به علی علیه السلام فرمود: «روانداز سبزرنگ مرا روی خود بینداز و در بستر من بخواب. انشاءالله هیچ اتفاقی نخواهد افتاد» علی علیه السلام نیز همین کار را انجام داد. در این هنگام خداوند به جبرائیل و ميکائیل فرمود: «من در میان شما پیمان برادری ایجاد کردم و حيات یکی را طولانیتر از دیگری قرار دادم. کدام یک از شما این حيات طولانی را برای دیگری میخواهد»؟ اما هر یک از آن دو، ترجیح دادند زندگی ِ طولانیتر، از آنِ خودشان باشد.
خداوند به آنها وحی فرستاد: شما چرا هم چون علی بن ابی طالب علیه السلام نیستید؟ من میان او و محمد، برادری بر قرار ساختم و او در بستر پیامبر خوابید و جان او را بر جان خویش مقدم شمرد. به زمین فرود بروید و او را از شر دشمنانش حفظ کنید. آن ها فرود آمدند. جبرئیل بالای سَرِ علی و میکائیل پایین پایش ایستاد. جبرئیل گفت: «آفرین، آفرین! ای علی چه کسی همانند تو است؟! خداوند متعال به تو نزد فرشتگان مباهات کرد. در این هنگام که پیامبر به سوی مدینه میرفت، يعني بين مكه و مدينه اين آیه (207 بقره) نازل شد[7]. ابن اثير (متوفاي 630 هـ .ق) در «اسدالغابه» نيز همين روايت را از ثعلبي ذكر مي كند[8].
خوارزمي (متوفاي 568 هـ .ق) از علماي حنفي مذهب در كتاب «المناقب» شرح حال جبرئيل را پس از واقعه ليله المبيت را گزارش کرده است.
حاكم حسكاني نيز در شواهد التنزيل احاديث متعددي را با 4 طريق متفاوت ارائه ميكند كه شأن نزول آيه مذكور را ليله المبيت و جانبازي حضرت امير معرفي كرده است.
غير از مواردي كه تا كنون ياد شد (احمد بن حنبل، نسايي، حاكم نيشابوري، حاكم حسكاني به 4 طريق، خوارزمي به 2طريق، ثعلبي، فخررازي، آلوسي، قرطبي، دمشقي، هيثمي، طبراني)، دوازده تن ديگر از انديشمندان اهل تسنن نزول آيه ي «شراء» را در شأن حضرت امير دانسته اند، و وقوع آن را ليله المبيت و جانبازي آن حضرت معرفي كرده اند كه اسامي ايشان فهرستوار ذكر مي شود:
- تَنوخي در المستجاد، ص 10
- غزّالي در احیاء العلوم، ج 3، ص 39
- يعقوبي در تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 39
- کنجي شافعي در کفایة الطالب، ص 239
- شَبلنجي در نور الابصار، ص 86
- ابن صباغ مالكي در الفصول المهمة، ص 31
- سبط بن جوزی در تذکرة الخواص، ص 35
- دِيار بَكري در تاریخ الخمیس، ج 1، ص 325
- قُندوزی حنفی در ینابیع المودة، ص 92
- ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 262
- زینی دحلان در السیرة النبویة، در حاشیه السیرة الحلبیة، ج 1، ص 306
- ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق ذيل ترجمه علي بن ابيطالب جزء 42، ص 67
بنابراين جانبازي حضرت اميرالمؤمنين در ليله المبيت با بسامد فراوان و از طرق متعددي و با اخبار صحیح در منابع اهل تسنن ذكر شده، به طوري كه اسكافي به تواتر اين حديث اين گونه اعتراف كرده است:
«حدیث واقعه لیله المبیت متواتر گردیده و از این نظر میان این حدیث و آن چه در قرآن کریم آمده است، فرقی نیست و جز دیوانه و یا کسی که با اهل این آیین ارتباطی ندارد، فرد دیگری آن را انکار نمی کند. »
ب) لازمه ی شراء نفس کشته شدن نیست.
سؤال کننده می گوید:علي در جریان ليله المبيت کشته نشد، پس نزولِ آیهي شراء نفس ربطی به لیله المبیت ندارد. از او می-پرسیم: چه كسي گفته است كه بايد حتماً قتل و كشتاري صورت بگيرد تا معناي اين آيه تحقق پيدا كند؟ اين آيه از «قُتل في سبيل الله» سخن نمي گويد كه زنده ماندن اميرالمؤمنين عليه السلام در واقعه ليله المبيت معارضِ با آن باشد. اميرالمؤمنين عليه السلام جان خود را در معرض هرگونه خطري قرار مي دهد، و بدين وصف رضايت الهي را به دست مي آورد. حال اين كه خدا اراده كرده تا حضرت امير در اين واقعه زنده بماند، دخلي به فداكاري علي عليه السلام ندارد و از جانبازي او چيزي نمي كاهد. و جانبازی امری متواطی و غیر مشکک است.
یعنی جانبازی کمتر و بیشتر ندارد. اگر كشته نشدن در راه خدا را ساقط كننده ي همه فداكاري ها و جانبازي ها بدانيم، پس مجاهدان در ميدان حرب كه زنده از نبرد باز مي گردند، هيچ فضيلتي نخواهند داشت! قرآن از زبان حضرت ابراهيم عليهالسلام خطاب به فرزندش اسماعيل عليهالسلام مي فرمايد: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك »، اما اين مسلم است كه نه اسماعيل و نه هيچ كس ديگري در آن واقعه ذبح نشد. پس با فرضِ شبهه مطرح شده در بالا، يا بايد آيهي ذبح اسماعيل يا داستان ذبح نشدن او (يكي از اين دو) را تكذيب كنيم. به عبارت ديگر اين كه اسماعيل زنده از قربان گاه بر مي گردد، نمي تواند دليلي براي ردّ آيه ي «اني اذبحك» باشد. حال چه رسد به واقعه ليله المبيت و آيهي «شراء» كه هيچ لفظي مبني بر كشته شدن يا شهادت يا ذبح شدن در آن نيامده است.
صفت حضرت اسماعيل عليه السلام ذبيح الله است (مفسراني چون طبري، قرطبي، ابن كثير، سمرقندي، فخر رازي، آلوسي و … او را با اين لقب خوانده اند)، در حالي كه او اصلاً ذبح نشده است. در واقع همين كه او در اجراي فرمان خدا صبر نمود، از فضيلت و عنوان مذكور برخوردار است. در نتيجه از آن جايي كه اميرالمومنين عليه السلام، راضي به كشته شدن بود، پس هم عنوان «شراء نفس»، براي او مصداق دارد، و هم از فضيلت آن برخوردار است. چرا كه علي جان خودش را در راه تسليم حق كرد و راضي به هر اتفاقي بود و در راه جانبازي، خواهش و پاداشي نطلبيد و گله و بهانه اي نداشت. همانگونه كه اسماعيل نيز، هم از عنوان ذبيح اللهي و هم از فضيلت آن برخوردار است.
[1] . حَدَّثَنَا عَبْداللَّهِ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ حَدَّثَنَا أَبُو بَلْجٍ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ قَالَ إِنِّي لَجَالِسٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ إِذْ أَتَاهُ تِسْعَةُ رَهْطٍ فَقَالُوا يَا أَبَن عَبَّاسٍ إِمَّا أَنْ تَقُومَ مَعَنَا وَإِمَّا أَنْ يُخْلُونَا هَؤُلَاءِ قَالَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ بَلْ أَقُومُ مَعَكُمْ قَالَ وَهُوَ يَوْمَئِذٍ صَحِيحٌ قَبْلَ أَنْ يَعْمَى قَالَ فَابْتَدَءُوا فَتَحَدَّثُوا فَلَا نَدْرِي مَا قَالُوا قَالَ فَجَاءَ يَنْفُضُ ثَوْبَهُ وَيَقُولُ أُفْ وَتُفْ وَقَعُوا فِي رَجُلٍ لَهُ عَشْرٌ وَقَعُوا فِي رَجُلٍ … قَالَ وَشَرَى عَلِيٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ نَامَ مَكَانَهُ قَالَ وَكَانَ الْمُشْرِكُونَ يَرْمُونَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ … «عمرو بن ميمون» گفت: كنار «ابن عباس» نشسته بودم، نُه نفر آمدند و گفتند: اى پسر عباس! يا از محل خود برخيز و با ما بيا، و يا به كسانى كه در كنار تو نشستهاند، دستور بده اين محل را خلوت كنند تا مطالبى را كه در نظر داريم با تو در ميان بگذاريم. «ابن عباس» گفت: من با شما مىآيم. «ابن ميمون» گفت: اين واقعه زمانى بود كه هنوز «ابن عباس» بينايي اش را از دست نداده بود «ابن ميمون» گويد: اندكى از ما دور شدند و مطالبى گفتگو شد كه ما از چگونگى آنها خبردار نشديم. طولى نكشيد «ابن عباس» برآشفته خاطر و در حالى كه گوشه عبايش از شدّت ناراحتى روى زمين كشيده مىشد، بازگشت و مىگفت: افّ بر اينها و تف بر آنان! از مردى بدگوئى مىكنند كه از ده خصلت ارزنده برخوردار است … [تا آن جا كه گفت:] على عليه السّلام جان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را خريد [و جان خود را در بهاى آن تسليم كرد؛] جامه ي پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را پوشيد و به جاى آن حضرت در بستر ايشان خوابيد كه مشركان از بيرون خانه در انتظار فرصت بودند تا بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله حمله كنند و آن حضرت را به شهادت رسانند…
[3] . وقد حدثنا بكر بن محمد الصيرفي بمرو ، ثنا عبيد بن قنفذ البزار ، ثنا يحيى بن عبد الحميد الحماني ، ثنا قيس بن الربيع ، ثنا حكيم بن جبير ، عن علي بن الحسين قال : «إن أول من شرى نفسه ابتغاء رضوان الله علي بن أبي طالب» وقال علي عند مبيته على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم شعرا وقيت بنفسي خير من وطئ الحصا ومن طاف بالبيت العتيق وبالحجر رسول إله خاف أن يمكروا به فنجاه ذو الطول الإله من المكر وبات رسول الله في الغار آمنا موقى وفي حفظ الإله وفي ستر وبت أراعيهم ولم يتهمونني وقد وطنت نفسي على القتل والأسر يعني: «نخستين كسى كه در راه بدست آوردن خرسندى خدا از خود گذشتگى كامل نشان داد، على بن ابيطالب عليه السّلام بود. علي عليهالسلام دربارهي هنگامى كه به جاى آن حضرت آرميده بود اين ابيات را سرود: (همان ابياتي كه در ترجمه متن امالي شيخ طوسي متذكر شديم.) ر.ک: المستدرک ج3، ص5.
[4] . « نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَيْلَةَ خُرُوجِهِ إِلَى الْغَارِ،
وَيُرْوَى أَنَّهُ لَمَّا نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ قَامَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ رَأْسِهِ، وَمِيكَائِيلُ عِنْدَ رِجْلَيْهِ، وَجِبْرِيلُ يُنَادِي: بَخٍ بَخٍ مَنْ مِثْلُكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ يُبَاهِي اللَّهُ بِكَ الْمَلَائِكَةَ وَنَزَلَتِ الْآيَةُ» (تفسیر رازی، تفسیر مفاتح الغیب، تفسیر کبیر)، ج5، ص250.
[5] . « قال الإمامية وبعض منا: إنها نزلت في على كرم الله تعالى وجهه حين استخلفه النبي صلى الله تعالى عليه وسلم على فراشه بمكة لما خرج إلى الغار» ر.ک: تفسیر روح المعانی، ج1، ص492
[6] . تفسیر قرطبی، ج3، ص21
[7] . تفسیر ثعلبی، ج2 ، ص126
[8] . اسد الغابه، ج3، ص620