كار ما به اين جا رسيده كه با داشتن قرآن، زير بار كفّار مى رويم! خدا لعنت كند به كسانى كه با رشوه خوارى، كفار را بر بلاد اسلامى مسلط و مسلمانان را تسليم بهايم و درندگان كردند! چه رشوه  اى كه يكى بدهند و هزار بگيرند، آيا اين رشوه است؟! غلط است كه اسم رشوه بر آن بگذاريم. آيا اين كارها از روى اضطرار و ناچارى است تا گفته شود: « رُفِعَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ. »(وسائل الشيعة، ج15، ص369؛ مستدرك  الوسائل، ج6، ص423؛ ج12، ص23؛ بحار الانوار، ج2، ص274، 280 و…)؛ (آن چه امّت من در انجام آن ناچارند… از آنان برداشته شده است.) آن را شامل مى  شود؟! آيا نمى  توانيم در خانه  ها و بلاد خود بنشينيم؟ آيا ناچاريم كه با آن  ها هم پيمان شويم؟! آيا بزرگان و مشايخ ما مسلمانان( در صدر اسلام.) از روى ناچارى چنين كارى كردند؟! ما مسلمانان با اين كه چنين گنجى( قرآن كريم.) داريم، گويا نداريم و از دست داده  ايم! و از سوى ديگر دشمنان خود را هم كَالْعَدَم حساب كرده  ايم. سنى ها قرآن را كَالْعَدَم شمردند و ما شيعيان، امام و عترت را! اعتقاد داريم ولى عملاً كَالْعَدَم حساب كرده  ايم و تابع سازمان ملل و فرمان او ـ كه تابع زور است ـ هستيم.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *