معرفی کتاب
مشخصات کتابشناسی این اثر به این شرح است:
تقارير نجد (گزارشهاي دولتمردان عثماني مقارن ظهور محمد بنعبدالوهاب و استقرار دولت نخست آلسعود در نجد و حجاز)، پدیدآورندگان: سيدعلي موجاني و اميررضا عقيقي بخشايشي، قم: انتشارات كتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران، 1390ش، 621ص.
سید علی موجانی دانشآموخته تاریخ، فهرستنگار نسخ خطی و محقق آرشیو است. از کارهای دیگر وی، فهرست نسخ خطي فارسي گنجينه انستيتوي شرقشناسي ابوريحان بيرونی ـ تاشكند، فهرست نسخههاي خطي موجود در ولايت بدخشان تاجيكستان، فهرست اسناد مكمل (دوره قاجاريه)، اسناد سلطاني (اسناد آرشيو عثماني درباره ايران) و فهرست مخطوطات مكتبة المعهد الموريتاني لبحث العلمي: قسم الفقه و الاصول است که نشان میدهد نویسنده کتاب در زمینه نسخ خطی کارهای خوبی را به ثمر رسانده است.
در این کتاب امیر عقیقی بخشایشی کار ترجمه اسناد به زبان فارسی را بر عهده داشته است.
نویسنده کتاب زمانی که نخستین دیدار خود را از بایگانی نخست وزیری جمهوری ترکیه داشته است، تصمیم به پژوهش در مورد این اسناد میگیرد و با تمام مشکلاتی که این کار داشته، با همکاری دیگران موفق به این امر شده است.
برخلاف عنوان کتاب ( تقاریر نجد) که عربی است، این کتاب فارسی است. این اثر شامل یک مقدمه از ناشر است که رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، آن را نگاشته است. سپس مقدمه نویسنده، پیشگفتار کتاب در 145 صفحه و در ادامه اسناد که بخش عمده کتاب را تشکیل میدهد، آمده است. این کتاب در برگیرنده 102 سند و گزارش دولت عثمانی در زمان پیدایش محمد بنعبدالوهاب و تحولات آن زمان است. تصویر سندها همراه ترجمه آنها و با قید تاریخ، کد بازیابی و مکان سند در آرشیوهای جمهوری ترکیه آورده شده است. در انتها سالشمار، منابع و نمایه کتاب آمده است.
پیشگفتار دارای 36 عنوان است. نویسنده میتوانست این 36 عنوان را در فصلهایی تقسیمبندی کند که ساختار مناسبتری به بخش پیشگفتار دهد. برای نمونه میتوانست آن را به سه فصل تقسیم وحوادث هر بخش را در ذیل هر فصل بیان کند؛ مثلاً فصل اول به پیدایش وهابیت، فصل دوم به قدرت رسیدن اولین حکومت وهابی، فصل سوم به سقوط اولین حکومت وهابی اختصاص یابد.
محتوای کتاب
پیشگفتار به تحولات سیاسی و تاریخی دعوت محمد بنعبدالوهاب تا تشکیل دولت مستقل نجد و حجاز و سقوط آن در پی فتح درعیه پرداخته است و نویسنده سعی کرده است از داوری در این تاریخ بپرهیزد. یکی از نکات خوب این پیشگفتار، بررسی نقش دول غربی در منطقه است که به نمونههایی اشاره میکنیم.
تأثیر حمله ناپلئون بر حوادث نجد و حجاز
بعد از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789م ناپلئون که افسری جوان بود، توانست موفقیتهایی بهدست بیاورد. دولت فرانسه او را برای فتح مصر انتخاب کرد که باعث شد فرانسویها به مناطق دیگر توجه کنند. حضور آنها در خلیج فارس و ارتباط با شیوخ منطقه، باعث تحرک بیشتر بریتانیا در منطقه نیز شد. شکست مصر بهدست ناپلئون و لشکرکشی به شام، روابط عثمانیها و بریتانیا و ایران و حتی روسیه را تغییر داد. بریتانیاییها برای مقابله با فرانسویها به یاری قوای ترک روی آوردند و ایران هم به سمت فرانسه گرایش پیدا کرد و در مقاطعی خود را متحد فرانسه میپنداشت.
نقش بریتانیا در منطقه و ارتباط آن با وهابیون
ارتباطات میان امیر سعودی نجد با نمایندگان سیاسی ـ تجاری بریتانیا از زمان امیر عبدالعزیز اول آغاز شد. در این بخش نویسنده مستنداتی را برای این مدعای خود ذکر میکند (ص35) که این مستندات غیر از کتاب خاطرات همفر در ممالک اسلامی است که کارشناسان آن را معتبر نمیدانند؛ از جمله این مستندات، نوشته یکی از مقامات بریتانیاست که مینویسد:
این سنت و روابط دوستانهمان را با ابنسعود حفظ کردیم… بدین ترتیب تفاهم دو جانبه خوبی میان مرکز نمایندگی تجاری بریتانیا با رهبر وهابیون بر پایه احترام متقابل برقرار بود. من به دلایل گوناگون میدانستم که ابنسعود هم به اندازه خود ما مایل است این تفاهم حفظ شود (ص35).
حضور بریتانیا در منطقه
نویسنده با توجه به مستندات آرشیو عثمانی آورده است که سلیمان پاشا بعد از اینکه متوجه شد او نیز در خطر است، تصمیم به سرکوب وهابیان گرفت و قوایی مجهز به نجد فرستاد که در نهایت شکست خورد (ص56-58). نکته درخور دقت در اینجا، این است که گزارشهای مختلف حاکی از حضور پررنگ بریتانیاییها در منطقه بوده است؛ از جمله این گزارشها میتوان به گزارش سفیر بریتانیا در مورد لشکر بغداد و پیشبینی نتیجه و علت شکست جنگ اشاره کرد(ص56-58) یا بعد از شکست مفتضحانه قوای تحت امر علی پاشا در مقابل نجدیان، والی بغداد در مراسمی سعود بنعبدالعزیز را برای تأیید توافقنامه عدم تعرض پذیرفت تا وانمود کند که نجدیان خود با اعزام نمانیده خواهان صلح هستند که سفیر بریتانیا نیز در این مجلس حضور داشته و وقایع آن را ثبت کرده است (ص60).
نویسنده در بیان تاریخ وهابیت، به بررسی تغییر توازن قدرت در منطقه شبه جزیره پرداخته است که با پیوستن قبیله مهم بنیحرب به وهابیون قدرت آنها در شبه جزیره افزایش یافت. وهابیون به کمک آنها راه عبور حجاج به مکه را بستند تا بتوانند در موقعیت مناسب مکه را که جمعیت کمتری داشت، فتح کنند (ص63-64). بعد از این بریتانیا نماینده ویژهای به درعیه فرستاد تا باب مذاکرات مستقیم با عبدالعزیر را بگشاید که از نماینده بریتانیا استقبال گرمی شد (ص67).
در جای دیگر کتاب آمده است: بعد از اینکه احتمال تعرض مشترک دو نیروی روسیه و فرانسه به منطقه میرفت و گزارشهایی از تلاش فرانسه برای ایجاد یک اتحاد مشترک با عثمانیها و ایران در تقابل با انگلستان وجود داشت، انگلستان سعی کرد ارتباط بیشتری با وهابیون برقرار کند که دستورالعمل جورج کائینگ به سفیر بریتانیا در ایران که از او میخواهد با رؤسای وهابی روابط دوستانه برقرار کند، به همین جهت بوده است (ص80).
از دیگر مواردی که نشاندهنده توجه بریتانیا به حوادث منطقه است، اینکه بعد از حمله وهابیون به کربلا و ناراحتی دولت ایران، به درخواست سفیر بریتانیا مسئولیت امور به کدخدا پاشا، داماد سلیمان پاشا، اعطا شد و این در حالی بود که سفیر بریتانیا در بغداد بر بیلیاقتی این شخص گزارش داده بود (ص87).
پیدایش وهابیت
در این زمینه نویسنده ابتدا به گزارشی از بیوگرافی محمد بنعبدالوهاب و مسائل اجتماعی و خانوادگی و سفرهای او و حوادث آن دوره پرداخته است. از نکات مثبت این گزارش این است که سعی شده وقایع خارج از زندگی شخصی محمد بنعبدالوهاب بررسی گردد و شرایط سیاسی ـ اجتماعی حاکم به منطقه نجد و همچنین شرایط بینالمللی آن دوره را به تصویر کشیده شود تا خواننده به تحلیل بهتر وقایع آن زمان بپردازد.
دولت صفوی و سلاطین عثمانی در آغاز دوره ضعیف بودند؛ بهطوریکه بیست سال بعد از تولد محمد بنعبدالوهاب اصفهان، تختگاه شاه سلطان حسین صفوی، بهدست افاغنه قندهار سقوط کرد و در دولت عثمانی نیز تغییرات پیدرپی دولتمردان صورت گرفت و رقابتهای درون دولت عثمانی و سوءاستفاده والیان اندکاندک باعث فروپاشی ساختار حکومت عثمانی شد (ص3).
از طرفی دیگر، بخش وسیعی از شبه جزیره عربستان بیابانی و سخت کمآب بود و توزیع ناهماهنگ جمعیت، اعمال حاکمیت بر این منطقه را برای دولت عثمانی مشکل میکرد. در چنین وضعی در مناطق گوناگون نجد که یکی از نقاط کور در حوزه حاکمیتی دولت عثمانی بود، شرایط مناسبی برای هرگونه فعالیت حکام و شیوخ امرای قبایل پدید آمده بود (ص5).
در جهانِ خارجِ منطقه نجد نیز تحولات جدیدی رخ داد. جایگزینی کشتیهای بادبانی تندرو بهجای کشتیهای پارویی و بادبانی کوچک در ناوگان کشورهای اروپایی چون فرانسه و انگستان، حضور آنها را در سرزمینهای دور دست فراهم کرده بود (ص3-4). افزایش حجم تبادلات تجاری به سرزمینهای دیگر بهدلیل جایگزینی پول کاغذی به جای سکههای رایج نیز از عوامل حضور بیگانگان در منطقه معرفی شده است.
طی سالهای مقارن با آغاز دعوت شیخ محمد بنعبدالوهاب، فرانسه و بریتانیا بهدلیل حضور مشترک در بخشی از قلمرو هند، در این زمنیه رقابت با یکدیگر را آغاز کرده بودند.
سیاست و حکومت در مناطق پیرامون نجد
از نکاتی که در پیشگفتار به آن پرداخته شده است، تبیین شرایط دولت عثمانی و علل ناتوانی این دولت در کنترل وهابیت و جلوگیری از رشد آن است که به برخی از موارد اشاره شد و نویسنده در ادامه به برخی دیگر از عوامل اشاره میکند.
ضعف و ناکارآمدی دستگاه خلافت عثمانی بهگونهای بود که صدراعظمهای متعدد بر سر کار میآمدند و معزول میشدند و امور ممالیک مصر موجب دلمشغولی خلیفه عثمانی به دامنه متصرفاتش در شمال آفریقا شده بود.
در این شرایط تنها عناصر اصلی تأثیرگذار در مرکز شبه جزیره و حجاز، امرای بنیخالد در احسا، امارات ریاض و شرفای مکه بودند (ص23-24). بزرگان و اشراف مکه برای هشدار دادن به مقامات دستگاه سلطنت عثمانی، به باب عالی[1] عزیمت کردند تا از دستگاه سلطنت بخواهند در مواجهه با این پدیده از حالت انفعال خارج شود. برای نخستین بار بخشی از قوای عثمانی بیتوجه به توان طرفِ مقابل، با قوای وهابی درگیر میشود و شکست میخورد. در این شرایط بود که بر سر کار آمدن عبدالعزیز فرزند محمد بنسعود که نیات جاهطلبانهای داشت، قدرت قطب سعودی ـ وهابی را افزایش داد و به نقاطی غیر از نجد حمله کردند.
هدف گرفته شدن عتبات عالیات
نویسنده به بررسی علت توجه وهابیان نجد به عراق و انگیزهشان از حمله به آنجا پرداخته است؛ آیا فقط انگیزه مذهبی آنها را به سوی بصره، کربلا و نجف کشاند یا اطلاع و آگاهی از سرمایهگذاری سنگین دولت نادرشاه افشار برای توسعه و آبادنی عتبات مقدس، بهویژه نجف، انگیزه تهاجم و غارت بقاع شریف بود؟ نویسنده بعد از بیان اینکه هر دو عامل میتوانسته مطرح باشد، علت دیگری را بیان میکند که بخشی از سازمان اداری دولت عثمانی برای ایجاد ناامنی در مرزهای ایران، تلاش کرد که دسترسی قوای وهابی به این مناطق را آسان سازد (ص40). نویسنده در صفحات بعد این نکته را اینگونه تحلیل میکند که سلیمان پاشا برای حفظ توازن قوا در داخل ولایت بغداد، مسیر هجوم وهابیان را مدیریت کرد تا نزاع وهابی ـ شیعی ایجاد کنند. همکاری عمر آغا، فرماندار کربلا، در ورود قوای وهابی به کربلا در عید غدیر سال 1216ق و بیاعتنایی سلیمان پاشا و جانشینش به گزارشهای متعدد در باب احتمال یورش به شهرهای شیعی در جنوب عراق، همه نشان از این رویکرد دارد (ص43-44).
انگیزه دیگر این است که والیان عثمانی میدانستند با حمله وهابیون به عتبات مقدس، دولت ایران ناراحتی خود را ابراز میکند و به دولت مرکزی فشار میآورد. آنگاه والیان میتوانستند از باب عالی امتیازات بیشتری بگیرند.
این نکات هرچند نیاز به بررسی بیشتر دارند، ولی مطرح شدن این نکات با شواهد تاریخی میتواند برای پژوهشگران این بخش راهگشا باشد.
عراق و اجرای سیاست تقابل وهابی ـ شیعی
عبدالعزیز با توجه به خلأ قدرت دولت عثمانی، به قصد کسب غنایم، نابود کردن گنبد و بارگاه علوی و به منظور خشنود ساختن شاخه مذهبی وهابی به نجف حمله کرد، ولی با وجود حصار نجف و مبارزه علما نتوانست کاری از پیش ببرد و دوباره به حجاز رفت و در ایام حج با اقتدار به مکه وارد شد و شریف مکه نیز در نامهای تبعیت خود را از سعود ابراز کرد. امیر وهابی در پشت همین نامه به سلطان عثمانی نامهای نوشت تا نشان دهد که کنترل منطقه با اوست و همه با او هستند (ص70).
در نهایت در سال 1216ق با توجه به سهلانگاری والیان بغداد و تبدیل بحران وهابی ـ عثمانی به بحران وهابی ـ شیعی به فرماندهی سعود بنعبدالعزیز، فاجعه کربلا شکل گرفت و تعداد زیادی کشته شدند و اموال حرم و دیگر اموال غارت شد که نویسنده به این مطالب نیز با مستندات مختلف اشاره کرده است (ص81-84).
ترور امیر عبدالعزیز
مدارک دولت عثمانی نشان میدهد که بعد از ترور امیر عبدالعزیز اول در نماز، بهدست عثمان نامی، کدخدا علی پاشا این کار را تلاش خود برای ترور عبدالعزیز جلوه داده و نویسنده کتاب این عمل را فرصتطلبی کدخدا علی پاشا برای نشان دادن درایت خود میداند.
بعد از مرگ امیر عبدالعزیز دولت عثمانی سعی در اعزام سپاهی برای نابودی وهابیون میکند که اقدام پیشدستانه سعودیها در حمله به بصره به بهانه خونخواهی سبب شد تا سپاه علی پاشا پراکنده شود. بعد از این واقعه، دولت عثمانی قصد داشت جزّار احمد پاشا را که ناپلئون را شکست داده بود، به نجد اعزام کند که اجل فرصت به جزّار نداد و دولت عثمانی نیز نتوانست از این طریق اقدامی کند و دوباره دولت عثمانی کدخدا علی پاشا را تحت فشار قرار داد تا سپاهی اعزام کند. بعد از این لشکرکشی گزاراشهای اغراقآمیز والی بغداد در مورد شکست سپاه سعود، مقامات دولت عثمانی را به این باور رساند که ستاره اقبال سعود افول کرده است و دیگر از آنها خبری نیست (ص96-103)
ظهور دولت مستقل نجد و حجاز
سعود بنعبدالعزیز توانست مدینه و مکه را تصرف کند و در این بین جنایات فراوانی صورت گرفت و بقاع متبرکه و شماری از نمادهای بر جایمانده از دوره ظهور اسلام و پس از آن از بین رفت، خزانه نبوی هم غارت شد. نکتهای که برای سعود مهم بود، بهرهبرداری سیاسی از موسم حج و مکه و مدینه برای مشروعیت بخشیدن به خود بود تا بهعنوان خادم حرمین شریفین جای عثمانیها را بگیرند (ص106-115). نویسنده در بیان این مطالب برای جنایاتی که صورت گرفته است، مستنداتی را آورده است.
در مقابل دولت ایران نیز نیرویی با ساز و برگ محدود اما متمرکز به منطقه گسیل داشت که توانست موفقیتهایی به دست آورد و تا نزدیکی درعیه پیش برود (ص123-124).
از طرف دیگر سعود بنعبدالعزیر به شام حمله کرد و تا حوالی دمشق پیش رفت. سعود برای اینکه از اعزام دوباره سپاه از ایران جلوگیری کند، سعی کرد زمینه ارتباط با دولت قاجار را فراهم سازد و سفیری به نام عبدالکریم بنابراهیم برای جلب نظر مقامهای ایرانی به بوشهر گسیل داشت.
پایان دولت مستقل نجد و حجاز
دولت عثمانی وقتی از موفقیتهای لشکر ایران باخبر شد، برای جلوگیری از افزایش قدرت محمد علی پاشا، خدیو مصر، او را به جنگ با وهابیان و سرکوب آنان فرستاد که در نهایت محمد علی پاشا در این امر موفق شد. در این بخش نیز نویسنده سعی میکند به تحلیل این نکته بپردازد که چه فرقی میان سپاهیان عثمانی بغداد و مصر وجود داشت که یکی ناموفق و دیگری موفق بوده است (ص126-129).
در نهایت در سال 1233ق عبدالله بنسعود خود را تسلیم سپاه عثمانی کرد و هفت ماه بعد از آن درعیه نیز سقوط کرد. در اینجا نیز سندی بر حضور انگلیسیها در منطقه وجود دارد که همزمان با سقوط درعیه فوستر سادلر، نماینده بریتانیا، وارد منطقه نجد شده است (ص145)
خاتمه
این کتاب هر چند برای جمعآوری و ترجمه اسناد آرشیو جمهوری ترکیه در مورد وهابیت در دوره نخست به قدرت رسیدن آنهاست، ولی دارای پیشگفتار خوبی است که به تحلیل مسائل آن دوران از جهتهای مختلف پرداخته و کوشیده است به تحلیل روابط ایران و عثمانی و دول دیگر و تأثیر آن بر روند رشد وهابیت بپردازد و در این زمینه از منابع مختلف برای بیان مطالب استفاده کرده است. پیشگفتار کتاب با اینکه زحمت زیادی برای آن کشیده شده است، میتوانست از ساختار بهتری برخوردار باشد تا پراکندگی کمتری در مطالب آن دیده شود.
منبع: نشریه سراج منیر
پاورقی
[1]. دربار سلاطین عثمانی را گویند. بابِ عالی، عنوانِ دیوان وزیراعظم عثمانی، متداول در قرون دوازدهم و سیزدهم بود.