علّامهی مجلسی با سند خویش از امام باقر (ع) روایت میکند:
پیکنندهی ناقلهی صالح، ازرق چشمی پسر یک بدکار بود. قاتل یحیی بن زکریا نیز حرامزاده بود. قاتل علی (ع) هم یک حرامزاده بود. قبیلهی مراد (که ابن ملجم از آن بود) میگفتند ما در بین خود برای او پدر و مادر نسبی نمیشناسیم. قاتل حسین بن علی (ع) نیز یک حرامزاده بود. پیامبران و پیامبرزادگان را جز زنازادگان نکشتهاند. امام دربارهی این آیه که «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» (برای او همنامی قرار ندادهایم) فرمود: یحیی بن زکریا پیش از خود همنامی نداشت. حسین بن علی (ع) هم پیش از خود همنام نداشت. آسمان چهل روز بر آن دو گریه کرد. خورشید هم بر آنان گریست. گریهی خورشید آن بود که طلوع و غروب که می کرد سرخ بود. نیز گفتهاند: گریهی آسمان یعنی گریهی اهل آسمان که فرشتگانند.
سپس علّامهی مجلسی با عنوانِ «بیان» چنین مینویسد: گاهی گریهی آسمان و زمین را آنگونه که مرحوم راوندی ذکر کرده و توجیه میکنند و ممکن است گفته شود کنایه از شدّت مصیبت است تا آنجا که گویا آسمان و زمین هم بر او گریست؛ یا گفته میشود ضرر آن مصیبت به آسمان و زمین هم رسید و در آنها اثر کرد و آثار دگرگونی در آنها پدیدار شد، یا آنکه آسمان خون بارید و از زمین خون تازه جوشید. این است که گریهی آسمان و زمین، همانگونه که در حدیث تفسیر شده است و شاید وجه اخیر، قویتر باشد.
قال المجلسیّ:
بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ سَعْدٍ، عَنِ ابْنِ عِيسَى، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ عَاقِرَ نَاقَةِ صَالِحٍ كَانَ أَزْرَقَ ابْنَ بَغِيٍّ، وَ إِنَّ قَاتِلَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا (ع) ابْنُ بَغِيٍّ، وَ إِنَّ قَاتِلَ عَلِيٍّ (ع) ابْنُ بَغِيٍّ، وَ كَانَتْ مُرَادٌ تَقُولُ: مَا نَعْرِفُ لَهُ فِينَا أَباً وَ لَا نَسَباً، وَ إِنَّ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) ابْنُ بَغِيٍّ، وَ إِنَّهُ لَمْ يَقْتُلِ الْأَنْبِيَاءَ وَ لَا أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ إِلَّا أَوْلَادُ الْبَغَايَا. وَ قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى جَلَّ ذِكْرُهُ: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» قَالَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا (ع) لَمْ يَكُنْ لَهُ سَمِيٌّ قَبْلَهُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) لَمْ يَكُنْ لَهُ سَمِيٌّ قَبْلَهُ، وَ بَكَتِ السَّمَاءُ عَلَيْهِمَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً وَ كَذَلِكَ بَكَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِمَا، وَ بُكَاؤُهَا أَنْ تَطْلُعَ حَمْرَاءَ وَ تَغِيبَ حَمْرَاءَ وَ قِيلَ: أَيْ بَكَى أَهْلُ السَّمَاءِ وَ هُمُ الْمَلَائِكَةُ.
قمّ قال: بيان: قد يوجّه بكاء السّماء و الأرض كما ذكره الرّاونديّ (ره) يمكن أن يقال: كناية عن شدّة المصيبة حتى كأنّه بكى عليه السّماء و الأرض، أو عن أنه وصل ضرر تلك المصيبة إلى السّماء و الأرض و أثرت فيهما و ظهر بها آثار التّغير فيهما أو أنّه أمطرت السّماء دماً و كان يتفجّر الأرض دماً عبيطا، فهذا بكاؤهما كما فسّر به في الخبر و لعلّ الأخير أظهر.[1]
[1]– قصص الانبیاء: 220 ح 291، عن البحار 14: 182 ح 25 و اللفظ منه و 27: 240 ح 4 و 42: 303 ح 3 و فیه صدر الحدیث الی قوله: اولاد البغایا و 45: 218 ح 45 و فیه ذیل الحدیث فقط.