اوّلاً خود حالت تباکی و حزن و اندوه داشتن در هنگام ذکر مصیبت، امری ارزشمند است؛ چنانکه در روایات بدان تصریح شده است.[1]
ثانیاً، منشأ گریهی ارزشی، معرفت است؛ از این رو اگر احساس میکنیم که در هنگام ذکر مصیبت، حالت گریه نداشته و اشکی از چشمانمان جاری نمیشود، حتّی قلبمان نیز متأثّر و اندوهگین نمیگردد- البتّه به شرط آن که مطمئن باشیم نداشتن اشک ریشه در عوارض جسمانی ندارد- باید زمینههای ایجاد و توسعهی معرفت به اهل بیت (علیهم السّلام) را در خود تقویت کرده و موانع معرفت را از میان برداریم.
زمینههای ایجاد و توسعه معرفت به اهل بیت (علیهم السّلام) عبارت است از:
1 – مطالعه تاریخ زندگانی آنان،
2 – مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان،
3 – شناخت خدا؛ زیرا آنان تجلّیگاه اوصاف الهیاند و با شناخت خدا و اوصاف او، میتوان فضایل آنان را دریافت.[2]
موانع معرفت؛ عمدتاً به عملکرد ما برگشته، موجب قساوت قلب میشود[3] و موجب میگردد که حتّی احساسات و عواطف ما در سیطره عقل نباشد. این موانع عبارتند از:
1 – زیاد سخن گفتن در غیر ذکر خدا،[4]
7 – همنشینی با افراد گمراه و ستمگر،[10]
8 – همنشینی با افراد فرومایه و پست،[11]
برای از بین رفتن قساوت قلب، در روایات اموری ذکر شده که مهمترین آنها عبارت است از:
3 – تفکّر در آیات الهی، قیامت و حال خویشتن،[15]
4 – همنشینی با اندیشمندان،[16]
8 – مهربانی و محبّت به ایتام،[20]
10 – ذکر فضایل و مناقب و مصائب اهل بیت عم،[22]
مهمتر از تمامی این امور، آن است که از خداوند متعال عاجزانه بخواهیم: به ما چشم اشکبار عنایت کند و در این میان، اهل بیت (علیهم السّلام) را واسطه قرار داده و از خود آنان نیز استمداد جوییم.
چون ز تنهایی تو نومیدی شوی زیر سایه یار خورشیدی شوی
رو بجو یار خدایی را تو زود چون چنان کردی خدا یار تو بود[25]
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان
[1]. خصائص الحسینیه، ص 142 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 1121، ص 1124.
[2]. نگا: آیین مهرورزی، بخش محبت به اهل بیت عم.
[3]. «من علامات الشقاء جمود العین» [حضرت رسول ص]، میزان الحکمه، ج 1، ص 455، روایت 1845 و قال علی ع: «ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قست القلوب الالکثرة الذنوب». [همان، ص 455، روایت 18406].
[4]. بحار الانوار، ج 71، ص 281.
[7]. بحار الانوار، ج 75، ص 370.
[8]. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 341.
[10]. بحار الانوار، ج 1، ص 203.
[17]. معجم الفاظ غرر الحکم، ص 863.
[18]. بحار الانوار، ج 1، ص 203.
[24]. بحار الانوار، ج 93، ص 284.
[25]. مثنوی، دفتر 2، ابیات 22 و 23.