الف) تفاوت دشمنان انبیا با دشمنان اوصیا
بايد توجّه داشت كه در طول تاريخ انبياء سنت الهي بر اين امر قرار گرفته بود كه تمام انبياء براي حفظ آئين خود اوصيايي داشتند و اصولاً هيچ پيامبري بدون وصي نبوده است؛ مانند حضرت آدم علیهالسلام كه شيث را وصي قرار داد و داود علیهالسلام كه سليمان و موسي علیهمالسلام كه يوشع را و پيامبر اسلام كه حضرت علي علیهالسلام را وصي خودش قرار داده است. بنابراين اصل وصايت امري بود كه در طول تاريخ پيامبران محرز و غير قابل انكار بوده است و حتّي طبق روايات اهل سنّت نقل شده است كه حضرت علي علیهالسلام وصي رسول گرامي بوده است و همان طور كه از عايشه نقل شده است لفظ وصي بر حضرت علي علیهالسلام صدق ميكرد.
با اين توضيح ميگوئيم كه دشمني با ائمه اهل بيت علیهمالسلام به خاطر اين نبوده كه آنها بر حق بودن آنان را نميدانستند. بلكه ميتوان ادعا كرد كه چون آنها را بر حق ميدانستند به ظلم و جور با آنان پرداختند همان گونه با رسول گرامي اسلام به مبارزه برخواستند. و اين در طول تاريخ سابقه داشته است كه در مقابل دعوت حق و انبياء الهي، دنيا طلبان و ستمگران ميايستادند و سعي در نابودي نور الهي و دعوت رسولان داشتند.
ب) وجود معجزات و کرامات از سوی معصومین
با توجّه به اين توضيحات ناگفته نماند كه ائمه علیهمالسلام در بعضي از مواقع كه لازم ميدانستند دست به معجزاتي ميزدند، ماند تصوير شيري كه در مجلس مأمون تبديل به شير واقعي شد و يكي از دشمنان اهل بيت علیهمالسلام بلعيد و سپس به حالت اوليه خودش برگشت. ولي اين معجزات اثري در دل هم چون سگ مأمون و ديگر ظالمان تاريخ نداشت.