در صحيح بخارى به نقل از عايشه آمده است:
« كانَ لِعَلِىٍّ مِنَ النّاسِ وَجْهٌ حَياةَ فاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّيَّتْ إِسْتَنكَرَ عَلى وُجوُهِ النّاس… وَ كانَ الْمُسْلِمُونَ إِلى عَلِىٍّ قَريبا حينَ راجَعَ الاْءمْرَ بالْمَعْرُوفِ. » صحيح بخارى، ج 5، ص 83. نيز ر.ك: صحيح مسلم، ج 5، ص 154؛ شرح مسلم نووى، ج 12، ص 77؛ فتح البارى ابن حجر، ج 7، ص 378؛ المصنّف صنعانى، ج 5، ص 472؛ صحيح ابن حبان، ج 11، ص 153؛ ج 14، ص 573؛ مسند الشاميين طبرانى، ج 4، ص 198؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 22؛ ج 6، ص 46؛ البداية والنهاية ابن كثير، ج 5، ص 307 و…
تا زمانى كه فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ در قيد حيات بود، مردم به على ـ عليه السّلام ـ احترام مى گذاشتند، ولى وقتى از دنيا رفت مردم از او بدشان آمد… ولى وقتى به امر به معروف [= بيعت با ابوبكر!] بازگشت، مردم باز به او نزديك شدند.
مى گوييم ما مبتدعه و شاذّ و بد، و شما خوب، آيا حالا كه كسى نيست با او بيعت كنيد، مى خواهيد نزاع را تأسيس كنيد؟! وقت رحلت رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به ما گفتيد كه شما قايل به ناكس هستيد (اَلعَياذ بِاللّه !) پس چرا بعد از قتل عثمان وقتى همين آقا( اميرالمؤمنان علىّ ـ عليه السلام ـ .) سر كار آمد، از هر طرف براى بيعت با او هجوم آورديد.يعنى ما پيرو همين آقايى هستيم كه شما اين گونه به او هجوم آورديد و پس از عثمان او را به امامت پذيرفتيد و با او بيعت كرديد، پس گناه ما چيست كه پيرو آقايى هستيم كه شما نيز او را به امامت قبول داريد و راه او را صحيح مى دانيد و خودتان هم بايد از روز اول در راه او مى بوديد! گويا ما قابليّت غضب خدا را داريم. به خدا پناه مى بريم!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد