براى آشنايى بيشتر با مختصات جامعه سكولار، سه ويژگى برجسته قابل توجه است:

يك. شخصى و سليقهاى شدن ديندارى

اعتقاد و عمل دينى، در جامعه سكولار كاملاً فردى و سليقهاى است؛ لاجرم اولاً، هيچ بهرهاى از حقيقت نخواهد داشت و ثانيا ديگر در امور دنيايى مؤثر و مربوط تلقى نمىگردد؛ به همين جهت، ميزان و محدوده آن، رو به كاهش مىنهد. بر اين اساس، ديندارى ديگر تكليفى بر عهده اعضاى جامعه نيست و به صورت امرى كاملاً دلخواهانه و داوطلبانه درآمده است. با توجه به اين مشخصه، در جامعه سكولار، اعتقادات دينى تا زمانى كه صرفا اعتقاد شخصى باشد، محترم است. اما اگر بخواهد از جنبه شخصى و فردى خارج و مدعى نفوذ و تأثير اجتماعى شود، سكولاريسم در مقابلش مىايستد.

 

دو. انسانمحورى (Humanism ) به جاى خدامحورى

جامعه سكولار وقعى به وحى نمىنهد! در اين جامعه، انسان وقتى مىخواهد به مسائل اجتماعى بپردازد، تنها بايد به عقل خود متمسّك شود. در واقع در اين تفكر، «عقل» در مقابل «وحى» قرار مىگيرد، نه در پرتو آن. از اين رو، در جامعه سكولار اصطلاح «حرام» و «حلال» جايى ندارد. در آنجا قانون و غيرقانونى بودن مطرح است و اين قانون تابع خواست و خرد بشرى است. بنابراين، اگر زمانى جامعه «مشروع بودن ازدواج جنس موافق» را امضا كرد، اين امر قانونى است؛ ولو برخلاف «وحى» باشد.

 

سه. ملاك هويت جامعه، مليّت است نه دين

وقتى در جامعهاى، دين ملاك وحدت و هويت اجتماعى نباشد، ناگزير بايد به جاى آن چيز ديگرى گذاشت. سكولاريسم، مفهوم «امت» را (كه به معناى تشخيص  جامعه بر حسب عقيده دينى است )، كنار مىگذارد و به ناچار به مفهوم «ملت» متمسّك مىشود. ملت، در اينجا يك مفهوم و تشخّص اعتبارى برحسب ملاكهايى از قبيل نژاد، زبان، تاريخ مشترك و سرزمين است. بنابراين، اگر مسلمانى در نقطهاى از دنيا، از رهبر دينى در نقطه ديگرى اطاعت كند، در تفكر سكولار اشكال دارد.

در پايان، براى آشنايى بيشتر، شمايى از تأثير سكولاريسم در فعاليتهاى اجتماعى بيان مىشود:

1 – بايد مجلس قانونگذارى «لائيك» باشد؛ چرا كه در جامعه سكولار ديگر خلاف شرع مطرح نيست. از اين رو معنا ندارد كه در مجلس قانونگذارى كسى بگويد اين خلاف شرع است.

2 – در مدارس، تعليم دين به طور كلى ممنوع است و اگر هم باشد، تنها به صورت يك آموزش فردى و شخصى است، نه اجتماعى. بنابراين، آزادى دينى تنها در حد يك امر فردى مجاز است نه بيشتر.

3 – دين عصرى مىشود؛ زيرا از آنجا كه جامعه هر روز امور خود را بيش از پيش، مطابق با معيارهاى غيردينى سامان مىدهد، نهادهاى دين نيز تحت تأثير اين جريان قرار مىگيرد و در نتيجه، نهادها و رفتار دينى نيز به طور روز افزون، تحت نفوذ ارزشها و معيارها و ضوابطى در مىآيد كه در جامعه غيردينى رواج دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *