اسفراینی گفته است:
گریه کن و بگو: ای کشتهای که کنار شطّ فرات، لب تشنه جان داد.
گریه کن و بگو: ستونم شکست پس از آنکه آن ستون، ستونها را میلرزاند.
آرزو داشتم که همواره تحت رعایت و محبّت او به سر برم.
سکینه جانم! زودتر بیا نزدیک تا با تو آخرین وداع را انجام دهم.
تو را نسبت به کودک خردسال و به خانواده و یتیمان و همسایگان سفارش میکنم.
آنگاه که کشته شدم، معجر و گریبان چاک نده و نالههای ذلیلانه سر مده.
سکینه جان! بر تقدیر الهی صبر کن؛ ما خاندان صبر و احسانیم.
من به پدر و جد و برادرانم اقتدا کردهام که فرزندانِ طاغیان، حقوق آنان را غصب کردند.
قال الاسفراینیّ:
اِبکی و قولی : یا قتیلاً قد مضی عَجَلاً علی شطّ الفرات عطشانی
اِبکی و قولی: انهدّ رکنی بعدما کانت تُزعزع رکنه الارکان
قد کنتُ آمل أن أعیش بظلّه أبداً أمد الأیّام ما یرعانی
أدنی ألیّ سکینة عاجلاً حتّی أودّعک وداع الفانی
اوصیک بالولد الصغیر و بعده بالآل و الأیتام و الجیران
فإذا قُتلتُ فلا تشقّی مَعجزاً [منزاء] ایضاً و لا تدعی ثبور هوانٍ
لکنّ صبراً یا سکینة فی القضاء ها نحن أهل الصبر و الإحسان
لی أسوة بأبی و جدّی و اخوتی قصدوا حقوقهم بنو الطّغیان[1]
[1]– نور العین فی مشهد الحسین (ع): 58، ادب الحسین (ع) و حماسته: 45، و فیه الاشعار فقط مع اختلاف فی بعض الالفاظ.