در اين باره بايد گفت اين مسألهاى كه شما مطرح كرديد، گرچه آزاردهنده و گاهى اوقات مشكلآفرين است، اما قابل حل است و شما مىتوانيد به راحتى بر اين مشكل غلبه پيدا كنيد، منتها براى حل آن؛ اول بايد عوامل آن را بشناسيد بعد با پشتكار، جديت و حوصله به تدريج آنها را برطرف كنيد.
به نظر مىآيد اين مشكل ناشى از اضطراب اجتماعى است؛ يعنى، شما عليرغم اين كه توانايىهايى داريد اما در اجتماع و در حضور ديگران جرأت ارائه آنها را نداريد و معمولاً به قول خودتان هول مىشويد.
براى روشنتر شدن مطلب كمى بيشتر در مورد اضطراب توضيح مىدهيم.
اضطراب در واقع جزء ساختار شخصيت انسان است و اگر در حد اعتدالآميز باشد نه تنها هيچ مشكلى براى انسان ايجاد نمىكند بلكه بسيارى از خطرات را نيز دفع مىكند و موجب انجام كارها در زمان خودش مىشود مثلاً اين اضطراب است كه باعث مىشود ما براى درمان به پزشك مراجعه كنيم. اين اضطراب است كه باعث مىشود راننده با دقت رانندگى كند يا كتابى را كه ما از كتابخانه به امانت گرفتهايم به موقع آن را برگردانيم يا خودمان را براى امتحانى كه در پيش داريم آماده كنيم. اگر اضطراب جزء ساختار شخصيت انسان نبود مشكلات جدى و خطرناكى، زندگى وى را تهديد مىكرد پس اضطراب اعتدالآميز موجب استمرار و دوام زندگى انسان مىشود.
اما گاهى اوقات به هر دليلى ممكن است سطح اضطراب افزايش پيدا كند و از حد اعتدال خارج شود. در اين صورت نه تنها اضطراب مفيد نيست بلكه موجب اختلال در عملكرد و فعاليتهاى انسان مىشود. از جمله اين اضطرابها كه جنبه مرضى دارد، اضطراب اجتماعى است كه نتيجه آن كمرويى است و موجب مىشود انسان نتواند در حضور جمع و در برخورد با افراد جديد كار خودش را درست انجام دهد و يا ارتباط مناسب با ديگران برقرار كند.
منشأ اين اضطراب عدم يادگيرى مهارتهاى اجتماعى است. يكى از جنبهها و ابعاد وجودى انسان كه بايد از همان اوايل كودكى مورد توجه خانواده و مدرسه قرار گيرد تا رشد كند بعد اجتماعىاست و اگر اين رشد خوب تحقق پيدا نكند در نوجوانى و جوانى فرد دچار اضطراب اجتماعى مىشود و با مشكلاتى مواجه مىگردد. گاهى اوقات اعضاء خانواده به دلايل گوناگونى از اين امر غفلت مىكنند يا اين كه كودك افراد تأثيرگذار را از دست مىدهد يا به خاطر شلوغى خانواده بعضى از برنامهريزىهاى تربيتى مورد كمتوجهى قرار مىگيرد، يا اين كه خود والدين نيز دچار اين مشكل هستند و كمكم به فرزندان آنها نيز سرايت مىكند و آنها نيز دچار اين مشكل مىشوند. ولى خوشبختانه انسان تا پايان عمر مىتواند در مؤلفههاى شخصيتى خود تغيير ايجاد كند رفتار خود را اصلاح كند يا رفتارهاى مطلوبى را كه ياد نگرفته است ياد بگيريد.
يكى از رفتارهايى كه انسان بايد ياد بگيرد، مهارتهاى ارتباطى است؛ يعنى، نحوه ارتباط مناسب با ديگران، صحبت كردن در جمع، توانايى در بيان خواستههاى خود. اگر به هر دليلى اين يادگيرى در زمان كودكى محقق نشد، در نوجوانى و جوانى و حتى بزرگسالى مىتوان جبران كرد؛ يعنى، مثل رانندگى كه اگر انسان در نوجوانى امكان يادگيرى آن برايش فراهم نبود در جوانى و بزرگسالى نيز مىتوان ياد گرفت، بنابراين هيچ جاى نگرانى نيست.
براى يادگيرى روابط اجتماعى توجه و عمل به راهكارهاى زير مناسب است:
1 – اجتناب از زندگى فردى و حضور پيدا كردن در جمع.
2 – پيشقدم شدن در سلام و احوالپرسى كردن.
3 – به عهده گرفتن مسئوليت در خانه، كلاس و محل كار و…
4 – يادداشت كردن اصطلاحات متعارفى كه در برخورد با ديگران بايد به كار برد و تمرين كردن آن در روابط با ديگران.
5 – اجتناب از منفىبافى و شكستهنفسى.
6 – يادآورى كردن جنبههاى مثبت و نقاط قوت خود (يعنى انسان به خودش تلقين كند كه داراى توانايىهايى است. مثلاً همين كه در دانشگاه قبول شده اين جنبه مثبت و حاكى از توانمندى اوست).
7 – شركت در گردشهاى دستهجمعى و مسئوليتى را در جمع به عهده گرفتن.
8 – ايجاد ارتباط و دوستى با افراد خوشمشرب و با نشاط.
9 – موارد فوق را خيلى بايد تمرين كنيد و خيلى زود و با عجله و شتابزده نخواهيد به نتيجه برسد بلكه به تدريج و با حوصله كار را دنبال كنيد حتماً موفق خواهيد شد.
10 – به خود تلقين كنيد كه مىتوانم فلان كار را انجام دهم و با تلقين به خود آرامش بدهيد.
11 – در همه كارها به خداوند قادر متعال و غنى مطلق توكل كنيد زيرا از آثار روانى توكل ايجاد اعتماد و اطمينان به تكيهگاهى محكم در فراز و نشيبهاى زندگى، عزت نفس، خودپنداره مثبت و بالاخره افزايش اعتماد به نفس است.
چنانچه قرآن كريم مىفرمايد: «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[1] و «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكِيلاً».[2]
پی نوشت ها
[1] – طلاق 65، آيه 3.
[2] – احزاب 33، آيه 3.