از چند روز پیش دوباره به پیشنهاد حبیب، ورزش صبحگاهی را آغاز کردیم. ما شش نفر بودیم که در این ورزش شرکت می‌کردیم. یادآوری می‌کنم که ما پارسال با همین تعداد، ورزش صبحگاهی را انجام می‌دادیم و این کار را پاییز 1358 شروع کرده بودیم و تا بهار 1358 ادامه دادیم. آن وقت‌ها باشگاه هم می‌رفتیم و اصولاً برداشت و دیدگاه‌های ما نسبت به پارسال 180 درجه تغییر جهت کرده بود.

بدین صورت که هدف ما پارسال از آن همه جان کندن روی تشک، کشتی گرفتن یا دویدن‌های سخت توی برف و یخ زمستان، تنها ارضای نفس خودخواهانه بود که مثلاً به عنوان ورزشکار، خودمان را کیک پلّه‌ از دیگران بالاتر می‌دیدیم. ولی امسال به حمدالله با اسلام و قوانین مکتبی آن بیشتر آشنا شدیم و بچّه‌ها هم همین‌طور، و هدف ما از ورزش صبحگاهی تغییر کرده و تنها و تنها ایجاد آمادگی کامل برای رسیدن به اهداف مقدّس دینی و پیاده کردن اسلام در جهان، شده است. البتّه دیگر به باشگاه نمی‌روم بنا به دلایلی که حکایت از در خط نبودن ورزش باشگاه دارد و به قول معروف از باشگاه بردیم.


منبع: کتاب رسم خوبان 7. ورزش صفحه‌ی 30ـ 31/ این گروه آسمانی، ص 108

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *