سحر یك حقیقتی است كه وجود دارد. و اگر كسی بگوید من سحر را قبول ندارم و اینها خرافات است؛ این دلیل بر بی اطلاعی و بی سوادی اوست. سحر به معنای خاص خودش یك علم است. بعضی فكرمی كنند هر چه را كه با عقل ناقص خود پی نبرند، فورا انكار كنند، آدم مهمی می شوند! خوشبختانه با مبارزه ی اسلام باسحر، قسمت اعظم سحر ازبین رفت. حالا اگر كسی واقعا سحر شده باشد، باید به متخصص رجوع كند، منظور از متخصص این رمّال ها و فالگیرها نیست، این ها غالبا شیاد و مكّار و دروغ گو هستند، اصلا به اینها اعتماد نكنید؛ اگر متخصص پیدا نشد، می توان با صدقه دادن، خواندن دعاهای مفاتیح، زیارت جامعه كبیره، حدیث كساء، با توجه و حضور قلب، سحر را از بین برد. توجه به یك نكته مهم ضروری است:بعضی تا كوچكترین كاری می شود، می گویند سحر و جادو شدیم! خرابی از خودشان است، نمی خواهند قبول كنند و نسبتش میدهند به سحر! اگر در زندگی مشكل داشتی، اول ذهنت به سحر نرود، اول ذهنت به خودت برود! زن یا مردی كه در خانه اخلاقش بد باشد، اثرش از سحر بدتر است! حسد از سحر بدتر است! سخن چینی از سحر بدتر است! به جای نسبت دادن هرچیزی به سحر، انسان خودش را اصلاح كند، مشكلاتش برطرف می شود. گذشت و تحمل یكدیگر، دربسیاری از موارد مشكلات را حل می كند. مثلا خانمی كه به شوهرش حرف تلخی می زند، اگر شوهر تحمل كند و گذشت كند، تمام می شود و گرنه ادامه پیدا می كند و …