با نور عقل مى توان فروع و اصول دين را اثبات نمود. كسانى كه با قواعد و استدلالات عقلى مخالفند از بى دينى ترويج مى كنند؛ زيرا: « لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ. »(مستدرك الوسائل، ج 11، ص 208 و 209؛ بحار الانوار، ج 1، ص 94؛ ج 74، ص 160؛ غررالحكم، ص 55.) هر كس عقل نداشته باشد، دين ندارد. و اقرار به توحيد به توسط سراجِ عقل است، و ثواب و عقاب به عقل است: « بِكَ أُثيبُ وَ بِكَ أُعاقِبُ. »(من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 368؛ بحار الانوار، ج 1، ص 97؛ ج 74، ص 60؛ مكارم الاخلاق، ص 442.) به تو ثواب و عقاب مى نمايم.
و حتّى همين معنا را هم عقل قبل از بيان مى دانست. با متابعت و عدم متابعت از عقل، جاى انسان اعلى علّيّين يا اسفل سافلين است. آيا عقل دستور به فرار از مهالك و يا گرايش به خيرات را نمى دهد؟! انسان بايد در كار خير و نحوه ى انجام آن فكر كند تا فكرش موجب ابتكارى باشد كه در هدف مفيد باشد، و اين گونه نباشد كه طالب مجهول باشد.
در هر واقعه و در هر حركت و سكون، مشكل اصلى، تشخيص تكليف است و بعد مشكل تر از آن، عمل به آن تكليف. سلمان ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ در اثر شناخت تكليف و عمل به آن و پيروى از شرع با سراج عقل، « عَلِمَ عِلْمَ الأَوَّلِ وَ الآخِرِ»(بحار الانوار، ج 10، ص 121؛ ج 22، ص 329. نيز ر.ك: بحار الانوار، ج 22، ص 350؛ احتجاج، ج 1، ص 259؛ امالى صدوق، ص 252؛ رجال كشّى، ص 16. )؛ (علم اوّل و آخر را مى دانست). مقامات علما نيز اين گونه است.
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد