ابتدا بايد ماهيت «بيعت» را شناخت تا بتوان به نقش آن در حكومت دينى پى برد:
بيعت از ماده «بيع» به معناى «فروش» گرفته شده است؛1 زيرا بيعت كننده در جهت پيمانى كه با بيعت شونده بسته است، آنچه را كه در توان دارد، در خدمت او قرار مى دهد. قرآن مجيد نيز درباره «بيعت رضوان» مى فرمايد: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ»؛2 «بشارت باد شما را بر اين معامله اى كه انجام داديد».
درباره ماهيت بيعت گفته اند: «بيعت به معناى تعهد و پيمان است. بيعت كنندگان تعهد مى دهند تا نسبت به كسى كه با او بيعت مى كنند، وفادار باشند و اين بستگى دارد به آنچه از جانب بيعت شونده پيشنهاد مى شود».3 بنابراين بيعت تعهدى است كه با پيشنهاد مقام والايى، در مسئله معينى، از بيعت كنندگان تعهد و وفادارى اخذ مى كند.4
بيعت در اسلام:
بيعت هايى كه در صدر اسلام انجام شده، در زمينه هاى مختلفى است؛ از جمله:
1 – بيعت «عقبه اولى» در موسم حج بين پيامبر (صلی الله علیه وآله) و دوازده نفر از انصار به وقوع پيوست.«عباده بن صامت» بيعت ياد شده را چنين گزارش مى كند: «ما با پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) پيش از آنكه بر ما جنگ و نبرد واجب شود، بيعت نساء را به جاى آورديم. مفاد آن بيعت اين بود كه: به خدا شرك نورزيم ؛ دزدى و زنا نكنيم ؛ فرزندان خود را نكشيم ؛ بهتان و افترا نبنديم ؛ خدا و پيامبر را در امور معروف نافرمانى نكنيم و …».5
چنان كه ملاحظه مى شود بيعت در اينجا به معناى ايمان به اسلام و اطاعت از احكام اسلامى است.
2 – بيعت «عقبه دوم» بين پيامبر (صلی الله علیه وآله) و 73 مرد و دو زن به وقوع پيوست. در جريان اين بيعت پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «از شما بيعت مى گيرم بر اينكه از هر چه اهل و عيال خويش را محافظت مى كنيد، از من نيز صيانت و محافظت كنيد».6 در اينجا بيعت، نوعى اخذ تعهّد و پيمان دفاعى است.
3 – بيعت «شجره رضوان»، سومين بيعت پيامبر است كه در سال هفتم هجرت با جمع كثيرى از مردم در حديبيه (نُه مايلى مكه) بسته شد و بيعت بر جهاد و نبرد و نيز تجديد بيعت دوم بود.
ابن عمر مى گويد: «ما با پيامبر (صلی الله علیه وآله) بيعت بر اطاعت و پيروى كرديم و پيامبر (صلی الله علیه وآله) به دنبال آن فرمود: آن قدر كه توانايى داريد».7
از آنچه گذشت روشن مى شود كه بيعت در عصر پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) ، به معناى انتخاب و توكيل زعامت و رهبرى سياسى نيست. آيه الله معرفت در اين باره مى نويسد: «بيعت در دوران حضور (عهد رسالت و حضور امامان معصوم) تنها نقش يك وظيفه و تكليف شرعى، در رابطه با فراهم ساختن امكانات لازم براى اولياى امور را ايفا مى كرد. و مقام «ولايت و زعامت» سياسى پيامبر و امامان معصوم، از مقام «نبوت و امامت» آنان نشأت گرفته بود و بر مردم واجب بود تا امكانات لازم را براى آنان فراهم سازند تا آنان بتوانند با نيروى مردمى، مسئوليت اجراى عدالت را به بهترين شكل به انجام رسانند و اگر مردم از اين وظيفه سرباز مى زدند، هيچ گونه كاستى در مقام امامت و زعامت سياسى آنان وارد نمى ساخت و در آن صورت، مردم تمرد كرده و از اطاعت اولى الامر خويش تخلف ورزيده بودند.»8
4 – بيعت با اميرالمؤمنين (علیه السلام) كه انتقال عملى و واگذارى قدرت سياسى به ايشان و اعلام وفادارى و فرمانبرى از آن حضرت بود.
پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون حکومت دینی/ مؤلف:حمیدرضا شاکرین
دفتر نشر معارف
1 – براى آگاهى بيشتر ر.ك: ابن منظور، لسان العرب، ماده «بيع».
2 – توبه 9، آيه 111.
3 – معرفت، محمدهادى، ولايت فقيه، ص 82.
4 – براى آگاهى بيشتر ر.ك: همان، صص 82 ـ 92.
5 – معالم المدرستين، ج 1، ص 154 چاپ دوم؛ سيره ابن هشام، ج 2، ص 40.
6 – معالم المدرستين، ج 1، ص 155؛ سيره ابن هشام، ج 2، ص 47.
7 – صحيح بخارى، كتاب الاحكام، باب البيعه، ج 5؛ صحيح مسلم، (كتاب الامارة، باب البيعه على السمع و الطاعة فى ما استطاع)، ص 90؛ سنن نسائى، (كتاب البيعه، باب البيعة فى ما يستطيع الانسان)؛ به نقل از معالم المدرستين، ج 2، ص 156.
8 – ولايت فقيه، ص 91.