مقدمه بحث

بنا داریم در نوشتار زیر، مسئله عدالت اصحاب نبی خاتم صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را از نگاه «مدرسه سلفی» مورد نقد و بررسی قرار دهیم. آنچه برای ما در این بحث حائز اهمیت است، این است که دیدگاه جمهور را در خصوص نظریه «عدالت صحابه» به دست آوریم؛ و به فهمیم اساساً واژه «صحابه» به چه کسانی اطلاق می شود؟ دلیل عدالتشان چیست؟ و آیا کل «صحابه» عادل هستند یا وصف عدالت مخصوص گروهی از ایشان است؟ و به طور کلی عامل تمیز «صحابه» و غیر صحابه از یکدیگر چیست؟

اهمیت بحث از نظریه «عدالت صحابه» در این است که بنا بر مبانی سلفیت قدیم و جدید، «صحابه» از قداست خاصی برخوردارند، به نحوی که مرجعیت دینی جهت فهم و دریافت دین، به نوعی از طریق «صحابه» انجام می شود؛ یعنی اگر کسی بخواهد قرآن و سنت نبوی را به درستی فهم کند، باید به صحابه پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله رجوع کند و فهم ایشان از دین را برای خود، حجت مسلم و محرز تلقی نماید. پس صحابه طریق فهم صحیح قرآن، سنت، حلال و حرام دینند؛ و اساساً فهم دین مساوی با فهم صحابه است!

پس منابع دین اسلام نزد «مدرسه سلفي»، عبارتند از قرآن، سنت نبوی و فهم صحابه؛ و در این میان، حجیت عقل مطلقا مخدوش و مردود است، حتی رجوع به قرآن و سنت نیز، وابسته به فهم صحابه می باشد!! در نتیجه شما به شکل واضح و صریح می بینید، هنگامی که به وهابیون می گویید: «این آیه بر فلان مطلب دلالت دارد.» آنها در پاسخ شما می گویند: «خیر! صحابه این آیه را چنین تفسیر کرده اند!» همچنین هنگامی که روایتی از نبی مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله  نقل می کنید، می گویند: «خیر! ملاک صحابه در خصوص این روایت چنین است، یا صحابه منظور روایت را به این شکل مطرح کردند!»

در اینجا لازم است نکته ای را خاطر نشان شویم؛ اهل تحقیق می دانند که میان «سنّت صحابی» و «مذهب صحابی» فرق وجود دارد، چه اینکه مراد ما از«سنّت صحابی»، آن چیزی است که یک صحابی از رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله نقل می کند؛ و مراد از «مذهب صحابی»، اجتهادات شخصی صحابه است که به دور از قول و فعل نبی صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله، و بدون استناد به آیه یا روایتی آنرا انجام داده اند. وهابیونِ مقلدِّ «مدرسه سلفي»، جملگی حجیت «سنّت صحابی» را پذیرفته اند؛ لکن آنچه شگفت انگیز است، این است که برخی «مذهب صحابی» را نیز حجت می دانند!؟ و این نوعی عصمت بخشی به صحابه است، که در بخش ثمرات بحث فوق به آن خواهیم پرداخت.

 

تعریف «صحابه»

آنچه هدف اصلي و نهايي ما در اين بحث است، رسیدن به تعریفی دقیق و مورد قبول عامه برای واژه «صحابه» است. در راستای دستیابی به این هدف، در ابتدا لازم است احادیث باب و آیات قرآنی مورد استناد علمای اهل سنت را ذکر کنیم، این احادیث و آیات منتهای ادلّه وهابیون جهت حجیت بخشی به قول و فعل اصحاب رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله می باشند، که نیاز است از حیث سند، دلالت و عقلانیت مورد نقد و بررسی قرار گیرند، منتها به دلیل ضیق وقت، و از آنجا که نمی خواهیم از چهار چوب بحث خارج شویم، به پاره ای از این مسائل به طور اجمال، در خلال مباحث اشاره می کنیم؛ و بحث مفصل در خصوص این آیات و روایات را به مجالی دیگر وا می نهیم. سپس اقوال علمای سلفیت، در خصوص تعریف واژه «صحابه» را بیان خواهیم کرد:

 

بخش اول؛ آیات و روایات

همانطور که گذشت، در این بخش به ذکر احادیث و آیات قرآنی مورد استناد علمای عامه در خصوصِ حجیت بخشی به قول و فعل اصحاب رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله می پردازیم:

1.آیات

الف.قال الله تعالى: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ.» فتح؛ 29. محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله رسول خداست، و کسانی که همراه او هستند، در برابر کفار سخت و شدید؛ و در میان خود مهربانند. پیوسته ایشان را در حال رکوع و سجود می بینی، در حالی که همواره فضل و رضای خدا را می طلبند. آثار سجود در چهره ایشان مشخص است.

توضیح:

«وَ الَّذِينَ مَعَهُ» چه کسانی اند؟ وهابیت پاسخ می دهد: «تمام کسانی که صحابه پیامبر هستند، و برای یک ساعت شخص پیامبر را دیده اند!» این در حالی است که در خود همین آیه مشاهده می کنید که می فرماید: «پیوسته ایشان را در حال رکوع و سجود می بینی، آثار سجود در چهره ایشان مشخص است و همواره فضل و رضای خدا را می طلبند.» آیا جمیع کسانی که پیامبر را دیدند یا لحطاتی با او مجالست کردند، مشمول چنین اوصافی هستند!؟

در ضمن آیه ای که می گوید: «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا.» مَثَل این (الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) مَثَل صحابه نیست، بلکه آیه عام است و در خصوص همگان، در همه ازمنه صدق می کند؛ و همانند آیاتی چون «ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ» می باشد.

***

قال الله تعالى: «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ». فتح؛ 18. / خداوند از «مؤمنین» راضی و خشنود شد، هنگامی که زیر آن درخت با تو بیعت کردند.

 

ب.قال الله تعالى: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ». توبه؛ 100. / پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کساني که به نيکي از آنها پيروي کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند.

 

ج.«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ». آل عمران؛ 110. / شما بهترين امتي بوديد که به سود انسانها آفريده شده‌اند.

 

د.«أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.» انفال؛ 64. / اي پيامبر! خداوند و مؤمناني که از تو پيروي مي‌کنند، براي حمايت تو کافي است (؛فقط بر آنها تکيه کن)!

 

ذ.«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ.» آل عمران؛ 31. / بگو: «اگر خدا را دوست مي‌داريد، از من پيروي کنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد.»

 توضیح:

1.در خصوص کلیت آیات باید گفت، درست است که واژه هایی چون «المهاجرین»، «الأنصار»، «المؤمنین» و «الأمۀ» در نص قرآن وارد شده اند، اما هیچ یک از این آیات، دال بر عناوین جعل شده ی علما همچون «الصحابۀ»، «الصحابی» و «الصحبۀ» نمی باشد. ثانیاً عنوان «الصحابۀ»، نسبت به عناوین «المهاجرین»، «الأنصار» و «المؤمنین» عام می باشد؛ و عنوان «الأمۀ» نیز نسبت به عنوان «الصحابۀ» عام است؛ و میان هیچ یک از این عنواین ترادفی وجود ندارد. در نتیجه ادعای این علما بر مبنای دلالت آیات باطل است.

2.این سخن در خصوص تبعیت کنندگان از پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله نیز صادق است، آیاتی چون: «أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.» و «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ.»

 2.روایات

حدیث اول: «اصحابي كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم». اصحاب من همانند ستارگانند، هرکس به آنها اقتدا کند، هدایت می شود.

حدیث دوم: «من أذى أصحابي فقد آذاني». هرکس اصحابم را بیازاد، مرا آزرده است.

حدیث سوم: «لا تجتمع أمتي على ضلالة». (منظور از امت، صحابه می باشد.) امت من بر ضلالت جمع نمی شوند.

و سایر احادیث باب

توضیح:

1.اولاً وهابیون واژه «الأمۀ» در روایات سوم را تنها به «صحابه» تعبیر می کنند و حال آنکه بین این دو عنوان هیچ گونه ترادفی وجود ندارد!

2.ثانیاً این روایات نزد ما حجت نیستند؛ و لازم است به روایات متفق بین فریقین استناد شود. – هر چند در جوامع روایی معتبر اهل سنت چون صحیح مسلم و بخاری یا سایر مسانید و مجامع ذکر شده اند.-

3.ثالثاً احادیثی چون «اصحابي كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم.»، در شمار روایات ضعیف قرار دارند که این امر بر محققین پوشیده نیست؛ و ما به علت کمبود وقت از آن می گذریم.

  بخش دوم؛ اقوال علماء

همانطور که ملاحضه کردید، هیچ یک از آیات و روایات، مقصود از صحابه را تبیین نکرده اند و هیچ دلیل قرآنی یا روایی به منظور فهم معنای واژه صحابه به دست نیامد؛ بنابراین نتیجه می گیریم چنین عناوینی، مجعول شارع(یعنی شارع آن عنوان را وضع نکرده) نیستند و از تعاریف عرفی و لغوی نشئت گرفته اند.

در این بخش به بیان و بررسی اجتهادات و اقوال علمای اهل تسنن در قرون چهار و پنج، در خصوص تعریف واژه «صحابه» می پردازیم. تعاریف بسیاری برای معنای صحابه مطرح شده است که ما تنها به دو دسته از مهمترین آنها بسنده می نماییم:

تعریف اول:

ما حصل تعریف اول عبارت است از: «مَن صحب رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله ولو ساعة ما فهو صحابي».

(منبع تعریف اول: کتاب «اسد الغابة في معرفة الصحابة» نوشته «عز الدين بن الاثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري» متوفى سنه (630)؛ دار الکتب العلمیۀ – جلد اول، صفحه 119، تحت عنوان فصل نذكر فيه من يطلق عليه اسم الصحبة.)

توضیح:

این تعریف، قول غیر مشهور میان علمای وهابیت است. ترجمه: تمام کسانی که همنشین پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله  بوده اند، حتی اگر این همنشنی بقدر ساعتی بوده باشد، جمیع این افراد از صحابه پیغمبرند.

 

بنابر نقل کتاب اسد الغابة، این تعریف ماحصل اقوال شش تن از عالمان برجسته ی اهل سنت، به شرح زیر می باشد:

1.سعيد بن المسيب: من أقام مع رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله سنة أو سنتين و غزى معه غزوة أو غزوتين. (ترجمه: هرکس همنشین پیامبر باشد، بقدر یک سال یا بیشتر؛ یا همراه او در یک غزوه شرکت کرده یا بیشتر- این شخص جزء صحابه است.)

2.الواقدي: و رأينا أهل العلم يقولون كل من رأى رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله وقد ادرك الحلم فاسلم و عقل امر الدين ورضيه فهو عندنا ممن صحب رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله ولو ساعة من نهار، ولکن اصحابه علی طبقاتهم و تقدمهم فی الإسلام. (ترجمه: اهل علم می گویند: هرکس پیامبر را ببیند، او را درک کند و مسلمان باشد، نزد ما از صحابه رسول به حساب می آید، ولو بقدر ساعتی از روز باشد. ولی این اصحاب دارای طبقاتی هستند و از حیث تقدم و تأخر نسبت به تشرف به اسلام فرق می کنند.)

3.احمد بن حنبل: کل من صحبه صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله شهرا أو يوما أو ساعة أو رآه. (ترجمه: هرکس همنشین او باشد، بقدر یک ماه، یک روز، یک رؤیت- این شخص جزء صحابه است.)

4.محمد بن اسماعيل البخاري: من صحب رسول الله صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله أو رآه من المسلمين فهو من اصحابه. (ترجمه: هرمسلمانی که همنشین او باشد، یا وی را رؤیت کرده باشد- این شخص جزء صحابه است.)

5.القاضي ابو بكر محمد بن الطيب: لا خلاف بين أهل اللغة في ان الصحابي مشتق من الصحبة و انه ليس مشتقا على قدر مخصوص من الصحبة، اي قدر ولو في آن ما ولو في دقائق تتحقق الصحبة، بل هو جار على كل من صحب قليلا كان أو كثيرا وكذلك جميع الاسماء المشتقة من الافعال ولذلك يقال صحبت فلانا حولا وشهر ويوما وساعة فيوقع اسم الصحبة لقليل ما يقع عليه منها و كثيره. (ترجمه: اختلافی بین اهل لغت وجود ندارد که صحابی از صحبۀ(همنشینی) مشتق شده است و این همنشینی قدر و مقدار مشخصی ندارد، بلکه به هر اندازه ای باشد، در تحقق معنای همنشینی کفایت می کند، ولو به اندازه لحظه ای، دقیقه ای.)

6.ابو حامد الغزالي: لا يطلق اسم الصحبة الا على من صحبه ثم يكفي في الاسم من حيث الوضع الصحبة ولو ساعة. (ترجمه: اسم صحابی به هر کس همنشین پیامبر بوده اطلاق می شود، و در اطلاق این اسم، حیثیت وضع واژه کفایت می کند، پس اگر همنشینی به اندازه یک ساعت هم بوده موجب می شود شخص از اصحاب پیامبر باشد.)

SanadKamalHaydari-01

SanadKamalHaydari-02

SanadKamalHaydari-03

علاوه بر علمایی که نامشان گذشت، شخص ابن تیمیه که در رأس تفکر سلفیت قرار دارد- نیز قائل به همین تعریف شده است. وی در کتاب صارم المسلول، در خصوص تعریف واژه صحابه چنین می نویسد: «و الاصحاب، جمع صاحب و الصاحب اسم فاعل من صحبه يصحبه و ذلك يقع على قليل الصحابة و كثيرها.» [صارم المسول، فصل «مَن سب احدا من اصحاب رسول»، ص 1078.] یعنی؛ واژه اصحاب، جمع صاحب است؛ و واژه صاحب، اسم فاعل از «صحب-یصحب» می باشد؛ بنابراین به مجرد همنشینی، واژه صحابه اطلاق می شود- چه این همنشینی قلیل باشد، چه کثیر. /این تعريف شيخ ابن تیمیه درباره واژه صحابه است.

طبق مبنای ابن تیمیه، ملاک صحابی شدن مجرد همنشینی با پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله است، و هیچ فرقی میان قلّت و کثرت این همنشینی وجود ندارد. پس کسی که همنشین نبی شده، ولو بقدر ساعتی، این شخص دارای عصمت دنیوی و اخروی می باشد؛ عصمت دنیوی یعنی همیشه صادق است و هرگز دروغ نمی گوید؛ و عصمت اخروی بدین معناست که قطعاً به بهشت می رود و نار بر او حرام است.

SanadKamalHaydari-04

 

SanadKamalHaydari-05

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *