در انديشه سياسى شيعه «ولى امر» از سوى شارع منصوب است؛ ليكن اين به معناى نبود نقش براى مردم در نفى يا اثبات حكومت نيست؛ زيرا ولى امر در تشكيل حكومت دينى و اعمال ولايت، حق تحميل سلطه خود را ندارد.
بنابراين حكومت اسلامى، با خواست مردم پديد مى آيد. دليل هاى متعددى بر اين مسئله وجود دارد؛ از جمله اينكه اميرالمؤمنين (علیه السلام) از پيامبر (صلی الله علیه وآله) نقل مى كنند: «پيامبر (صلی الله علیه وآله) به من فرمود: اى پسر ابوطالب! ولايت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند و در مورد زمامدارى تو، با خشنودى اتفاق كردند، سرپرستى امورشان را برعهده گير؛ ولى اگر در مورد تو رأى ديگرى ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها كن».[1] امام خمينى رحمه الله در پاسخ به دبيرخانه ائمه جمعه درباره گستره و چگونگى «ولايت فقيه» مى نويسد: «باسمه تعالى. ولايت در جميع صور دارد؛ لكن تولى امور مسلمين و تشكيل حكومت بستگى دارد به آراى اكثريت مسلمين كه در قانون اساسى هم از آن ياد شده است و در صدر اسلام تعبير مى شده است به بيعت با ولى مسلمين».[2]
پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون حکومت دینی/ مؤلف:حمیدرضا شاکرین
دفتر نشر معارف
[1] – «يابن ابيطالب لك ولاء امتى فان ولّوك فى عافية و اجمعوا عليك بالرضا فقم بامرهم و الا فدعهم و ما هم فيه»، ابن طاووس، كشف المحجه، ص 180.
[2] – سند شماره 657، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى؛ به نقل از: كواكبيان، مصطفى، مبانى مشروعيت در نظام ولايت فقيه، ص 258.