با سلام به عنوان نمونه مي توان به نامه‌هاي زير اشاره نمود:
نامه سليمان بن صرد خزاعي مُسَيَّب بن‌نَجَبَه* و رُفَاعَة بن‌شَدّاد (كه البته از ميان اين نويسندگان حبيبن بن مظاهر به امام ملحق شد) به شرح زير:
«بسم الله الرحمن الرحيم، [نامه‌اي است] از سليمان بن‌صُرَد و مُسَيَّب بن‌نَجَبَه* و رُفَاعَة بن‌شَدّاد و حبيب بن‌مُظاهِر و شيعيان مؤمن و مسلمان از اهل كوفه به حسين بن‌علي‏†، سلام عليك: در پيشگاهت خدا را ستايش مي‏كنيم، خدايي كه جز او خدائي نيست، امّا بعد. حمد سزاوار خدايي است كه دشمن سلطه‏گر و معاندت را درهم شكست، دشمني كه همواره برضدّ اين امّت شرارت مي‏كرد، و به آنها نيرنگ مي‏زد، بيت‏المال را غصب مي‏كرد، و بدون رضايتشان بر آنها حكم مي‏راند. برگزيدگانشان را مي‏كشت و اشرارشان را باقي مي‏گذارد و مال خدا را بين جبّاران و اغنيا دست به دست مي‏گرداند. لعنت خدا بر او باد همچنان‌كه قوم ثمود مورد لعنت واقع شدند. ما پيشوايي نداريم، نزد ما بيا تا شايد خداوند به واسطة شما ما را بر محور حقّ گرد آورد. نُعمان بن‌بَشير [حاكم كوفه] در قصر حكومتي لانه كرده است [ولي ما] روز جمعه با او نماز نمي‏گزاريم و براي نماز عيد همراهش خارج نمي‏شويم، اگر بفهميم شما نزد ما مي‏آييد او را [از كوفه‏] بيرون كرده و به شام روانه مي‌كنيم، ان شاءالله. والسّلام عليك و رحمةالله».[1]

 


همچنين هاني بن‌هاني سُبَيْعِي نامه‏اي به شرح زير براي امام حسين† فرستاد: «بسم الله الرحمن الرحيم، از شيعيان مؤمن و مسلمان حسين بن‌علي‏† به آن حضرت، عجله نما، چرا كه مردم منتظر شما هستند و جز شما به كسي توجّه ندارند. عجله، ‏عجله! باز هم عجله، عجله!، و سلام بر تو باد».[2]
سپس شَبَث بن‌رِبْعِي، حَجّار بن‌اَبْجَر، يزيد بن‌حارث بن‌يزيد بن‌رُوَيْم،[3] عَزْرَة بن‌قَيْس، عمرو بن‌حَجَّاج زُبَيْدِي، محمّد بن‌عمر تميمي[4] و قَيْس بن‌اشعث[5]‏ در نامه‏اي مستقل نوشتند:
«باغ و بستان‌ها سبز شده، ميوه‏ها رسيده و نهرها لبريز گرديده است. پس اگر مايلي به سپاهي كه برايت آماده شده، ملحق شو».[6]

 

 

 

منبع:پرسمان


*. مُسَيَّب بن‌نَجَبَة بن‌ربيعة از قدماي تابعان و بزرگان آنها و از شخصيّت‌هاي اصحاب علي† به شمار مي‌آمد. (سيدمحسن امين، اعيان‌‌الشيعة، ج10، ص125). اميرالمؤمنين او را فردي مورد اعتماد و دورانديش معرفي كرد. (يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص196). آنحضرت او و عبدالرّحمن بن‌محمّد كِنْدي را براي گردآوري صدقات و زكات كوفه برگزيد و از كار آنها اظهار رضايت نمود. (بلاذري، انساب‌الاشراف، ج3، ص210 ـ 209). او يكي از بزرگان توّابين بود كه براي گرفتن انتقام خون امام حسين قيام كردند. (يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص257). و در سال 65 هجري در جزيره (منطقة موصِل) در رويايي توّابين با سپاه عبيدالله بن‌زياد پس از جنگ نماياني كشته شد. (ذهبي، تاريخ الاسلام، ج5، سال 61 ـ 80، ص248، ش102).
*. مُسَيَّب بن‌نَجَبَة بن‌ربيعة از قدماي تابعان و بزرگان آنها و از شخصيّت‌هاي اصحاب علي† به شمار مي‌آمد. (سيدمحسن امين، اعيان‌‌الشيعة، ج10، ص125). اميرالمؤمنين او را فردي مورد اعتماد و دورانديش معرفي كرد. (يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص196). آنحضرت او و عبدالرّحمن بن‌محمّد كِنْدي را براي گردآوري صدقات و زكات كوفه برگزيد و از كار آنها اظهار رضايت نمود. (بلاذري، انساب‌الاشراف، ج3، ص210 ـ 209). او يكي از بزرگان توّابين بود كه براي گرفتن انتقام خون امام حسين قيام كردند. (يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص257). و در سال 65 هجري در جزيره (منطقة موصِل) در رويايي توّابين با سپاه عبيدالله بن‌زياد پس از جنگ نماياني كشته شد. (ذهبي، تاريخ الاسلام، ج5، سال 61 ـ 80، ص248، ش102).

[1]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص36 ـ 37؛ طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص352؛ بَلاذُري، انساب‌الاشراف، ج3، ص369.

[2]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص38؛ طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص353.

[3]. ر.ك: طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص353؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص38.

[4]. انساب‌الاشراف، ج3، ص370؛ كتاب‌الفتوح، ج5، ص30؛ مقتل‌الحسين‏، ج1، ص195.

[5]. مورّخين نام قَيْس بن‌اشعث را جرء نويسندگان نامه نياورده‌اند، امّا چون امام در يكي از سخنراني‌هاي خود در صحراي كربلا، او را جزء نويسندگان نامه معرفي كرده است. (ر.ك: طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص425؛ مفيد، الارشاد، ج2، ص98.) لذا ما نيز نام او را در اينجا ذكر كرديم.

[6]. طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص353؛ مفيد، الارشاد، ج2، ص38.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *