منظور آیه «علم الانسان ما لم یعلم»، چیست؟ انسان چه چیز را نمی دانست که خداوند به وی آموخت؟ و منظور از قلم چیست؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در آیه 4و 5 سوره علق، و در نخستین آیاتی که بر پیامبر اسلام(ص) نازل فرمود، مسئله تعلیم از طریق قلم را مطرح نمود: «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ»؛ همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آنچه را که نمی دانست آموزش داد.
در حقیقت این آیات، پاسخى است به گفتار پیامبر(ص) در جواب جبرئیل(ع) که به آن حضرت فرمود: «بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید»، و حضرتش فرمود: «من قرائت کننده نیستم»؛ یعنى همان خدایى که به وسیله قلم، انسان ها را تعلیم داد، و به انسان آنچه را که نمی دانست آموخت، قادر است که به بنده اى درس نخوانده مانند تو نیز خواندن را بیاموزد.
مفسران در ارتباط با چیستی «قلم» و آنچه را که خداوند به انسان آموخت، مطالبی را نقل کرده اند که در این جا به برخی از آنها به طور اختصار اشاره می شود:
1 – جمله «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» می تواند دو معنا داشته باشد؛ نخست این که: خداوند نوشتن و کتاب را به انسان آموخت و قدرت و توانایى این کار عظیم را که مبدأ تاریخ بشر، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدن ها است، در او ایجاد کرد. دیگر این که علوم و دانش ها را از این طریق و با این وسیله به انسان آموخت. و به عبارتی طبق یک تفسیر، منظور تعلیم اصل نگارش است، و طبق تفسیری دیگر، منظور دانشهایی است که از طریق نوشتن به انسان رسیده است.[1]
2 – به وسیله قلم، بیان را به انسان آموخت و چیزى را که نمی دانست به او آموزش داد؛ از اقسام هدایت ها، امور دین، شرایع و احکام، پس تمام آنچه آدمى می آموزد از سوی خداى سبحان است؛ و همین دلیل بر آن است که خداى سبحان عالم است؛ براى آن که علم واقع و صادر نمی شود، مگر از طرف عالم.[2]
3 – مقصود از قلم، عقل است که فضیلت و شرافت آن معلوم و محتاج به شرح و بسط نیست، و اگر قلم حسّى(معروف) منظور باشد، آن نیز چون ترجمان عقل است، و مطالبى که به واسطه قلم از باطن و نفس انسان بروز می نماید، دلیل بارزى بر قلم عقلى است.[3]
4 – «قلم» یعنی قلم اعلى که همان «روح اول اعظم» است؛ یعنی به وسیله و وساطت او به انسان آموخت، انسانی که دانشی نداشت، پس خداوند از علم خودش به وی آموخت و به وی صفت عالم بودن را داد.[4]
گفتنی است؛ در این که مراد از “انسان” در این جا چه کسی است؛ برخی می گویند چنانچه از ظاهر سیاق برمی آید جنس انسان است.[5] البته بعضى گفته اند: مراد از این آیه، تنها حضرت آدم(ع) است.[6] برخی دیگر گفته اند: منظور حضرت ادریس(ع) است؛ چون او بود که براى اولین بار با قلم خط نوشت.[7] و بعضى دیگر گفته اند: همه پیامبرانی که می توانستند بنویسند منظور این آیه هستند.[8] نظرات دیگری نیز در این زمینه ارائه شده است. [9]
آنچه را که این آیات و آیات مشابه: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»[10] در صدد بیان آن هستند، اهمیت قلم و نوشتن است؛ همان چیزى که سرچشمه پیدایش تمام تمدن هاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه ها و افکار، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است.
آرى اگر قلم – که نمادی از نگارش است – در زندگی بشر جایگاهی نداشت، چگونه مطالبی که از ذهن بشر تراوش می نمود، ثبت و ضبط می شد تا هر نسل بعدى از نسل پیشین مطالب و معلوماتى استفاده نموده آنها را تکمیل نمایند و بکار بندند، و اگر قلم نبود چگونه آیات قرآن، احادیث و سخنان بزرگان دین تا حال در دسترس بشر باقى می ماند؟!
به همین دلیل است که خدا در آغاز سوره قلم، به قلم سوگند می خورد.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[1]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 218، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 781- 782، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 15، ص 194، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[4]. ابن عربی، ابو عبدالله محیی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، تحقیق، رباب، سمیر مصطفی، ج 2، ص 445، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 324، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 781.
[7]. همان، ص 782.
[8]. همان.
[9]. به عنوان نمونه، ر.ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 430، دار الکتاب، قم، 1404ق.
[10]. قلم، 1.