در بغداد مجلس مناظره اى بين علماى فرقه هاى اسلامى تشكيل دادند، از علماى عامّه آلوسى، عالم بزرگ سنى ها، و از علماى شيعه مرحوم مظفر( شيخ محمّد حسن مظفر، صاحب كتاب « دلائل الصدق ».) در مجلسى حضور داشتند. « وَ الْمَجْلِسُ غاصٌّ بِأَهْلِهِ. »؛ (مجلس از شيعه و سنى پر بود.) آلوسى به نمايندگى از عامّه روكرد به شيخ مظفر ـ رحمه اللّه ـ و گفت:
« شيخَنا، مَسأَلَةٌ. » اجازه مى دهيد سؤال كنم؟ مرحوم مظفر فرمود: سؤال كن. آلوسى پرسيد: « ما تَقُولُونَ فى أَمْر النَّبِىِّ ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ أَبابَكْرٍ بِالصَّلاةِ بِالْقَوْمِ؟ »
درباره ى دستور پيامبراكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به ابوبكر كه [به جاى خود [براى مردم نماز جماعت بخواند، چيست؟
اگر مرحوم مظفر در جواب مى گفت: سند اين سخن ضعيف است، يا دلالت بر خلافت ندارد، از هر جهت آلوسى او را مى پيچاند و بالاخره جواب روشن نمى شد، و به نظر مى رسيد كه حق با آنها است؛ ولى مرحوم مظفر بدون تأمل(بى درنگ.) فرمود: « إِنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ. »( نهج الحق، ص332؛ كشف اليقين، ص472؛ الطرائف، ج2، ص432؛ بحار الانوار، ج30، ص535.) قطعا اين مرد هذيان مى گويد!
واقعا اين جواب در اين جا معجزه است، آلوسى نتوانست نفس بكشد و حرفى بزند، لذا خاموش شد: « فَكَأَنَّما أُلْقِمَ حَجَراً! »؛ گويى سنگ در دهان او انداختند! و با همين سؤال و جواب، ختم جلسه اعلام شد! آلوسى با اين كه اهل فضل است و در كتاب تفسير خود مطالب معقولى ذكر مى كند، ولى وقتى به مسأله ى امامت مى رسد گويى همان شخص فاضل نيست و حرف هاى ركيك و عاميانه مى زند!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد