۱ – مسأله دوستي علي (ع) آن قدر نگران كننده نبود كه در آيه تبليغ(سوره ي مائده، آيه ۶۷)، با آن لحن داغ و تهديدآميز، بيان شود و پيامبر (ص)، از افشاي آن،‌احساس خطر كند، بلكه منظور آيه‌ تبليغ چيزي جز ابلا‌غ ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين علي (ع) نبوده است.( مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان،‌پيام قرآن، ج۹، ص۱۹۲)


۲ – مسأله دوستي علي (ع) با همه مؤمنان مطلب پنهان و پيچيده‌اي نبود كه نياز به آن همه تأكيد، بيان، متوقف ساختن آن قافله‌ عظيم،‌در وسط بيابان خشك و سوزان،‌خطبه خواندن و گرفتن اعتراف هاي پي در پي از جمعيت داشته باشد،‌ زيرا اخوت اسلا‌مي و دوستي مسلمانان با يكديگر از بديهي‌ترين مسايل اسلا‌مي است كه از آغاز اسلا‌م وجود داشت و پيامبر (ص) بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نمود؛ چنان كه قرآن به صراحت مي گويد:
«مؤمنان همه برادر يكديگرند».( سوره‌ي حجرات، آيه‌۱۰)

«مردان و زنان مؤمن يار و دوستدار يكديگرند».( سوره‌ي توبه، آيه‌۷۱)

پس منظور پيامبر (ص)، از اين كارها، بيان مسأله‌ بسيار مهم و اساسي بوده و آن عبارت است از اعلا‌م ولا‌يت و امامت علي (ع) و انتصاب او به اين مقام.( مكارم شيرازي، ناصر،‌ تفسير نمونه، همان، ص۱۶و پيام قرآن، همان)


۳ – جمله‌ «ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم»( عياشي، محمد، التفسير، انتشارات علميه‌ي اسلا‌ميه، تهران، [بي تا]، ج۱، ص۳۳۲، ح۱۵۲؛ كليني محمد، همان، ص۲۹۵، ح۳؛ بحراني، سيدهاشم، البرهان في تفسير القرآن، ‌اسماعيليان، قم، ط دوم[بي تا] ، ج۱، ص۴۸۹، ح۵؛ عروسي حويزي، عبدعلي، نورالثقلين، اسماعيليان،‌ط دوم [بي تا]، ج۱، ص۶۵۳، ح۲۹۲؛ علا‌مه اميني، عبدالحسين، همان،‌ج۱، ص۳۵؛ مكارم شيرازي، ناصر،‌تفسيرنمونه، ج۵، ص۱۱.)در بعضي روايات و جمله «الست اولي بكم من انفسكم»( ابن ماجده محمد، سنن ابن ماجه،‌دارالفكر،‌بيروت [بي تا]، ج۱، باب۱۱، ص۴۳،‌ح۱۱۶.احمدبن حنبل،‌مسند، دارالفكر، بيروت،۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۱۹، ج۴، ص۲۸۱، ۳۶۸،۳۷۲، ج۵، ص۳۴۷؛ حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، دارالمعرفه، بيروت[بي تا]، ج۳، ص۱۱۰، ۵۳۳؛ ابن مردوديه،‌احمد،‌مناقب علي بن ابي طالب (ع)،‌دارالحديث، قم، ط اول،۱۴۲۲ق، ص۲۴۰، ح۳۴۹؛ ابن مغازلي،‌علي،‌مناقب علي‌بن‌ابي‌طالب (ع)، المكتبه` الا‌سلا‌ميه`، تهران،۱۴۰۲ق، ص۱۹،‌ح۲۴،‌ص۲۵،‌ح36)در بيش تر روايات، كه پيش از جمله‌ «من كنت مولا‌ه فعلي مولا‌ه» واقع شده اند،‌هيچ تناسبي با بيان يك دوستي ساده يا معاني ديگر ندارند، بلكه پيغمبر (ص) با اين جمله‌ها مي‌خواهد مردم به همان اولويت و اختياري كه آن حضرت (ص) نسبت به آنان دارد، اقرار و اعتراف كنند. معناي اولويت پيغمبر (ص) اين است كه خواسته ي او برخواسته ي مردم مقدم است و هرچه بگويد و انجام دهد براي مردم حجت است، چون در حقيقت بر مردم ولا‌يت و سرپرستي دارد.
بنابراين، همان گونه كه در جمله ي پيشين صحبت از اولويت و ولا‌يت پيامبر (ص) است،‌در جمله بعدهم بايد سخن از ولا‌يت و اولويت به همان معني باشد تا ارتباط معنوي و جمله‌ي پيشين و پسين محفوظ بماند. پيامبر (ص)، در جمله‌ بعد، مي‌خواهد بگويد: همان اولويت و اختياري كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براي علي (ع) نيز ثابت است.
به اين ترتيب معناي اين چند جمله اين است، چنان كه در بيش‌تر روايات آمده كه پيامبر (ص) فرمود:
«آيا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نيستم؟ همه گفتند: هستي . آن گاه فرمود: همين سزاواري و ولا‌يتي كه من نسبت به شما دارم، علي (ع) نيز دارد و پس از من، او مولا‌ي همه مسلمانان وجانشين من خواهد بود».


۴ – يكي از راه هاي تشخيص مراد متكلم، فهم عرف و اهل زبان از كلا‌م او است. در مورد حديث غدير، كساني كه در غدير خم حاضر بودند و نيز شاعران،‌اديبان و لغويان همه از كلمه‌ي «مولي»، در اين جا، «امام و رهبر، سرپرست و صاحب اختيار» را فهميده اند،‌زيرا مردم در پايان مراسم غدير به علي (ع)، به عنوان اميرالمؤمنين، سلا‌م كردند؛ اين مقام را به او تبريك گفتند و با او بيعت نمودند. اين سلا‌م ها، تبريك ها و بيعت ها از سوي مردم،‌در اين واقعه ي تاريخي، به خصوص تبريكي كه ابوبكر و عمر به او گفتند(مسند احمد بن حنبل،‌ج۴، ص۲۸۱، الكشف والبيان، ثعلبي، داراحياء‌التراث العربي، بيروت، ط اول،۱۳۲۲،‌ج۴، ص۹۲؛ ‌علا‌مه اميني،‌عبدالحسين، همان، ص۳۵ ؛روح المعاني ‌آلوسي،ج6، ص۱۹۴.مناوي، محمد، همان، ص۲۱۸، تفسير المنار،رشيد رضا،ج6، ص465)نشان مي دهد كه چيزي جز مسأله‌ي نصب به خلا‌فت و امامت نبوده كه درخور اين‌گونه سلا‌م، تبريك و تهنيت و بيعت باشد؛ دوستي‌اي كه براي مسلمانان، ‌به طور عموم، ثابت است و اعلا‌م آن نيازي به تبريك ندارد.
شعرا هم در اشعارشان «مولي» را به «امام،‌رهبر وسرپرست» معنا كرده اند. از جمله ي آنان حسان بن ثابت است كه در روز غدير حاضر بود و درپايان مراسم، با اجازه ي پيامبر (ص) ، حديث غدير را به نظم درآورد (ابن مردوديه، احمد، همان، ص۱۲۱؛ ابوالفتح رازي،‌حسين،‌ روض‌الجنان ،ج7، ص۶۸)
اهل لغت نيز «مولي» را، در اين حديث، به «ولي و سرپرست ورهبر ديني» معنا كرده اند. ازهري و ابن منظور مي‌گويند: «ولي و مولي در زبان عرب به يك معناست. مولي در كلا‌م عرب در موارد متعددي به كار مي‌رود،‌از جمله‌ي آنها مولا‌ي در دين است كه به معناي ولي و سرپرست مي‌باشد. اين نوع مولي در اين كلا‌م خداوند آمده است: اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت بد كافران) براي آن است كه خداوند مولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند،‌اما كافران مولا‌يي ندارند.( سوره‌ي محمد،‌آيه‌۱۱)يعني براي كفار هيچ ولي و سرپرستي وجود ندارد. از اين نوع مولا‌ست مولا‌يي كه در اين فرمايش پيامبر (ص) آمده است: هر كس من مولا‌ي اويم، پس علي (ع) مولا‌ي اوست. يعني هر كس من ولي و سرپرست اويم، پس علي (ع) ولي و سرپرست اوست».( ازهري، محمد، معجم تهذيب اللغه، ص۳۹۵۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 15، ص۴۰۸)
اين تلقي عموم حاضران، شاعران، اديبان، لغت دانان و ساير عالمان حجت قاطع است بر معنايي كه از واژه ي «مولي» در حديث غدير اراده شده است.
با توجه به اين قراين و دلا‌يلي كه ذكر شدند، دلا‌لت حديث غدير بر ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين، علي (ع) براي صاحبان انصاف بسي روشن است.

 

منبع:پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *