اين كتاب دلائل فقهی حرمت ”ريش تراشى” و “كراهت شارب گذاشتن” را محققانه و عالمانه با رعایت اختصار بیان نموده است. کتاب یاد شده ابتدا به زبان فارسی نگارش یافته و درسال 1358 ق در نجف اشرف به چاپ رسیده است. پس از آن در سال 1361ق به قلم علّامه سیّد میر محمّد کاظمی قزوینی با عنوان ««المنیه فی تحقیق حکم الشارب و اللحیه» به عربی ترجمه و سپس متن عربی آن در سال 1394ق به قلم محقّق ارجمند آقای محمد محمّدی اشتهاردی با عنوان «تراش ریش از نظر اسلام» به فارسی برگردان شده است. تقریظ های مختلفی از علمای بزرگ در تأیید و تمجید از کتاب «المنیة» ثبت شده است که در این میان می توان به تقریظ فقیه و مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره) اشاره نمود. وی درباره این کتاب چنین مرقوم نموده است: «هذه الرسالة الشريفة، و الجوهرة اللطيفة؛ من رشحات قلم علم الاعلام، و صدر الفخام، و النحرير القمقام، الشيخ محمد رضا الطبسى دامت تأييداته، فهو دام فضله، قد أبدع في الغاية و أدى المرام الى النهاية، فلله دره، فقد أتعب نفسه الشريفة و أتى بما لا مثيل له. اسأل اللّه تعالى تأييده و تسديده». همچنین هنگامی که درباره حکم شرعی تراش ریش از ایشان سؤال شد، فرمود: «به کتاب “المنیه” مراجعه کنید».
ساختار کتاب در سه بخش اصلی سامان یافته است:
الف) مقدّمه: مؤلّف (ره) در مقدّمه کتابش، هشت مطلب مهمّ را بیان نموده است:
1 – بدیهی است هر کسی که معتقد به دینی از ادیان الهی است از هر آیینی که باشد، می داند که ادیان آسمانی دارای احکام و قوانینی است که به حکم عقل نباید از آنها تجاوز نمود.
2 – در اين زمان با توجّه به پیشرفت وسائل اطلاع رسانی و شرائط سهل و آسان، ميسّر نبودن ياد گرفتن احكام، معنا ندارد؛ لذا مردم يا دانا و عامل به احكامند و يا جاهل مقصرند.
3 – كسى كه جاهل به احكام است بايد در مسائل تكليفى مذهبى به كسى كه عالم به آن است، مراجعه كند.
4 – رد حكم مجتهد عادل و تخلف از قبول قول و فتواى او، رد حكم خدا و تخلف از اوامر و نواهى پروردگار است.
5 – شریف ترین و با فضیلت ترین طبقات مردم پس از پيامبران و رسولان و ائمه اطهار (ع) و امثال آنها، علماى فرقه ناجيه دوازده امامى هستند.
6 – از جمله مسائلی که باید جاهل به احکام از مجتهد عادل تقلید کند، مسأله تراش ریش است.
7 – لحيه (ريش) در لغت عرب عبارتست از موهائى كه روى پوست استخوان دو طرف صورت روئيده مىشوند. از روايات استفاده مىشود كه ريش زينت و وقار و زيور مردان است و بوسيله آن از زنان امتياز داده مىشوند.
8 – تراش ريش یکی از امور حرام و گناهانى است كه مشمول عقاب و كيفر الهى است.محرّمات الهی دارای مفاسدی هستند که ممکن است عقول ما آنها را درک نکند.
ب) دلائل حرمت تراش ریش: علّامه شیخ محمّد رضا طبسی نجفی (ره) در مقام استدلال به حرمت تراش ریش، به آیات، روایات عقل، سیره و اجماع استناد کرده است:
آیات:
“وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لاََمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ الْأَنْعَامِ وَ لاََمُرَنهَُّمْ فَلَيُغَيرُِّنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَنَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا(119)” سوره انعام
“وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلاً” نساء/ 125
روایات:
“عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلْقُ اللِّحْيَةِ مِنَ الْمُثْلَةِ وَ مَنْ مَثَّلَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ.” (الجعفریات)
ِّ..فَقَامَ إِلَيْهِ فُرَاتُ بْنُ أَحْنَفَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا جُنْدُ بَنِي مَرْوَانَ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِب..” (اصول کافی)
” وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ، لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ لِحْيَتِهِ؟ قَالَ: «أَمَّا عَنْ عَارِضِهِ فَلَا بَأْسَ، وَ أَمَّا مِنْ مُقَدَّمِهِ فَلَا»” (قرب الاسناد)
عقل: عقل سالم حكم مىكند كه عبد در چيزى كه از طرف مولى به او اذن داده نشده؛ تصرف نكند، و بر كسى مخفى نيست كه همه مخلوقات بنده و مملوك آفريننده كه مالك واقعى است مىباشند، تراشيدن ريش از امورى است كه خداوند كه مولاى واقعى است آن را رخصت نداده، پس انجام دادن آن، بيرون رفتن از مرز عبوديت است که عقل آن را زشت می داند. پس تراشيدن ريش از نظر عقل، قبيح و ناپسند مىباشد.
اجماع و کلمات فقها: بزرگانی مانند علّامه بهائی، سیّد محقّق داماد، کاشف الغطاء و.. بر حرمت تراش ریش ادعای اجماع نموده اند.
سیره قطعیه: از زمان آدم (ع) تا خاتم الانبیاء (ص) و پس از او تا زمان ما در میان همه طبقات مختلف (انبیاء، اوصیاء، اولیاء، صالحین و حتی برخی پادشان) سیره بر حفظ هیأت اصلی صورت که همان گذاشتن ریش است، بوده است.
نویسنده کتاب پس از نقل دلائل فقهی بر حرمت تراش ریش، مباحثش را به ترتیب ذیل ادامه می دهد:
1 – روایاتی را به عنوان مؤیّد از منابع شیعی درباره حرمت تراش ریش ذکر می کند.
2 – از منابع روایی اهل سنّت نیز مانند صحیح بخاری و مسلم روایاتی را دراینباره مطرح می کند.
3 – کلمات بزرگانی چون مجلسی اوّل و دوّم، فیض کاشانی، کاشف الغطاء، محدّث بحرانی و.. درباره حرمت تراش ریش نقل می کند.
4 – فتاوای ائمه اربعه اهل سنّت (ابوحنیفه، مالک، شافعی و حنبلی) را در اینباره ذکر می کند.
5 – حکم وضعی تراش ریش را که پرداخت دیه است، با دلیل فقهی، تبیین می کند.
ج) خاتمه: مطالب ذیل در بخش پایانی کتاب مطرح شده است:
1 – کوتاه نمودن و برداشتن شارب (سبیل) سنّت و مستحبّ و برنداشتن آن مکروه است. وی روایاتی را دراینباره ذکر نموده است.
2 – مقدار گذاشتن ریش و امور مستحبّی مربوط به آن مانند کیفیّت شانه نمودن ریش.
3 – اعتراف پزشکان و بیگانگان درباره فوائد گذاشتن ریش.