طبری گوید:
حسین (ع) آمد تا به «تنعیم» گذشت. آنجا به کاروانی برخورد که از یمن میآمد و کارگزار یزید در یمن، بحیر بن ریسان اموالی را برای او فرستاده بود. بار شتران، لباسهای سرخ و فاخر بود. حسین (ع) آنها را گرفت و راه افتاد. به کاروانیان نیز فرمود: شما را مجبور به آمدن نمیکنم. هر که میخواهد با ما به عراق آید همۀ کرایۀ او را میدهیم و همراه شایستهای خواهیم بود. هر کس هم بخواهد از همینجا از ما جدا شود، کرایۀ او را به اندازهای که راه را طی کند میپردازیم.
هر که از او جدا شد، حق او را حساب کرد و پرداخت و هر که همراهش آمد، کرایه و پوشش او را تأمین کرد.
قال الطّبریّ:
ثُمَّ إن الْحُسَيْن أقبل حَتَّى مرّ بالتّنعيم، فلقي بِهَا عيراً قَدْ أقبل بِهَا من اليمن، بعث بِهَا بحير بن ريسان الحميريّ إِلَى يَزِيد بن مُعَاوِيَة، – وَ كَانَ عامله على اليمن- و على العمير الورس و الحلل ينطلق بِهَا إِلَى يَزِيد فأخذها الْحُسَيْن، فانطلق بِهَا، ثُمَّ قَالَ لأَصْحَاب الإبل: لا أكرهكم، من أحب أن يمضي معنا إِلَى العراق أوفينا كراءه و أحسنّا صحبته، و من أحبّ أن يفارقنا من مكاننا هَذَا أعطيناه من الكراء عَلَى قدر مَا قطع من الأرض، قَالَ: فمن فارقه مِنْهُمْ حوسب فأوفي حقه، و من مضى مِنْهُمْ مَعَهُ أعطاه كراءه و كساه.[1]
[1]– تاریخ الطبری 3: 296، الارشاد: 219 و فیه یدل کلمة مکاننا: فی بعض الطریق، اخبار الطوال: 244 مختصراً، مقتل الخوارزمی 1: 220، مثیر الاحزان 1: 42، الکامل فی التاریخ 2: 547، البدایة و النهایة 8: 179، اللهوف: 130. البحار 44: 367، العوالم 17: 215، اعیان الشیعة 1: 594، وقعة الطف: 157.