ابتدا گفتنى است كه پيشوايان معصوم ما، مخفى بودن ولادت مهدى، را پيش گويى كرده و در اين رابطه مسلمانان را آگاه ساخته بودند.
امام باقر«ع» مىفرمايد : «اُنظُروا من تخفَى عَلَى النّاس ولادَته فهو صاحِبُكم»؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 567. «بنگريد آن كس كه ولادتش بر مردم پنهان است؛ همو صاحب شما است».
و نيز فرمود : «همانا قائم آن كسى است كه تولدش از مردم مخفى است» اثبات الهداة، ج 3، ص 579، ح 751..
پيشتر امام سجّاد«ع» فرموده بود : «ولادت امام قائم، بر مردم مخفى است ؛ به طورى كه مىگويند : متولّد نشده است. بنابراين در حالى ظهور مىكند كه در گرو بيعت هيچ كس نيست» همان، ص 466، ح 126..
امام رضا«ع» نيز مىفرمايد : «… حتّى يبعث اللّه لهذا الامرِ غَلاماً منّا خفى المولود»؛ كافى، ج 1، ص 341. ؛ «… تا اينكه خداوند جوانى از ما را برانگيزد كه داراى ولادت پنهانى است…».
و دهها روايت ديگر كه بر حتمى بودن «خفاى ولادت مهدى» و ضرورت آن دلالت دارند.
در اين رابطه توجه به چند نكته بايسته است :
يك. مصون ماندن از خطر مرگ
خلفاى بنىعباس از طريق رواياتى كه از پيامبر اكرم«ص» و ائمه طاهرين«ع» نقل شده بود، مىدانستند كه دوازدهمين امام، همان مهدى(عج) است كه زمين را پر از عدل و داد مىكند و دژهاى گمراهى و فساد را در هم مىكوبد و دولت جبّاران را سرنگون مىسازد و طاغوتيان را به قتل مىرساند و خود امير مشرق و مغرب جهان مىشود.
آنان چون اين مسئله را مىدانستند، در صدد بودند تا نور الهى را خاموش كنند و آن امام همام را به قتل رسانند. از اين رو جاسوسان و مراقبانى چند گماشتند و حتّى قابلههايى را مأمور كردند تا درون خانه امام حسن عسكرى«ع» را زير نظر بگيرند ؛ ليكن خداوند، در هر حال، نور هدايت را پاينده خواهد داشت. اين بود كه خداوند به اراده خويش، دوران باردارى مادر او را پنهان ساخت.
شيخ مفيد(ره) در اين رابطه مىنويسد : «به دليل مشكلات آن دوران و جستوجوى شديد سلطان وقت و كوشش بىامان براى يافتن آخرين حجّت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان، مخفى ماند» الارشاد، ص 345..
تلاش بىوقفه بنىعباس براى يافتن فرزندى از امام يازدهم، در بيشتر منابع تاريخى گزارش شده است. مورّخان گفتهاند : معتمد عباسى، به قابلهها دستور داده بود تا وقت و بىوقت، سرزده، وارد خانه سادات شوند ؛ به ويژه خانه امام حسن عسكرى«ع» و در درون خانه بگردند و تفتيش كنند و از حال همسر او با خبر گردند و گزارش دهند. اما آنان از هيچ چيز آگاه نگشتند. احمد بن عبيداللَّه بن خاقان – كه كار خراج قم را بر عهده داشته – درباره موضوع كاوش، به امام حسن عسكرى«ع» چنين گزارش كرده است : «وقتى خبر بيمارى امام عسكرى«ع» شايع شد، خليفه به دنبال پدرم فرستاد. او به دارالخلافه رفت و همراه پنج تن از كارمندان نزديك خليفه – كه از معتمدان بودند – بازگشت. پدرم به آنان دستور داد تا خانه امام را در كنترل خود گرفته و لحظه به لحظه از احوال و اخبار وى اطلاع داشته باشند ؛ آنگاه برخى از طبيبان را فرا خواند، و دستور داد شبانه روز بر بالين امام حضور داشته باشند. پس از دو يا سه روز به او اطلاع دادند كه امام ضعيفتر شده است و او دستور داد، طبيبان بر مراقبتهاى خود بيفزايند ؛ آنگاه پيش قاضى القضات رفت و از او خواست ده نفر از معتمدانِ خود را – كه از نظر دين و ورع، كاملاً به آنان اطمينان دارد – به منزل امام عسكرى بفرستد كه شبانهروز در آنجا باشند.
اين وضع ادامه داشت تا آنكه امام وفات كرد. پس از اين حادثه، خانه امام عسكرى«ع»، به دستور خليفه بررسى دقيق شد و همه چيز مهر و موم گرديد و پس از آن، تلاشهاى پىگيرانهاى براى يافتن فرزندى از آن حضرت آغاز شد. حتّى كنيزان امام نيز تحت نظر قرار گرفتند تا معلوم شود كدام يك از آنها باردار است. يكى از آنان را – كه احتمال حمل دربارهاش مىرفت – در حجرهاى تحت مراقبت قرار دادند تا وقتى كه باردار نبودن وى مسلّم شد. آنگاه ميراث امام را ميان مادر و برادرش جعفر تقسيم كردند…» رسول جعفريان، حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص 568.
.
به طور مسلّم، چنين حساسيت شديدى از طرف دستگاه خلافت، بدان سبب بود تا گذشته از كنترل امام يازدهم، در صورت عدم دسترسى به او (و يا فرزندش مهدى) ؛ دست كم بتوانند اعلام كنند كه امام حسن عسكرى«ع» فرزندى نداشته است.
دو. اقدامات امام حسن عسكرى«ع»
امام حسن عسكرى«ع»، خود از پيش گويىها آگاه بود و اهميّت و عظمت آن مولود را به درستى مىدانست و از حسّاسيت دشمنان درباره تولد اين نوزاد، غافل نبود. اوضاع سياسى و شرايط اجتماعى را نيز كاملاً مىشناخت ؛ از اين رو به گونهاى مقدمات و پيش زمينههاى ولادت فرزندش را فراهم ساخت كه نه تنها دشمنان ؛ بلكه بسيارى از دوستان هم از اين امر آگاه نشدند.
امام حسن عسكرى«ع» خود درباره فلسفه «خفاى ولادت فرزندش» مهدى(عج) چنين مىفرمايد : «بنىاميه و بنىعباس» به دو علت بر روى ما شمشير كشيدند :
نخست اينكه مىدانستند در خلافت، هيچ حقّى ندارند و مىترسيدند كه ما ادعاى خلافت كنيم و خلافت به محل اصلى خودش برگردد.
دوم اينكه، از اخبار متواتر دريافته بودند كه نابودى سلطنت ستمكاران و زورگويان، به دست قائم ما صورت مىگيرد و شكى هم نداشتند كه خودشان از ستمگران و زورگويان هستند!! بنابراين به اميد اينكه از تولّد قائم(عج) جلوگيرى كنند، يا بتوانند او را بكشند ؛ در كشتار اهل بيت رسول خدا و از بين بردن نسل آن حضرت تلاش بسيار كردند ؛ اما خداوند نخواست سرّ امر بر آنها آشكار شود ؛ بلكه اراده فرمود كه بر خلاف ميل كافران، نور خود را تمام كند و خير بشريت را محقّق سازد» اثبات الهداة، ج 3، ص 570، ح 685..
بنابراين تدبير، كياست، حزم و دورانديشى امام عسكرى«ع» ايجاب مىكرد تا آن حضرت به گونهاى اين مأموريت را به انجام رساند كه دشمنان، در هدفهاى شوم خود، ناكام بمانند و چنين هم شد!
سه. شباهت به ولادت ابراهيم و موسى«ع»
ولادت پنهانى حضرت مهدى(عج) و حفظ جان او و… مانند ولادت حضرت ابراهيم و موسى«ع» است. در واقع خداوند درباره آن حضرت، همان كار را كرد كه درباره موسى كرد ؛ چنان كه دشمنان مهدى نيز همان روش فرعون و سياست فرعونى را دنبال كردند. فرعون دانست كه زوال سلطنتِ او به دست مردى از بنىاسرائيل خواهد بود. اين بود كه بازرسانى گماشت تا زنان حامله بنىاسرائيل را زير نظر گيرند و كودكانى را كه متولّد مىشوند، تحت مراقبت شديد قرار دهند و اگر پسر بود، او را بكشند. بدين گونه، كودكان بسيارى را كشتند تا موسى پديد نيايد… و با اين همه، خداى متعال، پيامبر خود موسى را حفظ كرد و ولادت او را مخفى داشت و سپس به مادر موسى امر فرمود تا او را در صندوقى گذارد و به رود نيل بسپارد… منتخب الاثر، ص 353..
در روايتى نقل شده است : «فى القائم سنّة من موسى بن عمران ؛ فقلت : و ما سنّةُ موسى بن عمران؟ قال : خفاءُ مولده»؛كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 340، ح 18. ؛ «(امام صادق«ع» فرمود:) در قائم سنّتى از موسى بن عمران است. (راوى گويد:) پرسيدم : سنّت موسى بن عمران چه بود؟ فرمود : مخفى بودن ولادت او…».
امام سجّاد«ع» نيز پنهانى بودن ولادت حضرت مهدى(عج) را شبيه ولادت حضرت ابراهيم«ع» دانسته است : «فى القائمِ منّا سُنَنٌ من سنن الانبياء… و سنّةُ من ابراهيم… امّا من ابراهيم فخفاء الولادةِ و اِعتزالُ النّاس»؛ همان، ج 2، ص 567. ؛ «در قائم ما ؛ سنتهايى از پيامبران هست… اما سنت او از ابراهيم«ع»، پنهانى بودن ولادت و كنارهگيرى از مردم است…».
چهار. نبود بيعت كسى بر گردن او
يكى ديگر از فضايل «خفاى ولادت مهدى(عج)»، اين است كه آن حضرت زير بار بيعت كسى نرفت و سلطه هيچ حاكم و پادشاهى را نپذيرفت.
امام صادق«ع» فرموده است : «صاحبُ هذا الامر، تَعمىَ وِلادَتُه عَلَى هَذا الخَلقِ لئلاّ يكونَ لاحدٍ فى عنقه بيعة اذا خَرَج»؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 340، ح 18 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 486، ح 207. ؛ «ولادت صاحب الامر بر اين خلق پوشيده است ؛ به جهت اينكه هنگام ظهور، بيعت كسى بر گردنش نباشد».
بنابراين اگر حضرت صاحب در بين مردم حضور داشت و همگان از ولادت او آگاه مىشدند ؛ ناچار بايد در برخورد با مردم و ستمكاران – به اقتضاى مصلحت اسلام و مسلمين – به نبرد با طاغوت بر مىخاست و يا به جهت تقيه، به سكوت و صلح مىگذراند!! در هر يك از اين دو صورت – همانطور كه پدران بزرگوارش به شهادت رسيدند – ايشان نيز كشته مىشد (چنان كه در اخبار به اين مسئله اشاره شده است) و سرانجام زمين از حجت خدا خالى شده، اهلش را در خود فرو مىبرد و مقصود نهايى از وجود حجّت خدا در زمين برآورده نمىشد ظهور نور، ص 59.!! (مهدويت1، رحيم كارگر، كد: 9/500027)
منبع:پرسمان