با عنايت به فلسفه عزادارى سيد الشهدا، و آسيب هايى كه ممكن است آن را فراگيرد و بايد از آن پرهيز داشت مجالس عزادارى آن حضرت در صورتى مى توانند عزاداران را در جهت اين هدف، هدايت كنند كه داراى سه ويژگى باشند:
خدا محورى
مجاهدت سيد الشهدا و همه شهداى راه حق و فضيلت در طول تاريخ براى آشنا كردن با خداوند متعال و استقرار يگانه پرستى در سايه حكومت دينى در جهان بود، بنا بر اين بدون معرفت صحيح دينى نمى توان تحليل درستى از نهضت عاشورا ارائه كرد و از اين رو خدامحورى و پيوند دل ها با خدا و ارزش هاى معنوى بايد اساس برنامه هاى مجالس عزادارى و سخنرانى ها و مرثيه سرايى ها باشد .
ارائه تاريخ و تحليل صحيح از حادثه عاشورا
بدون تحليل واقع بينانه از نهضت عاشورا امكان ندارد كه عزاداران با اهداف بلند عزادارى آشنا شوند و در آن مسير گام برداند، از اين رو گويندگان و مرثيه سرايان در مجالس عزادارى سيد الشهدا بايد بر پايه تحليل درست واقعه عاشورا، سخنرانى و مرثيه سرايى خود را تنظيم نمايند، و بدين منظور استفاده از منابع معتبر در تبيين اين حادثه، و اجتناب از آسيب هاى مجالس عزادارى ضرورى است و بهترين راه براى رسيدن به اين هدف، خواندن متن مقتل از منابع معتبر است.
مرثيه سرايى براى سيد الشهدا اگر توأم با اخلاص و صداقت باشد، كارى است بس ارزشمند و اگر هدف مجلس آرايى و دنياطلبى باشد بسيار زيانبار و خطرناك است.[1]
تبلور عاطفه و ارادت به اهل بيت عليهم السلام
تحليل صحيح نهضت حسينى نمى تواند جايگزين تلاش و به كارگيرى هنر در جهت جوشش عواطف و احساسات مردم نسبت به حادثه خونين كربلا گردد، در سازندگى معنوى، عاطفه و احساسات نقش ويژه اى دارد كه هيچ چيز ديگر نمى تواند جاى آن را پر كند و لذا اهل بيت عليهم السلام تأكيد ويژه اى در مورد گرياندن و گريستن بر مصايب سيد الشهدا داشتند، و خود نيز با تشويق مرثيه سرايان و استماع مرثيه آنان [2] زمينه گسترش اين فرهنگ را در ميان پيروان خود فراهم مى كردند. مرثيه سراى هنرمند آن است كه با تكيه بر منابع معتبر و بر پايه تحليل و تبيين صحيح حادثه عاشورا، بيشترين نقش را در تبلور عاطفه و احساسات مردم نسبت به سالار شهيدان ايفا نمايد، و بدين سان خدامحورى و ارادت به خاندان رسالت را در جامعه گسترش دهد.
[1] در اين باره يكى از مراجع تقليد معاصر رؤياى صادقه آموزنده اى را از استاد خود، فقيه گرانسنگ آيت اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى( ره) نقل كرد كه خلاصه آن اين است:
هنگامى كه خبر درگذشت سيد جعفر شيرازى( آيت اللَّه سيد جعفر شيرازى برادر همسر آيت اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى بوده كه ظاهراً در اواخر عمر براى معالجه به تهران آمده و به عالم بقا پيوسته، قبر آن مرحوم در حرم حضرت عبدالعظيم حسنى، نزديك مزار ابوالفتح رازى است) به آيت اللَّه آقا سيد عبدالهادى شيرازى رسيد، من كنار استاد بودم، مرحوم آيت اللَّه شيرازى سر خود را نزديك گوش من آورد و فرمود: قضيه اى درباره آقا سيد جعفر دارم كه تا زنده بود نگفتم، اكنون كه فوت شده مى گويم.
شبى خواب ديدم كه در بيرونى منزل( همانجا كه تدريس مى كرد) دو كرسى گذاشتند، بعد حضرت سيد الشهدا و حضرت عباس وارد شدند و روى اين دو كرسى نشستند، حضرت عباس دفترى را باز كرد و من متن آن را مى ديدم، حضرت سيد الشهداء به يكى از نام ها كه در آن دفتر بود اشاره كرد و فرمود: اين اسم را قلم بزن! حضرت عباس آن نام را قلم زد، بعد فرمود جاى اين نام، نام آقا سيد جعفر را بنويس!
حضرت عباس نام ايشان را نوشت و دفتر را بست و رفتند.
مرحوم آيت اللَّه شيرازى فرمود:« من از عظمت رؤيا تا صبح نخوابيدم، فرداى آن روز وقتى آقا سيد جعفر آمد، به ايشان گفتم من ديشب خوابى ديدم كه از عظمت آن تا صبح نخوابيدم، زود قضيه را بگو و خواب را براى آقا سيد جعفر نقل كردم».
آقا سيد جعفر با شنيدن آن منقلب شد و گفت: قضيه اين است كه:« من ديشب- شب اول محرم- در حرم بودم، بعد به اين فكر افتادم كه من يك عمر براى امام حسين عليه السلام گريه كردم اما كسى را نگرياندم و اين اجر نصيب من نشده، اين موضوع فكر مرا مشغول كرد، رفتم و جستجو كردم و كتاب جلاء العيون مجلسى را پيدا كردم، آمدم در خانه زن و بچه ام را دور هم جمع كردم و گفتم: از امشب من مى خوانم شما هم گريه كنيد».( استاد پس از نقل اين رؤيا اضافه كرد كه« رؤياى آيت اللَّه شيرزاى در همان شب يعنى شب اول محرم و نخستين جلسه سيد جعفر بوده و من هر وقت به زيارت حرم حضرت عبد العظيم مى آيم، قبر ايشان را نيز زيارت مى كنم».)
[2] ر. ك: دانش نامه امام حسين عليه السلام: بخش يادزهم/ فصل دوم: مصيبت خوانى براى حسين عليه السلام، فصل چهارم: گريستن و گرياندن بر سيد الشهدا و يارانش/ ثواب گريه بر آنان.