اين لقب ريشه الهى دارد؛ امام كاظم (عليهالسلام) پيوسته فرزند خود را رضا خطاب مىكرد و مىفرمود: «قلْتُ لِوَلَدِيَ الرِّضَا؛ من او را رضا مىخوانم».(1)
امام على نام عالى نسبپناه عجم مقتداى عربازو بود راضى جهان آفرين از آن رو گشت او را لقب(2) درباره لقب رضا، برخى معتقد بودند كه مامون عباسى، امام را ملقب به «رضا» كرد! و بر اين اساس تعدادى از مورخان نيز آن را نقل كردهاند(3)؛
ابن خلدون مىنويسد:چون مامون، على بن موسى الكاظم (عليهالسلام) را به ولايتعهدى برگزيد و با او بيعت كرد، او را به «الرضا من آل محمد» لقب داد.(4)در پاسخ مىتوان به اين روايت دقت كرد: احمد بزنطى به حضرت جواد(عليهالسلام) عرض كرد: عدهاى از مخالفان شما خيال مىكنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زيرا آن حضرت ولايتعهدى او را پذيرفت و متعهد خواسته او شد.
امام فرمود: به خدا سوگند اينان مردمى بدكار و دروغگو هستند و خيال نابجايى كردهاند، بلكه خداى متعال او را رضا ناميدهاند؛ زيرا آن حضرت در آسمان مرضى خدا و در زمين مورد خشنودى حضرت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) و ائمه هدى (عليهالسلام) بود. بزنطى پرسيد: از كجا چنين لقبى مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنكه پدران و اجداد شما همگى مرضى خدا و رسول و ائمه طاهرين بودهاند؟ فرمود: علت اينكه پدر من از ميان تمام ائمه بدين پايه ارتقا يافته، اين بود كه دوست و دشمن از وى خرسند بودند، ليكن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضايتى نداشتند.(5)
سلام علي آل طه و ياسين سلام علي آل خير النبيين سلام علي روضة حل فيها امام يباهي به الملك و الدين امام به حق شاه مطلق كه آمد حريم درش قبلهگاه سلاطين شه كاخ عرفان گل شاخ احسان در درج امكان مه برج تمكين علي بن موسي الرضا كز خدايش رضا شد لقب چون رضا بودش آيين ز فضل و شرف بيني او را جهاني اگر نبودت تيره چشم جهان بين پي عطر روبند حوران جنت غبار ديارش به گيسوي مشكين اگر خواهي آري به كف دامن او برو دامن از هر چه جز اوست در چين چو جامي بچش لذت تيغ مهرش چه غم گر مخالف كشد خنجر كين (6)
منبع:پرسمان
پي نوشت ها:
1) بحارالأنوار، ج 49،ص 4
2) تاريخ حبيب السير، ج2، ص 82
3) تجارب الامم، ج4، ص 131؛ تاريخ مختصر الدول، ص 134؛ تاريخنامه طبرى، ج4، ص 1241.
4) تاريخ ابن خلدون، ج1، ص 262؛ ج3، ص 310
5) معانى الاخبار، ج1، ص 13
6) نور الدين عبدالرحمان جامي، شاعر و عارف قرن نهم