ابن شبّه از یزید نقل کرده است:
فاطمه (ع) پس از وفات پدرش، هفتاد شبانه روز در رنج و اندوه بود. آن حضرت میگفت: فردا هنگام تشییع جنازهام بر دوش مردان از لاغری و کوچکی جسدم، خجالت میکشم در آن زمان، زنان نیز مانند مردان بر دوش مردم حمل میشدند اسماء بنت عمیس یا ام ّسلمه،گفت: من در حبشه چیزی دیدم که برای حمل جنازه، مناسب است.
پس تابوتی برای حضرت مهیا کرد و از آن پس، حمل جنازه با تابوت سنّت شد.
قال ابن شبّة:
حدّثنا أبو عاصم النّبیل قال: حدّثنا کهمس بن الحسن قال: حدّثني یزید قال: کمدت فاطمة رضی الله عنها بعد وفاة أبیها سبعین بین یوم و لیلة، فقالت: إنّي لاستحی من جلالة[1] جسمی إذا أخرجت علی الرّجال غداً ـ و کانوا یحملون الرّجال کما یحملون النسّاء ـ فقالت أسماء بنت عمیس ـ أو أُمّ سلمة ـ إنّي رأیت شیئاً یصنع بالحبشة، فصنعت النّعش فاتّخذ بعد ذلک سنّة.[2]
[1]ـ الجلالة: الجلّ و الجشلَل من الاضداد بمعنی العظیم و الحقیر، و الحقارة هنا مناسبة مع مفاد الحدیث الآتی.
[2]ـ تاریخ المدینة المنوّرة 1: 108، کشف الغمة 1: 503، وفاء الوفاء 2: 903.