در پى درج دو مقاله تحت عنوان كتابشناسى گزيدهى دانشمندان اهل تسنّن پيرامون امام مهدى7ـ نوشتهى محقّق فقيد سيّد عبدالعزيز طباطبايى، ترجمه و تحقيق استاد حميد سليم گندمى در شمارههاى 10 و 11 سفينه ـ به كتابى دست يافتيم كه يكى از دانشمندان معاصر اهل تسنّن در باب امام مهدى7نگاشته است. مشخّصات كتاب، چنين است :

الدكتور عَداب محمود الحَمْش، المهديّ المنتظر في روايات اهل السنّة و الشيعة الإماميّة: دراسة حديثيّة نقديّة. أردن: عمّان، دارالفتح للنشر و التوزيع، الطبعة الأولى، 1421 ه  = 2001 م. 553 ص.

سخن دربارهى ابعاد و جوانب اين كتاب، تفصيلى در خور خود مىطلبد؛ امّا در اين گفتار، نظر بر آن است كه ـ به دليل صبغهى كتابشناختى اين كتاب ـ برخى يادداشتها و نكات آن كه با دو مقالهى يادشدهى سفينه ارتباط دارد، نقل شود، تا خوانندگان پژوهشگر سفينه را به كار آيد. اين يادداشتها در پنج بخش، در پى مي‌آيد.

بخش اوّل :كتابهايى كه محقّق طباطبايى از آنها ياد كرده است و حمش نيز ديده و در كتاب خود دربارهى آنها نكته يا نكات كتابشناسى يا نسخهشناسى آورده است.

  1. البيان في أخبار صاحب الزّمان (گنجى شافعى)

مؤلّف در مسجد جامع دمشق به قتل رسيد، از آن‌رو كه فضايل آل‌البيت را مىگفت، نه غير آنها را (حمش، ص 65).

ـ از مزاياى گنجى در كتاب البيان، اين است كه احاديث را با اِسناد آورده است. اين اثر فوايد ارزشمندى در بر دارد، و اين قديمترين كتاب در مورد مسألهى مهدى نزد اهل سنّت است كه از آن آگاه شده‌ام. (حمش، ص )65

  1. عقدالدرر في أخبار المهديّ المنتظر(سلمى شافعى)

اين كتاب را مهيب صاحب عبدالرّحمان به عنوان رسالهى پاياننامهى دانشگاه محمّدبن سعود رياض، دانشكدهى اصول دين، در سال 1401 تحقيق كرده است.

ـ در سال 1403 توسّط دارالكتب العلميّهى بيروت در 406 صفحه، به چاپ رسيده است و فهارس متنوّع و مفيد دارد (ص 253ـ 360). اين چاپ در سال 1418 افست شده است؛ البتّه فهارس مفيد آن را حذف كرده‌اند. (حمش، ص )66

ـ سلمى، احاديث فراوانى در مورد اشراط السّاعه گردآورده، كه احاديث صحيح، حسن و ضعيف را در بر دارد، بدون بيان احكام آن، زيرا نقد، صنعت او نبوده است… در بعضى از تعليقات و توثيقات محقّقان كتاب، فوائدى نيكو آمده است. (حمش، ص )66

  1. القول المختصر في علامات المهديّ المنتظر (ابنحجر هيتمى)

عبدالرّحمانبن عبدالله تركى به تحقيق، تخريج احاديث، تعليق و مقدّمهى آن پرداخته و دار الزاهراء للاعلام العربى در قاهره، چاپ اوّل آن را در سال 1315 منتشر ساخته است. كتاب، 125 صفحه دارد، كه 24 صفحهى آن مقدّمه و 18 صفحه فهارس است. كتاب، تلخيص كتاب «العرف الوردى» سيوطى است كه ادّعاى مهدويّت جمعى از معاصرانش، او را به تأليف اين كتاب واداشت. (حمش، ص 67 ـ )68

  1. البرهان فى علامات مهدىّ آخرالزّمان  (متّقى هندى)

اين كتابـ كه با تحقيق جاسمبن محمّدبن مهلل الياسين الكويتى (دانشمند معاصر) منتشر شده استـ از گستردهترين كتابهايى است كه دربارهى مهدى سخن مىگويد. كتاب، 275 حديث دارد. شيخ جاسم به تواتر احاديث مهدى عقيده دارد. و عقيده به ظهور او را يكى از عقايد ضرورى مسلمانان مي‌داند… وى، در مقدّمهى خود، از عالمان و پژوهشگرانى نام مىبرد كه دربارهى مهدى كتاب نوشته‌اند. اينان 26 تن هستند كه آخرينِ آنان دكتر عبدالعليم عبدالعظيم بستوى است. وى، رساله پاياننامهى خود را در دانشكدهى شريعت از دانشگاه امّالقرى عربستان تحت عنوان «الأحاديث الواردة في المهديّ في ميزان الجرح و التعديل» در سال 1397ـ 1398 قمرى گذرانده است. (حمش، ص 68ـ )69

  1. فتح‌المنّان شرح الفوز و الأمان (فاضل منينى)

بىترديد، اين كتابى پربهره و سودمند در باب لغت و اِعراب و بلاغت است. (حمش، ص )75

  1. إبراز الوهم المكنون من كلام ابنخلدون (غمارى مغربى)

نام ديگر كتاب، «المرشد المبدي لفساد طعن ابنخلدون في أحاديث المهدىّ» است. (ص )76

نويسندهى اين كتاب، شيخ جمعى از مشايخ من در اجازهى حديثى عامّ است. شريف حسنبن على كتانى حسنى در مقدّمهى يكى از كتابهاى او (كتاب توحيد الأنظار لتوحيد المسليمن في الصوم و الإفطار) ص 7 تا 19، شرح حال او را آورده است. در پايان آن كتاب، نام آثار او آمده است. (حمش، ص )77

در اين كتاب 155 صفحه‌اى، نويسنده عقيدهى خود را اظهار مي‌دارد در اين مورد كه احاديث ظهور مهدى، متواتر است و ظهور او از علامتها و اشراط ساعت است. خبر او ميان تمام اهل اسلام در طول روزگاران گسترده شده است. ايمان به خروج او واجب است و اعتقاد به ظهورش براى تصديق خبر پيامبر، ضرورت تمام دارد، چنان كه در عقايد اهل سنّت و جماعت تدوين شده است. آنگاه نويسنده، اسماء دانشمندانى را نام مىبرد كه تواتر احاديث مهدى را صريحآ گفته‌اند؛ مانند: ابوالحسن آبرى، سخاوى، سيوطى، هيتمى، زرقانى، قِنّوجى و شوكانى. همچنين در كتاب خود، فصلى آورده كه حديث متواتر را شناسانده و بر اين اساس، نشان داده كه احاديث مهدى به عقيدهى او، به حدّ تواتر رسيده است. آنگاه بيان مي‌دارد كه انگيزهى او در تأليف اين كتاب، آن است كه بر جمع زيادى از مردم، اين تواتر مخفى مانده و آن را نمي‌دانند، چنانكه عوامل تضعيف حديث و معناى حديث ضعيف را نمىشناسند. (حمش، ص )76

  1. المهدىّ المنتظر (غمارى مغربى)

نويسندهى اين كتاب، شيخ عبداللهبن محمّدبن صديق غمارى مغربى، شيخ روايتى ماست. وى در مقدّمهى اين كتاب 113 صفحه‌اى مىگويد: «من در اين كتاب، بيان كرده‌ام كه احاديث مهدى متواتر است و منكر آنها بدعتگذار گمراه در زمرهى فرقههاى اهل بدعت، و ضلالت پيشه است.» (حمش، ص )78

  1. المهديّ المنتظر (ابراهيم مشوخى)

اين كتاب در سال 1403 در 211 صفحه منتشر شده است. مؤلّف، در بارهى نكاتى مانند نام و نسب مهدى، عدل و كرم او، رويدادهاى پيش روى او و ايّام حكومتش، ملاقات عيسى با مهدى8، كرامات مهدى و مدّت عمر او سخن گفته است. (حمش، ص )84

بخش دوم: كتابهايى كه در مقالات محقّق طباطبايى ياد نشده؛ امّا دكتر حمش ديده و به تفصيل معرّفى كرده است.

  1. تلخيص البيان في علامة مهديّ آخرالزّمان (جلال‌الدّين سيوطى)

نسخهى خطى در 5 برگ به قطع بزرگ، از مخطوطات برلين (224) در مركز مخطوطات دانشگاه اردن (1297). سيوطى در آن، بيش از 70 حديث را با حذف سند آورده است. به نظر مي‌رسد اين كتاب، مختصر كتاب «العرف الوردىّ في أخبار المهدىّ» باشد.

بنگريد: فهرس المخطوطات العربيّة المصوّرة في مركز الوثائق و المخطوطات في الجامعة الأردنيّة 4 / 193. (حمش، ص )67

  1. نظرة في احاديث المهدىّ (محمّد خضر حسين)

نويسنده، شيخ جامع الازهر است و اين نوشته به عنوان مقاله‌اى در مجلهى «التمدن الإسلامىّ» چاپ دمشق (محرّم‌الحرام 1370 قمرى) منتشر شده است. مدير مجله اشاره مىكند كه در مورد حقيقت احاديث مربوط به مهدى، از او سؤال شد و او، اين مقاله را در مجلهى «الهداية الإسلاميّة» (محرّم‌الحرام 1369 ق) يافته و منتشر كرده است.

وى در اين مقاله گويد: مردم حديث نبوى را بد فهميدند، يا تطبيق آن را به شكل صحيح آن، درست انجام ندادند، تا آنجا كه به مفسدهها منجر شد. ولى اين، انگيزه و عاملى براى شكّ در صحّت حديث يا مبادرت به انكار آن نمىشود. به عنوان نمونه، نبوّت، حقيقتى است كه بىترديد، روى داده است؛ ولى جمعى به دروغ و افترا، آن را ادّعا كرده‌اند و با اين ادّعا، بسيارى از مردم را به گمراهى كشانده‌اند، همانگونه كه امروز گروه قاديانىها عمل مىكند. بالاتر از آن، الوهيّت، روشنتر از خورشيد در وسط آسمان است. ولى گروهى آن را براى زعماى خود ادّعا كرده‌اند؛ يعنى به نظر آنها، خداى عزّوجلّ در آن افراد حلول كرده است؛ همانند عملكرد گروه بهائيّه در اين روزگار. پس انكار حق ـ به دليل باطلهايى كه به آن چسبيدهـ صحيح نيست. (حمش، ص )79

دانستنى است كه متن كامل اين مقالهى پنج صفحه‌اى در كتاب «الإمام المهدىّ عند أهل السنّة» ج 2 ص 207 تا 214 آمده است. (حمش، ص )79

  1. الأحاديث الواردة في المهديّ في ميزان الجرح و التعديل (دكترعبدالعليم عبدالعظيم بستوى هندى)

اصل اين كتاب، رسالهى پاياننامهى مؤلّف در دانشگاه امّ القرى در مكّه، به سال 1398 است، كه در دو جلد (432 + 415 صفحه) چاپ شده است. (حمش، ص )80

  1. الاحتجاج بالأثر على من أنكر المهدىّ المنتظر (شيخ حمودبن عبدالله تويجرى)

چاپ اوّل اين كتاب را رياست عامّهى بحوث علميّه و افتاء در سال 1403 ق. در 423 صفحه منتشر كرده است. كتاب، ردّى است بر رسالهى عبداللهبن زيد آل محمود حسنى قطرى كه تحت عنوان «لا مهديّ ينتظر بعد الرّسول خير البشر» منتشر شده بود. (حمش، ص )83

  1. الردّ على من كذّب بالأحاديث الصحيحة الواردة في المهدىّ (شيخ عبدالمحسن بنحمد العباد آل بدر العنزى)
  2. عقيدة أهل السنّة و الأثر في المهدىّ المنتظر (همو)

اين دو كتاب همراه با هم در سال 1403 در مطابع الجامعة إلاسلاميّة، در مدينهى منوّره در 222 صفحه منتشر شده است.

رساله ى اوّل، در ردّ رسالهى «لامهدىّ ينتظر بعد الرّسول خير البشر» (نوشتهى شيخ عبداللهبن زيدآل محمود رئيس محاكم شرعى قطر) نوشته شده، كه در ضمن چهل مسأله، خطاهاى او را نشان داده است. رسالهى دوم نيز متن سخنرانىِ شيخ عبدالمحسن عباد در جمع دانشجويان دانشگاه اسلامى مدينه در سال 1388 ق. است، كه عبدالعزيزبن بازـ مفتى سابق سعودىـ آن را پسنديد و بر آن تعليقه زد. بنباز، پس از حادثهى جهيمان در مكّهى مكرّمه (سال 1401) بر نشر هر دو رساله اصرار ورزيد كه به نشر آن منجر شد. (حمش، ص 83ـ )84 [1]

  1. المهدىّ المنتطر بين العقيدة الدينيّة و المضمون السياسىّ (دكتر محمّد فريد حجاب)

اين كتاب را المؤسّسة الوطنيّة للكتاب در كشور الجزائر در سال 1404 ق در 112 صفحه منتشر كرده، كه به گفتهى مؤلّف، حادثهى جهيمان در مكّه، انگيزهى نگارش اين كتاب بوده است. (حمش، ص 84 ـ 85).

  1. المهدىّ… قيادة و فكر، و وعد حقّ (عبدالرّحمان عيسى)

كتاب را دارالكتاب النفيس در حلب (سوريه) در سال 1406 ق. در 112 صفحه منتشر كرده است. مؤلّف بناى خود را بر تواتر معنوى ظهور مهدى نهاده و آن را حقيقتى مسلّم مي‌داند. از اين‌رو، ثبوت قضيه را امرى روشن مي‌داند، كه تحقيق دربارهى آن كارى بيهوده است.

نويسنده قلمى روان و درونى با محبّت فراوان به اهل بيت:دارد و واژگانى كه به كار بسته، از آن درون حكايت مىكند. در اين كتاب، تنها يك حديث آورده و به جز آن، فقط به آيات كريمهى قرآن استناد كرده است. نويسنده، از انتظار جهانى براى مهدى سخن مىگويد. از سوى ديگر، به عقيدهى او، خداوند تعالى در امام مهدى آمادگى ويژه‌اى پديد مي‌آورد، كه مشروعيّت امامت خود را از مردم و بيعت آنها نمىگيرد، بلكه اين امامت، از قبل براى او ثابت است؛ زيرا خداوند او را براى اين كار، اختصاص داده است. سپس اين نكته را يادآور مىشود كه علما و انديشمندان، قبل از ظهور مهدى، وظايفى دارند، از جمله :

ـ ژرف‌انديشى در جوهر رسالت محمّدى و حقايق اسلام؛

ـ توجّه به جهان بشرى براى فريادرسى آن و استوارسازى صلح و هدايت الاهى. (حمش، ص 85ـ )88

  1. الطريق الهادي إلى حقيقة المهدىّ (محمّد احمد على منصور)

چاپ اوّل اين رساله را مكتبة الرسالة الحديثه در سال 1406 ق. در عمّان (اردن) در 39 صفحه به قطع كوچك، منتشر كرده است. نويسنده در اين كتاب، مطالبى براى توضيح حقيقت مهدويّت بر اساس سنّت نبوى صحيح بيان داشته است، به روش آسان كه هر خواننده‌اى بتواند به جوانب اين مطلب راه يابد. لذا يك سلسله مطالب در مورد ويژگىهاى شخصى و نَسَب مهدى، حاكميّت عدل در زمان مهدى، امامت او براى مسيح7و… آورده، و سپس نتيجه گرفته كه مسلمانان نبايد به بهانهى انتظار، دست روى دست بگذارند، بلكه بايد براى ترويج اسلام بكوشند و زمينه را براى ظهور او آماده كنند. (حمش، ص )88

  1. المهدىّ المنتظر و أدعياء البابيّة (محمّد بيومى)

چاپ اوّل اين رساله را مكتبة الايمان قاهره در سال 1416 ق در 64 صفحه منتشر ساخته است. نويسنده كتاب خود را هديه كرده به كسانى كه: «مسألهى مهدويّت را دروغ مىشمارند، احاديث وارده در شأن او را ردّ مىكنند، با اين توجيه كه سند آنها ضعيف است و در صحيح بخارى و مسلم نيامده است». نويسنده در مقدّمه مىگويد: من پاسخ به اين دعاوى را مي‌آورم تا هر كه مىخواهد حيات يابد يا هلاك شود، از روى بيّنه باشد. وى، كلماتى از دانشمندان اهل تسنّنـ از ابي‌الحسين آبرى (متوفى 363) تا محمّدبن جعفر كتّانى (متوفى 1345) در اثبات صحّت مهدويّت، و سپس جملاتى از احمد شاكر و عبدالمحسن عباد و ديگران در ردّ بر ابنخلدون آورده است. آنگاه از 52 عالم سنّى كه احاديث مهدويّت را در كتب خود آورده‌اند و 31 تن كه كتاب مخصوص مهدويّت نگاشته‌اند، نام مىبرد. سپس شش فصل در مورد ويژگىهاى مهدى، عدالت در زمان ظهور، بيعت مردم با او، نمازگزاردن عيسى7پشت سر او بيان داشته است. پس از آن به كلمات اهل علم در اثبات حقيقت مهدويّت و پاسخ به چند شبهه در مورد مهدويّت مىپردازد. وى پس از بيان مطالبى در ردّ ديدگاه شيعى نسبت به مهدويّت، دربارهى يازدهتن مدّعيان يا منسوبين مهدويّت سخن مىگويد، مانند: محمّدبن حنفيه، نفس زكيّه، عبداللهبن ميمون قدّاح، محمّدبن تومرت، حسنبن زكرويه قرمطى، علىّبن محمّد بصرى صاحب الزنج، جَبَلى، محمّد مصطفى مرّة، محمّدبن حسن مرّة، محمّد مهدى سنوسى مغربى، محمّد احمد مهدى سودانى، محمّدبن عبدالله قحطانى (جهيمان).

اين كتاب، فوائد تاريخى مفيدى در مورد مهدويّت در بر دارد. (حمش، ص 89 ـ )90

  1. عمر أمّة إلاسلام، أو قرب ظهور المهدىّ7(مهندس امين محمّد جمال‌الدّين مصرى)

كتاب اين نويسندهى معاصر مصرى را مكتبة المجلّد العربى در سال 1997 ميلادى منتشر كرده است. او در اين كتاب 150 صفحه‌اى، در بارهى علامات آخر الزّمان و رويداد هرمگدون سخن مىگويد و نتيجه مىگيرد كه ما در آخرين سالهاى دورهى آخرالزّمان قرار داريم. پس از آن، با نقل كلماتى از سيّد محمّد برزنجى، سفارينى، شوكانى و صديق حسن خان در باب تواتر احاديث مهدويّت، نتيجه مىگيرد كه علماى امّت در گذشته و حال، بر وجوب ايمان به اين احاديث اتّفاق نظر دارند، مگر اندكى از آنها. بيشتر بحثهاى كتاب در مورد وقايع معاصر و تطبيق آنها با علائم ظهور و اشراط الساعه است. (حمش، ص 90ـ )94

بخش سوم: كتابهايى كه محقّق طباطبايى ياد كرده و دكتر حمش در مورد آنها توضيح بسيار كوتاه آورده است

  1. التوضيح في تواتر ما جاء في المهدىّ المنتظر و الدّجال و المسيح (شوكانى يمنى)

صديق حسن خان در كتاب إلاذاعة ص 95 از آن نام برده است. (حمش، ص )197

  1. تحديق النظر في أخبار إلامام المنتظر (محمّدبن عبدالعزيز نجدى)

توضيح: اين كتاب را محقّق طباطبايى با همين عنوان ياد كرده؛ ولى در كتاب حمش، «تحديث النظر…» آمده است كه شايد خطاى چاپى باشد.[

بستوى در كتاب خود 1 / 134، از آن نام برده است. (حمش، ص )197

  1. تلخيص البيان في علامات مهدىّ آخرالزّمان (ابنكمال پاشا حنفى)

بستوى 1 / 130 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )198

  1. حقيقة الخبر عن المهدىّ المنتظر (صلاح‌الدّين عبدالحميد)

] توضيح: حمش، عنوان آن را چنين آورده است: حقيقة الخبر في المهدىّ المنتظر من الكتاب و السنّة[

امين جمال‌الدّين در ضمن مصادر خود، از آن نام برده است. (حمش، ص )198

  1. الردّ على من حكم و قضى… (متّقى هندى)

بستوى 1 / 132 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )198

  1. المهدىّ (ادريسبن محمّد عراقى، م )1183

بستوى 1 / 134 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )199

  1. المهدىّ (ابنقيّم جوزيه دمشقى، م )751

بستوى 1 / 128 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )199

  1. النجم الثاقب في بيان أنّ المهدىّ من أولاد عليّبن ابيطالب (مجهول المؤلّف)

بستوى 1 / 135 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )200

  1. الهديّة النديّة… (مصطفى بكرى)

بستوى 1 / 134 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )200

بخش چهارم: كتابهايى كه محقّق طباطبايى ياد نكرده، دكتر حمش نيز نديده ولى ويژگىهاى آنها را در منابع ديگر يافته و از آنها ياد كرده است.

  1. تنوير الرّجال في ظهور المهديّ و الدّجّال (شيخ رشيد راشد تاذفى حلبى)

بنگريد: بستوى 1 / 135. (حمش، ص )197

  1. الجواب المقنع المحرَّر في أخبار عيسى و المهديّ المنتظر(علّا مه محمّد حبيب‌الله شنقيطى)

امينجمال‌الدّين آن را در كتاب خود (ص 145) در شمار مصادرش ذكر كرده است. (حمش، ص 197)

] توضيح: محقّق طباطبايى از كتاب: «أصحّ ما ورد في المهديّ و عيسى» ياد كرده و شايد اين دو، متّحد باشند.[

  1. العواصم من الفتن القواصم (ابنبُرَيده نجدى)

شيخ بستوى در شمار مصادر خود از آن ياد كرده است. (حمش، ص )197

  1. المهدىّ و أشراط السّاعة (شيخ محمّد على صابونى، چاپ شده به نفقهى عبّاس شربتلى)

امين جمال‌الدّين در ضمن مصادر خود ياد كرده است. (حمش، ص )197

  1. الأحاديث الواردة في المهدىّ (ابن‌ابىخيثمه، احمدبن‌زهيربنحرب نسائى، متوفّى )279

سهيلى در الروض الأنف 1 / 160 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )198

  1. تلخيص البيان في مهديّ آخرالزّمان (شيخ حنيف‌الدّين عبدالرّحمان مرشدى)

بستوى در كتاب خود 1 / 135 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )198

  1. رسالة في تحقيق ظهور المهدىّ (احمد بربى)

نسخهى خطّى آن در دانشگاه كويت است و محقّق كتاب البرهان از آن نام برده است. (حمش، ص )198

  1. رسالة في المهدىّ (مجهول‌المؤلّف)

بستوى 1 / 135 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )198

  1. سيّد البشر يتحدّث عن المهدىّ المنتظر (شيخ حامد محمود ليمود)

امين جمال‌الدّين (ص 145) در ضمن مصادر خود از آن نام برده است. (حمش، ص )199

  1. طرق حديث المهدىّ (حافظ ولي‌الدّين ابوزرعهى عراقى)

بنگريد: تقى فاسى در: ذيل التقييد 1 / 335، ابىفهد در: لحظ الإلحاظ ،288 ابنحجر در المجمع المؤّسس، ترجمهى رقم 412. (حمش، ص )199

  1. فرائد الفكر في الإمام المهدىّ المنتظر (علّا مه مرعىبن يوسف كرمى حنبلى، م )1033

بستوى 1 / 133 از آن ياد كرده است. (حمش، ص )199

  1. القول الفصل في المهديّ المنتظر (شيخ عبدالله حجّاج)

امين جمال‌الدّين (ص 145) در ضمن مصادر خود از آن نام برده است. (حمش، ص 199)

  1. الأربعين في أخبار المهديّين (شيخ ولايةالله صادقپورى هندى)

بستوى 1 / 135 از آن نام برده است. (حمش، ص )199

  1. مهدىّ آل‌الرّسول (ملّا على قارى حنفى)

به چاپ سنگى رسيده و در مركز البحث العلمى وابسته به دانشگاه امّالقرى مكّهى مكرّمه موجود است؛ چنانكه محقّق كتاب البرهان گفته است. (حمش، ص )199

  1. المهدىّ حقيقية لا خرافة (محمّدبن‌اسماعيل مقدَّم مصرى)

امين جمال‌الدّين (ص 145) از آن نام برده است. (حمش، ص )200

  1. المهدىّ المنتظر عند الشيعة الإماميّة الاثني عشريّة (جلال‌الدّين محمّد صالح)

رساله دكتراى مؤلّف از دانشگاه اسلامى مدينهى منوّره كه در سال 1414 ق. گذرانده است. (حمش، ص )200

  1. المهدىّ و المهدويّة: نظرة في تاريخ العرب سياسىّ (استاد عبدالرزّاق الحصان)

از انتشارات مطبعة العانى در بغداد است كه در سال 1377 ق. منتشر شده است. (حمش، ص )200

بخش پنجم: كتابهايى كه مهدويّت را در ضمن مباحث خود آورده‌اند.

اين بخش به نظر دكتر عداب حمش، بارزترين كتابهايى را در بردارد كه مهدويّت را مطرح كرده‌اند. وى اين موارد را به ترتيب زمان ياد مىكند.

  1. البدء و التّاريخ (ابوزيد احمدبن سهل بلخى، م بعد از )355[2]

كتاب به اهتمام كلمان هوار، كنسول فرانسه در سال 1899 در پاريس، منتشر شده است. وى تحت عنوان مرد هاشمى كه با پرچمهاى سياه، از خراسان قيام مىكند (2 / 174)، و بيش از آن تحت عنوان خروج المهدى (2 / 186) دربارهى مهدى سخن گفته است. وى خروج دجّال را متواتر، و احاديث مهدى را محل نظر مي‌داند. (حمش، ص 21ـ )22

  1. الأباطيل و المناكير و الصحاح و المشاهير (حافظ ابوعبدالله حسينبن ابراهيم جورقانى همدانى، م )543

تحقيق دكتر عبدالرّحمانبن عبدالجبّار فريوايى، چاپ دارالصميعى، رياض، چاپ دوم، 1415= .1994

وى بابى مخصوص احاديث مهدويّت (1 / 316ـ 319 حديث 297 تا 299) گشوده است. (حمش، ص 22ـ )23

  1. العلل المتناهية فى الأحاديث الواهية (حافظ ابوالفرج عبدالرّحمانبن علي‌ابن الجوزى قرشى تيمى، متوفى )597

تحقيق و تخريج احاديث: شيخ ارشاد الحق اثرى. نشر: الكتب العلميّة، بيروت، چاپ اوّل، 1983 ميلادى.

وى حديث 1431 تا 1447 را به احاديث مهدويّت اختصاص داده (2 / 861 به بعد)، و برخى از آنها را صحيح دانسته است. (حمش، ص 23ـ )24

  1. الفتوحات المكيّة (محيى الدّين ابنعربى طائى حاتمى، صوفى مشهور، م )638

وى باب 366 را به بحث در مورد مهدى اختصاص داده است. (3 / 327 به بعد، چاپ بيروت: دار صادر) علاوه بر آن، در ضمن كتاب «بلغة الخواص» خود، مناجاتى را آورده كه شوق خود را به ظهور مهدى نشان مي‌دهد و از خداى تعالى مىخواهد كه او را از ياران و پيروان مهدى قرار دهد:

 

فيا منظور الظاهر، و يا من بظهوره بطش الملک القادر، و يا وليّ الله و يا خليفة الملک القاهر، امّا انسلخت من الأصلاب و الأرحام؟ إما أُمرت بتبديل هذه الأحكام؟ السماوات و الأرض و من فيهنّ بانتظارک، و الوجود متشوّق إلى إسفارک. اللّهُمَّ إنّا نؤمن بولايته و خلافته و إمامته و هدايته، و لا نلحد فيه إلحاد الغافلين، و لا ننكره إنكار العالين، و ننتظره مدّة حياتنا، إيمانآ بک و تصديقآ برسولک. فلا تحرمناـ إن لم تقسم لنا رؤيتهـ أجر اتّباعه، و اكتبنا في عداد أنصاره و أشياعه.

 

اين كلام را خانم دكتر سعاد حكيم در كتاب «المعجم الصوفى» ص 1103 از رسالهى بلغة الخواص نقل مىكند. (ص 245) بايد دانست كه عقيدهى اكثر صوفيهّ در مورد مهدى، همان عقيدهى اصوليّون و فقها و محدّثان اهل سنّت است. (حمش، ص 246 و )24

  1. مطالب السؤول في مناقب آل‌الرّسول (علّا مه شيخ كمال‌الدّين ابوسالم محمّدبن طلحةبن محمّد قرشى عَدْوى نصيبى شافعى، 582ـ )652

چاپ نجف، بدون تاريخ. وى باب دوازدهم از كتاب خود را به ويژگىهاى مهدى اختصاص داده و او را فرزند امام حسن عسكرى7دانسته است. (حمش، ص 24ـ )25

  1. تذكرة خواصّ الأمّة في خصائص الائمّة (علّا مهى مورّخ، يوسفبن قزاوغلىبن عبدالله بغدادى حنفى، مشهور به سبط ابنجوزى، 581ـ )654

چاپ نجف، مطبعهى حيدريّه، .1383

وى، تحت عنوان «فصل في ذكر الحجّة المهدىّ» دربارهى مهدى، فرزند امام حسن عسكرى7، سخن گفته و قصيدهى ابي‌الفضل حفصكى (متوفى 553) را آورده است. (حمش، ص )25

  1. شرح نهج‌البلاغه (ابن‌ابي‌الحديد معتزلى، موفق‌الدّين، ابوالمعالى، قاسمبن هبةالله ابنمحمّدبن ابي‌الحديد مدائنى، م )656

تحقيق: محمّد ابوالفضل ابراهيم، چاپ بيروت، دار احياء الكتب العربيّة. وى كلام اميرالمؤمنين على7را آورده كه فرموده است:

قد لبس للحكمة جنّتها… بقية من بقايا حجّته، خليفة من خلائف أنبيائه.

ابن‌ابي‌الحديد در شرح اين كلام، به تشريح ديدگاههاى شيعه، صوفيه، معتزله و فلاسفه در مورد مهدى منتظر پرداخته است. (حمش، ص 25ـ )26

  1. التذكرة فى أحوال الموتى و أمور الآخرة (امام علّا مه شمس‌الدّين ابوعبدالله محمّدبن احمدبن ابىبكر انصارى قرطبى، م )671

تصحيح: احمد محمّد مرسىء چاپ قاهره، مطبعة مدكور.

قرطبى در «باب: الخليفة الكائن في آخرالزّمان المسمّى بالمهديّ، و علامة خروجه» و نيز ابواب مربوط به سفيانى و قحطانى، دربارهى مهدى منتظر سخن مىگويد. وى، مطالب كتابهاى مربوط به ملاحم و اشراط الساعه را در اين موضوع گرد آورده است. (حمش، ص )27

  1. وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزّمان (مورّخ علّا مه، شمس‌الدّين ابوالعبّاس احمدبن محمّدبن ابراهيم برمكى، معروف به ابنخلّكان اربلى شافعى، 608ـ )681

تحقيق: دكتر احسان عبّاس، چاپ بيروت، دار صادر.

وى در مجلّد چهارم (4 / 562) تحت عنوان «ابوالقاسم المنتظر، محمّدبن الحسن العسكرىّ»، دربارهى مهدى سخن مىگويد و اين عقيده را به شيعه نسبت مي‌دهد كه او در سرداب وارد شده و زمان خروج او از آن روشن نيست. (حمش،ص )27

  1. ذخائر العقبى في مناقب ذويالقربى (علّا مه محبّالدّين احمدبن عبدالله طبرى فقيه، 615ـ )694

چاپ مكتبة القدسى، .1356

فصل «ذكر ما جاء أنّ المهدىّ فى آخرالزّمان منهما» دربارهى مهدى است. مراد از منهما، امام حسن و امام حسين8است. (حمش، ص )28

  1. فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمّة من ذرّيّتهم: (فخر الاسلام، صدرالدّين، ابوالمجامع، ابراهيمبن سعدالدّين محمّد بن مؤيّد حمّويى[3]شافعى 624ـ ))732

 

كتاب با تحقيق شيخ محمّد باقر محمودى چاپ شده است. مؤلّف، مسألهى مهدويّت را در 33 صفحه آورده است. مؤلّف، شخصيّت مهدى را بر اساس روش اهل سنّت بررسى مىكند. (احاديث 561 تا 578) وى حديث «من أنكر خروج المهدىّ فقد كفر» را از طريق ابوبكر كلاباذى (م 385) روايت مىكند، بدون اين كه بر آن تعليقه بزند. تأليف كتاب در سال 716 به انجام رسيده است. (حمش، ص )28

  1. سير أعلام النبلاء، (حافظ شمس‌الدّين محمّدبن احمد ذهبى، م )748

حافظ ذهبى در كتاب خود (13 / 119ـ 122) عقيدهى شيعه در مورد مهدى را نقل و آن را ردّ مىكند، ضمن آن كه در وصف مقام علمى دوازده امام شيعه سخن مىگويد. (حمش، ص 29ـ )31

  1. فريدة العجائب و فريدةالغرائب (علّا مه سراج‌الدّين ابىحفص عمربن مظفّربن عمر معرّى حلبى شافعى معروف به ابن‌وردى، م )749

چاپ قاهره، 1309، مطبعه عثمان عبدالرزّاق.

نويسنده، بسيارى از فتن و ملاحم را ياد مىكند. (ص 197ـ 199) از جمله خروج مهدى، و برخى از روايات را در اين دوره مي‌آورد. (حمش، ص )31

  1. المنار المنيف في الصحيح و الضعيف (امام علّا مه شمس‌الدّين ابوعبدالله محمّدبن ابىبكر مشقى زرعى حنبلى معروف به ابنقيّم جوزيّه، 691ـ )751

تحقيق: شيخ عبدالفتاح ابوغدة حلبى، نشر: حلب، دار مكتب المطبوعات الاسلاميّة.

فصل پنجاهم كتاب (ص 141ـ 155) مخصوص احاديث مهدويّت است. ابنقيّم جوزيّه ـ به شيوهى ديگر محدّثان اهل تسنّن ـ حضرت مهدى را از نسل امام حسن7مي‌داند. امّا نكتهى خاصّى كه مي‌افزايد، آن است كه «سرّ لطيف» اين مطلب، صلحجويى آن حضرت است كه خداوند در برابر آن، موهبتى برتر از خلافت به ايشان داد، برخلاف امام حسين كه براى خلافت حرص مي‌ورزيد و براى آن جنگيد و در نهايت به آن نرسيد!

دكتر حمش پس از نقل اين كلام در حاشيه مىنويسد: اين گونه برداشت نسبت به كار امام حسين ] 7[ باطل است؛ زيرا حضرتش در برابر انحراف دينى كه در ميان امّت پيش آمده بود، مقاومت كرد و در برابر تبديل نظام سياسى اسلامى به نظام سلطنتى وراثتى ايستادگى كرد. (حمش، ص )32

ابنقيّم چندين حديث در مورد مهدى نقل مىكند كه در مورد بعضى سكوت كرده؛ به تضعيف برخى ديگر مىپردازد. (حمش، ص 32) وى نيز از قصّهى سرداب سخن مىگويد و انتظار شيعه را به انتظار يهود براى منجى خود تشبيه مىكند. (حمش، ص )33

  1. النهاية في الفتن و الملاحم (حافظ ابنكثير، م )774

تحقيق: احمد عبدالشافى، نشر دارالكتب العلميّة، چاپ اوّل 1408. وى در فصل «المهديّ الّذى يكون فى آخرالزّمان» (حمش، ص 23ـ 27) از حديث «لا مهدىّ إلّا  عيسىبن مريم» به روشنى دفاع مىكند. (حمش، ص 33ـ )34

  1. تفسير القرآن العظيم (حافظ ابنكثير)

وى در تفسير خود (2 / 35) ذيل آيهى 12 سورهى مائده (بعثنا منهم اثنيعشر نقيبآ)، حديث جابربن سمره را مي‌آورد كه پيامبر فرمود :«لا يزال أمر النّاس ماضيآ ما ولّا هم اثناعشر رجلا… كلّهم من قريش…» سپس ضمن توضيحات خود اشاره مىكند كه يكى از اين دوازده تن، مهدى است كه در احاديث وارده از او ياد شده است، و البتّه او كسى نيست كه رافضه انتظارش را مىكشد. (حمش، ص )34

  1. شرح المقاصد في علم الكلام (علّا مهى متكلّم، سعدالدّين مسعودبن عمربن عبدالله تفتازانى هروى شافعى، 712ـ )793

كتاب، ابتدا در تركيه در سال 1277 و سپس در قاهره چاپ شده است. وى، در خاتمهى بحث امامت (2 / 307ـ 308) بحث خروج مهدى و نزول عيسى را به عنوان اشراط السّاعه آورده و تذكّر مي‌دهد كه در اين باب، احاديث صحاح روايت شده، گرچه اخبار آحاد است. وى، مهدى را امامى عادل از فرزندان فاطمه ] سلام‌اللهعليها [مي‌داند و بهترين وقت ظهور او را قرن هشتم برمىشمارد كه همهى مردم براى ظهور، آماده‌اند. (حمش، ص )35

  1. المقدّمة في علم الاجتماع و السياسة (عبدالرّحمانبن محمّدبن خلدون مغربى، م )808

تحقيق: دكتر على عبدالواحد وافى، مصر: دار نهضة، چاپ سوم، 1986 ميلادى.

ابنخلدون در چند موضع از كتاب خود دربارهى مسألهى مهدى سخن گفته است: ص 531ـ 533، 591ـ 597، 1111ـ 1118. و فصل مخصوص آن را در جلد دوم ص 787 ـ 742 آورده است. ابنخلدون در ضمن بحث خود، ابوبكر اسكاف را اهل جعل حديث مي‌داند، كه دكتر حمش آن را ردّ مىكند. (حمش، ص 37). همچنين ابنخلدون (مقدّمه 2 / 828ـ 829) مىگويد: «بعضى از روايات مربوط به مهدى، منسوب به امام جعفر صادق ] 7[ است، كه از كتاب جَفْر روايت مىكنند، در حالى كه نسبت اين كتاب به آنحضرت درست نيست. و اگر نسبت اين كتاب به ايشان ثابت شود، بهترين مستند حديث خواهد بود؛ چرا كه اين خاندان، اهل كرامات بودند. امام صادق7به پسرعموى خود يحيىبن زيد در مورد كشته شدن هشدار داد؛ ولى يحيى نپذيرفت و رفت و در جوزجان كشته شد، چنان كه همه مي‌دانند. جايى كه كرامت براى ديگران روى مي‌دهد، دربارهى خود آن بزرگواران چه بايد گفت كه علم و دين و آثار و نبوّت و عنايت الاهى به آن اصل كريم رسيده و شاخههاى پاكنهاد آن بدان ريشهى پاك گواهى مي‌دهند؟»

دكتر حمش مي‌افزايد: اين كلام ابنخلدون را ببينيد. آنگاه بنگريد كه بعضى از مدّعيان تسنن در روزگار ما، در برابر اهل بيت بزرگوار ـ با پاكيزهترين ريشه و پاكنهادترين شاخهـ چه مىگويند؟ (حمش، ص )38

  1. فتح‌الباري بشرح صحيح البخاريّ (حافظ احمدبن علىبن حجر عسقلانى، م) 852

حافظ ابنحجر، در مورد قضيّهى مهدى، در چند موضع از كتاب فتح‌البارى سخن گفته است؛ از جمله: 6 / 505 و 536 و 546؛ 12 / 410؛ 13 / 18 و 22 و 78 و 82 و 215. از جمله در شرح حديث «يتقارب الزّمان…» كه مىگويد: گفته‌اند كه اين زمان، همان زمان مهدى در بسط عدل و كثرت امّت و گسترش خير است. ] 12 / 410 و 13 / 18[ نيز در شرح حديث «ليس عام إلّا  و الذي بعده شرٌّ منه حتّى تقوم السّاعة» مىنويسد: ابنحبّان گفته كه اين حديث عموميّت ندارد؛ به دليل احاديث وارده در مورد مهدى كه زمين را پر از عدل مىسازد. ] 13 / 22[ ذيل حديث «حتّى تقيء الأرض أفلاذ كبدها» به ظهور مهدى قبل از نزول عيسى اشاره مىكند. ] 13 / 18 و 82[ذيل «يكون اثناعشر خليفة» به كتاب ابوالحسين ابن‌المنادى در مورد مهدى اشاره و از آن نقلقول كرده است. ] 13 / 215[ (حمش، ص 39ـ )40

  1. الفصول المهمّة في معرفة أحوال الائمّة و فضلهم (امام علّا مه نورالدّين علىّبن محمّدبن احمد سفاقسى مكّى معروف به ابنصبّاغ مالكى، 714ـ )855

اين كتاب را دارالكتب التجاريّة در نجف منتشر كرده، و ما از نسخه‌اى از آن استفاده مىكنيم كه در كتاب «الإمام المهديّ عند أهل السنّة» نوشتهى مهدى فقيه ايمانى، عكسبردارى شده است.

فصل دوازدهم اين كتاب، دربارهى مهدى است. به عقيدهى ابنصبّاغ، حديث «لا مهدىّ إلّا  عيسى» با احاديث وارده در مورد مهدى منافاتى ندارد؛ زيرا عيسى از ياوران مهدى است. (حمش، ص 40 ـ )41

  1. أشراط السّاعة (حافظ محمّدبن عبدالرّحمان سخاوى، م )902

تحقيق و فهارس: عصام فارس حرستانى، تخريج احاديث: محمّد ابراهيم زغلى، نشر: دار عمار و دار البياق، .1418

اين كتاب، 121 صفحه دارد كه صفحهى 59ـ 60 آن، كلام مؤلّف دربارهى مهدى را در بر دارد. سخاوى، بر ثبوت حديث مهدى تصريح دارد و كلام آبرى در اثبات تواتر حديث را نقل مىكند. محقّق، نشانىِ نسخههاى مخطوط كتاب را ذكر نكرده است. (حمش، ص 41).

  1. استجلابُ ارتقاء الغُرَف بحبّ أقرباء الرّسول ذوي الشرف (حافظ سخاوى، م )902

مؤلّف در اثر ديگر خود «المقاصد الحسنة» ] ص 435 حديث 1207[ به اين كتاب اشاره مىكند و مىگويد: «مهدى در احاديث ياد شده است. بعضى از حافظان حديث دربارهى او كتاب مستقل نگاشته‌اند… و احاديث ديگر كه در كتاب «ارتقاء الغرف» بيان كرده‌ام، همراه با احاديثى كه او را از بنىعبّاس مي‌داند

كتاب با تحقيق پژوهشگر خالدبن احمد صمّى بابطين، توسّط دارالبشائر الاسلاميّة؛ در دو مجلّد در سال 1421 منتشر شده است. اصل كتاب، رسالهى پاياننامهى اين پژوهشگر است كه به دانشكدهى اصول دين دانشگاه امّالقرى در سال 1420 ارائه كرده تا در رشتهى شريعت اسلامى فوقليسانس بگيرد. دو مجلّد كتاب، 828 صفحه دارد، كه سىصفحه از آن (ص 518ـ 548) در مورد مهدى است. و سخاوى در آن (ص 258 ـ 284) بيست و شش حديث و اثر و خبر آورده است.

محقّق، با آنكه هجده حديث را ضعيف دانسته، تواتر احاديث مهدى را نقل مىكند و از كسانى كه تمام احاديث مهدى را ضعيف مي‌دانند، انتقاد مىكند. از جمله در صفحهى 518 مىگويد: «با وجود آنچه گفتيم، بعضى از منتسبين به علم، اين احاديث را به بهانهى تناقض، ردّ كرده‌اند.» (حمش، ص 41ـ )42

  1. الشذرات الذهبيّة في تراجم الائمّة الاثني عشريّة عند الإماميّة (شمس‌الدّين محمّدبنطولون دمشقى، م )953

تحقيق: دكتر صلاح‌الدين منجّد، چاپ بيروت: دار الصادر، 1958 ميلادى. نويسنده در خطبهى كتاب، به قصيدهى ابوالفضل يحيىبن سلامه حفصكى اشاره مىكند كه در ضمن آن گفته است:

 

أسأل عن قلبي و عن أحبابه         و منهمُ كلُّ مقرٍّ يجحد

و هل تُجيب أعظُمٌ باليةٌ         و أرسمٌ خاليةٌ ما يُنشَدُ

تقاسموا يوم الوداع كبدي         فليس لي منذ تولّوا كبدُ

تا آنجا كه گويد:

 

يا أهل بيت المصطفى يا عُدّتي         و مَن عَلى حبّهم أعتمد

أنتم إلى الله غدآ وسيلتي         فكيف أشقى و بهم أعتضد

و لست أهواكم ببُغضي غيركم         إنّى إذآ أشقى بكم لا أسعد

وى در صفحات 39ـ 43 و 118 به بحث مهدى اشاره مىكند و تفصيل را به كتاب ديگرش «المُهدى إلى ما ورد في المهدىّ» ارجاع مي‌دهد؛ چنانكه در كتاب «الفلك المشحون في أحوال محمّدبنطولون» (ص 132) نيز به حضرت مهدى اشاره كرده است. (حمش، ص )43

  1. اليواقيت و الجواهر في بيان عقائد الأكابر (امام ابوالمواهب عبدالوهّاببن احمدبن على شعرانى شافعى شاذلى مصرى، 898ـ )973

از انتشارات دارالمعرفة، بيروت.

شعرانى مبحث شصت و پنجم كتابش را به بيان همهى اشراط السّاعه اختصاص داده كه به عقيدهى او، چون شارع به آنها خبر داده، پس حق است و تمام آنها بايد قبل از قيام قيامت روى دهد.

از جملهى اين موارد، مىتوان نام برد: خروج مهدى، دجّال، نزول عيسى، خروج دابّة الارض، طلوع خورشيد از مغرب و فتح سدّ يأجوج و مأجوج، كه حتّى اگر فقط يك روز از عمر دنيا باقى مانده باشد، تمام اين علائم روى مي‌دهد.

شعرانى مىگويد كه مهدى فرزند امام حسن عسكرى است كه در شب نيمهى شعبان سال 255 زاده شده و عمر او در زمان تأليف كتاب اليواقيت ـ سال 958ـ هفتصد و ششسال بوده است. اين مطلب را شيخ حسن عراقى گفته كه خودش به خدمت امام مهدى رسيده است.

شعرانى، سپس مطالب محي‌الدّين عربى راـ كه در باب 366 فتوحات آمدهـ نقل مىكند. (حمش، ص 44ـ )45

  1. الإشاعة لأشراط الساعة (سيّد شيخ محمّدبن رسول حسينى برزنجى، م )1103

طبع مشهد حسينى، 1384، 199 صفحه.

مؤلّف، دربارهى اشراط السّاعة سخن مىگويد، ابتدا موارد دور نسبت به آن، مانند قتل عثمان و رويداد جمل و صفّين و مانند آن؛ آنگاه موارد مهمّ كه در ميان آنها اساسىترين مورد، مهدى7است، كه در سه بخش پيرامون آن مطالبى آورده است: نام  و نسب و…، علامات و نشانهها، فتنههاى قبل از خروج حضرتش. به عقيدهى برزنجى (ص 112) احاديث وجود مهدى و خروج آخرالزّمان و اين كه او از عترت پيامبر و از فرزندان فاطمه3است، به حدّ تواتر معنوى رسيده و قابل انكار نيست. (حمش، ص 45ـ )46

„

 

  1. 26. ينابيع المودّة (علّا مهى فاضل، شيخ سليمانبن ابراهيم معروف به خواجه كلّا ن قندوزى حنفى، م )1294

 

تصحيح و تعليق: علاءالدّين اعلمى، بيروت: مؤسّسة الاعلمى للمطبوعات، .1418

اين كتاب، دانشنامه‌اى بزرگ در مورد احاديث نبوى در مناقب امام على و اهل بيت است كه به گفتهى مؤلّف در صفحهى 584، در زمان سلطان عثمانى عبدالعزيزخان در 9 ماه رمضان 1291 به پايان رسيده است. كتاب، صد باب دارد كه باب 79 تا 84 در مورد مهدى است. (حمش، ص 46ـ )47

  1. الإذاعة لما كان و ما يكون بين يدي السّاعة (سيّد شيخ محمّد صديق حسنخان قنّوجى هندى، متوفى )1307

مقدّمه و حواشى: ابراهيم يحيى احمد، نشر: دارالمدنى، جدّه، چاپ دوم، .1406

مؤلّف، اين كتاب را نوشته تا مردم زمان خود را از خواب غفلت بيدار كند و از گناهان دور سازد. در اين كتاب (ص 94ـ122) تحت عنوان «باب في الفتن العظام و المحن الّتي تعقبها السّاعة، و هي كثيرة جدّآ» از علائم وقوع قيامت سخن گفته كه يكى از آنها مهدى منتظر فاطمى است.

صديق حسنخان، احاديث وارده در مورد مهدى را ـ با اختلاف روايات آنهاـ در حدّ تواتر مي‌داند. (ص 94) وى، كلام ابنخلدون را نقل و ردّ مىكند و براى ارزيابى احاديث، ضوابطى ديگر غير از ضوابط مشهور محدّثان اهل تسنّن، قائل است. آنگاه صحّت احاديث مربوط به مهدى را بر آن اساس ارزيابى مىكند. تواتر احاديث مربوط به مهدى، از زبان و كلام شوكانى و پس از آن، محمّدبن‌اسماعيل صنعانى و برزنجى آمده است. (حمش، ص )48

  1. القول الصحيح في الردّ على من أنكر خروج المهديّ و سيّدنا عيسى المسيح (امام … استاد محمّد صالح امريش حسينى حنفى ازهرى)

اردن: مطبعه وطنيّه، بىتاريخ.

مؤلّف در پايان كتاب 42 صفحه‌اى خود، تاريخ پايان نگارش آن را بيستم ذي‌الحجّة 1346 مي‌داند. كتاب، در جهت تأييد عقيده به مهدى است. (حمش، ص )48

  1. تحفة الأحوذىّ شرح جامع الترمذىّ (علامّه مباركپورى هندى، م )1353

مباركپورى در شرح حديثى كه ترمذى در مورد مهدى آورده (تحفةالاحوذى 6 / 485) مىگويد كه حديث عبداللهبن مسعود، كمتر از درجهى «حَسَن» ندارد، بلكه اين حديث با شواهد و توابع آن، بىترديد براى احتجاج مفيد است. پس عقيده به خروج و ظهور امام مهدى، قول حق و صواب است. (حمش، ص )49

  1. ردود على أباطيل و تمحيصات لحقائق دينيّة (استاد ما، علّا مهى مربّى، ورع فقيه، محمّد محمود حامد حموى، م 1390= 1969 ميلادى)

چاپ اوّل و اصلى: انتشارات دار الامام مسلم و دار الدعوة بحماة، سال 1966 م.

يكى از نويسندگان در ضمن سخن خود دربارهى حاكم بامر الله عبيدى و پنهانىِ او گفته بود: «شايد اين انديشه را مبلّغانِ آن، از انديشه‌اى شبيه كلام بعضى از اهل غلوّ شيعه دربارهى مهدى منتظر گرفته باشند.» استاد ما، مقاله‌اى در مجلّهى «المسلمون» نگاشت و تأكيد كرد كه عقيده به ظهور مهدى، يكى از عقايد مسلمانان است. وى نوشت (ردود على أباطيل، ص 202 ـ 204): «انتظار مهدى، بدعتى در دين نيست كه مبتنى بر ادلّهى شرعيّه نباشد، كه آن را جواز دهد. من نمىخواهم با اين سخنان، تمام احاديث و آثار وارده در اين موضوع را بيان دارم؛ چرا كه اينان در كتابهاى سنّت شريف فراوان است و به حدّى از كثرت رسيده كه اطمينان مي‌آورد، اطمينان به آن كه در آخرالزّمان، خداوند، سلامت را به اسلام، قوّت را به ايمان و طراوت را به دين بازمىگرداند… دو محدّث دانشمند، شيخ احمدتقي‌الدّين معروف به ابنتيميّه و شاگرد او ابنقيّم جوزيّهى دمشقى ـ كه هر دو از بزرگان قرن هشتم و حنبلى بودندـ نتوانسته‌اند احاديث مربوط به مهدى را انكار كنند، در حالى كه آنها بيشترين تلاش را بر ردّ شيعه داشتند…» (حمش، ص )49

وى اقوال علما را در مورد تواتر احاديث مهدويّت مي‌آورد و مىگويد: «به حكم عقل، ممكن است و محال نيست كه اسلام بالاخره به دست پيشوايى از دودمان پيامبر، تجديد حيات يابد. خبر نبوى صحيح، اين امكان را به درجهى ثبوت و وجوب مي‌رساند. چه توان كرد كه اين احاديث، به مرحلهى تكاثر و تواتر رسيده است؟… البتّه اين به معنى نشستن و يارىنكردنِ اسلام نيست، بلكه بايد زمينههاى تحقّق اين وعدهى الاهى را با عمل فراهم كرد.» (حمش، ص 232ـ )233

  1. الأساس في السنّة، بخش عقايد (استاد ما، شيخ سعيد محمّد حوى حموى، م )1410

سه جلد، 1624 صفحه، مصر: نشر دار السلام، چاپ دوم 1412. مؤلّف صحيحترين احاديث مربوط به عقايد اسلامى راـ با ضابطهى خودشـ گردآورده و بر اساس نظر دانشمندان علم الحديث در گذشته و حال، در مورد آنها حكم كرده است. وى در مورد مهدى در صفحات 1014 تا 1026 ضمن بحث اشراط الساعه سخن مىگويد. به نظر او: «روايات وارده در مورد بشارت‌دادن به خليفهى راشدى كه از خاندان پيامبر باشد، به بيست حديث مي‌رسد. و اين براى ما اطمينان مي‌آورد كه اين مطلب از پيامبر رسيده است.» از اين ميان، در ده حديث،  كلمهى «مهدى» به كار رفته است. (ص 50) حموى از بحث خود نتيجه مىگيرد: «اهل تحقيق اتّفاق دارند بر آنكه خليفه‌اى از خاندان پيامبر در آخرالزّمان خواهد بود، كه در لسان عامّه و خاصّه، «مهدى» نام دارد… ما به ظهور او ايمان داريم و از خدا مىخواهيم كه ما را در زمان ظهور، از سپاه او قرار دهد. ولى اين آرزو و انتظار، به معناى ترك عمل براى برپايى فرايض و كمكارى در مسير يارى دين نيست.» (حمش، ص 233 ـ )236

  1. سلسلة الأحاديث الصحيحة (شيخ محمّد ناصر ألبانى، م )1420

رياض: مكتبة المعارف، 1415 (چاپ جديد و منقّح)

البانى در چند موضع از اين كتاب، در مورد مهدى سخن گفته، از جمله حديثهاى 711، 1529، 2371، 2236، 2293، 2371، 2743، كه آنها را صحيح دانسته است. حديث  :711«يخرج في آخر أمّتي المهدىّ، يسقيه الله الغيث…»

ذيل حديث  :1529«لتملانّ الأرض جورآ و ظلمآ»، آن را متواتر مي‌داند.

حديث  :2371«المهدىّ منّا يصلحه الله في ليلة» (حمش، ص 51ـ )53

البانى در كلام خود (سلسلة الأحاديث الصحيحة 4 / 42ـ 44) به اين نكته اشاره مىكند كه انتظار ظهور مهدى به معنى ترك تلاش و كوشش در راه اقامهى اسلام نيست. همچنين از گروهى ياد مىكند كه به بهانهى ادّعاى مهدويّت توسّط برخى از مدّعيان فاسد و مفسد، به گمان خود مىخواهند ريشهى اين فساد را خشك كنند و از اين‌رو، به انكار مهدويّت مىپردازند. البانى پاسخ مي‌دهد كه اين مطلب مانند انكار نزول حضرت عيسى7به بهانهى ادّعاى برخى دجّالها يا انكار الوهيّت خداوند متعال به بهانهى ادّعاى الوهّيت فرعون است.(حمش، ص ـ236 )237

  1. أشراط السّاعة (دكتر يوسفبن عبداللهبن يوسف وابل)

دمام (عربستان): دار ابن‌الجوزى، چاپ نهم، 1418= 1997، 483 صفحه.

اصل كتاب، پايان نامهى مؤلّف بوده كه در سال 1404 در دانشگاه امّالقرى از آن دفاع كرده است. به عقيدهى مؤلّف، خبر واحد در عقايد حجّيت دارد. وى، اشراط السّاعه را به دو گروه تقسيم مىكند: ساعت بزرگ و ساعت كوچك. آنگاه مهدى، مسيح، دجّال، يأجوج و مأجوج را از علائم ساعةالكبرى مىشمارد و در مورد مهدى، در فصل اوّل از باب دوم، 25 صفحه سخن مىگويد كه به عقيدهى جازم نسبت به مهدى مي‌رسد. (حمش، ص 53ـ )54

  1. ترقبوا ظهور المسيح الدّجّال و المهديّ7(فائق محمّد داوود)

عمّان (اردن): دار الاسراء، چاپ سوم، 1999 ميلادى، 152 صفحه.

مؤلّف در دو موضع (ص 54 تا 56 و 93 تا 100) دربارهى مهدى و تواتر احاديث مربوط به او سخن گفته و كلام سعيد ايّوب را نقل كرده است. (حمش، ص )54

  1. صحيح أشراط السّاعه و وصف ليوم البعث و أهوال القيامة (شيخ مصطفى ابوالنصر شلبى)

جدّة (عربستان): مكتبة السوادى، چاپ دوم، 1420، 408 صفحه.

نويسنده، عقيده به مهدى منتظر را به عنوان نخستين علامت از اشراط الساعه، آورده (ص 185 تا 200)، در بارهى ويژگىهاى او و تواتر احاديث مهدويّت به بيان سفّارينى، برزنجى، صديق حسنخان، شوكانى، كتانى و البانى سخن مىگويد. (حمش، ص 54ـ )55

 

  1. أشراط الساعة في مسند الإمام أحمد و زوائد الصحيحين (خالدبنناصر غامدى)

رياض: دار ابنحزم و دار الأندلس الخضراء، 1420، در دو جلد 770 صفحه.

اصل كتاب، رساله ى پاياننامه ى مؤلّف در دانشگاه محمّدبن سعود (رياض) بوده است. مؤلّف، 73 فصل در اشراط الساعة آورده كه فصل 45 مربوط به مهدى منتظر است و نويسنده آن را از علامات اشراط ساعة الصغرى مي‌داند.

(حمش، ص )55

  1. أحاديث أشراط السّاعة الكبرى (دكتر شيخ محمّد بشّار محمّد امين فيضى موصلى)

پاياننامهى دكتراى مؤلّف، از دانشكده علوم اسلامى دانشگاه بغداد، سال 1417، 502 صفحه. وى در صفحات 260 تا 316 دربارهى مهدى سخن گفته و از دو كتاب ـ «البرهان» متّقى هندى و «المهدىّ» دكتر بستوىـ بهره گرفته است. موصلى، در تخريج و شرح و توضيح احاديث تلاش زيادى كرده و شمارى از احاديث مهدويّت را صحيح برشمرده است. (حمش، ص 55 ـ )57

  1. ثلاثة ينتظرهم العالم: المهديّ المنتظر، المسيح الدجّال، المسيح المهدىّ7 (استاد حمزه فقير)

عمّان (اردن): دار الاسراء، چاپ اوّل، 1995، 96 صفحه.

مؤلّف صحفات 43 تا 73 را به بحث مهدويّت اختصاص داده است. (حمش، ص )57

  1. الأيّام الأخيرة من عمر الزمن: قرائة معاصرة في أحاديث الفتن و الملاحم (عدنان طه)

عمّان (اردن): دارالبيارق، 1418، 112 صفحه.

بخش عمده از مبحث پنجم كتاب (ص 61ـ 106) به بحث مهدى پرداخته و احاديثى را كه دو شيخ يا البانى صحيح دانسته‌اند، ياد كرده است. (حمش، ص 57ـ )58

  1. تحقيق كتب الفتن و المهدىّ و الملاحم من سنن أبيداوود (مهدى عبدالرزّاق شاهين الجميلى)

پاياننامهى دانشگاه علوم اسلامى صدّام (عراق)، 1419، 226 صفحه. شامل تخريج احاديث سه باب از سنن ابي‌داوود كه جمعآ 108 حديث دارد و 12 حديث آن (ص 38 تا 49) به مهدويّت اختصاص دارد. مؤلّف، 8 حديث را صحيح و يكى را حَسَن مي‌داند. دكتر حمش مىگويد: مؤلّف از شاگردان فاضل من در عراق بود. (حمش، ص 58 ـ )59

  1. المسيح الدجّال: قرائة سياسية في أصول الديانات الكبرى (سعيد ايّوب)

دارالاعتصام، 1989 م، 336 ص.

مؤلّف كتاب خود را در سال 1406 (= 1986) به پايان برده و صفحات 307 تا 318 را به بحث مهدى اختصاص داده است. وى با استناد به دانشمندانى همچون احمد حنبل، ابنتيميّه، ابنقيّم، شوكانى و شافعى، احاديث مهدى را صحيح يا متواتر مي‌داند و منكران آنها را پيروان خاورشناسانى همچون گلدزيهر و فان فلوتن مىشمارد. (حمش، ص 59 ـ )60

  1. مع الشيعة الأثني عشريّة في الأصول و الفروع  (دكتر على سالوس)

مصر: دار التقوى، 1417، چهار جلد.

مؤلّف، بخشى از كتاب (1 / 160ـ 163) را به بيان اختلاف در مورد مهدى اختصاص داده است، كه آيا مهدى، فرزند امام حسن عسكرى است يا محمّدبن عبدالله الحسنى كه در آينده متولّد خواهد شد؟ دكتر حمش مىگويد: با وجود اين همه اختلافات ميان مسلمانان و ضرورت اتّحاد آنها، زمان پرداختن به اين موارد جزئى نيست. (حمش، ص )61

  1. منهج أهل البيت في مفهوم المذاهب الإسلاميّة (سيّد ابوالحسن محيي‌الدّين حسنى)

باربد (اردن): دار الأمل، چاپ دوم، 1998 م.

مؤلّف در دو موضع از كتاب (ص 19 تا 21 و 109 تا 112) در مورد ظهور مهدى منتظر سخن مىگويد كه انديشه‌اى تابناك و بشارتى صادق از پيامبر براى مسلمانان است. امّا به عقيدهى او، نبايد در اين انديشه به عقيدهى شيعه نزديك شد تا شيطان يارى نشود.

به گفتهى حمش، اينگونه تعصّبهاى بي‌دليل، با روش علمى سازگار نيست. (حمش، ص 61ـ )62

  1. المسيح المنتظر و نهاية العالم (استاد عبدالوهّاب عبدالسّلام طويلة)

قاهره: دار السلام، چاپ اوّل، 1999 م، 367 ص.

صفحات 57 تا 89 به بحث مهدى اختصاص يافته و دربارهى ويژگىها، علائم ظهور، غزوات مهدى، ملاحم و فتوحات سخن مىگويد. (حمش، ص )62

  1. مختصر الأخبار المشاعة في الفتن و أشراط السّاعه (شيخ عبداللهبن سليمان مشعلى)

مطابع الرياض، بىتاريخ.

صفحات 115 تا 137 به مسألهى مهدى اختصاص يافته است.

(حمش، ص )63

 


[1]. كتاب مصلح جهانى (سيّد هادى خسروشاهى، تهران: موسّسهى اطّلاعات) ترجمه و توضيح اين كتاباست.

[2]. عباراتى كه در توصيف نويسندگان كتابها آمده، عين كلمات دكتر عداب حَمش است كه در اينجا نقلمىشود.

[3]. در متن كتاب، «حمورى» آمده است كه ظاهرآ اشتباه چاپى باشد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *