سايهي رحمت
گشت عيان سايهسارِ رحمت داور[1]
منظر هستي گرفت جلوهي ديگر
كون و مكان شد ز نغمههاي بم و زير
محفل شوق و سرور و عيش، سراسر
ميگسلد لحظه لحظه عقد ثريّا
تا به نثار آورد لئالي[2] و گوهر
تودهي غبرا[3] كشيده پايهي عزّت
از ملكوت و فراز عرش، فراتر
عكس جمال جميل طلعت سبحان
با قلم و لوح نور گشت مصوّر
شمسهي عفّت، قوام عصمت هستي
كرد جهان را به نور ذات، منوّر
بحر ولا را يگانه لؤلؤ لالا
عرش عُلا را شُكوه و زينت و زيور
طيّبه و طاهره، زكيّه، نفيسه
بر جلوات جلال، مُظهر و مَظهر
فاطمه، مرآت ذات پاك[4] خداوند
مادر پُر افتخار شَبّر و شُبّر[5]
سايهي عصمت فكنده بر سر مريم
مايهي فخر و شرف به ساره و هاجر
گر نه چنان ذات حق، يگانه و يكتاست
كيست كه با او شود به رتبه برابر؟
گر نه شفاعت كند به روز مكافات
نيست كسي را دمي خلاص ز كيفر
آتش دوزخ ز التهاب بيفتد
چون بگذارد قدم به عرصهي محشر
نيست به محشر، پيمبري كه نگويد
دست من و دامن حبيبهي داور
لوح و قلم راست نور از لمعانش[6]
جود و كرم راست دستِ خالق اكبر
فاطمه، آن پاكْ گوهري كه ز نسلش
زبدهي خلقت، مقدّر است و مقرّر
پيك سروش است اين قصيده، «براتي»!
تا برساني به گوش خلق، مكرّر
آذر 1368 [7]
[1]. برات بهشت، ص 63 ـ 64؛ 23 بيت كه در اين جا با حذف شش بيت آمده است.
[2]. ج لؤلؤ.
[3]. مؤنّث اغبر، زمين (گردآلود و خاكي رنگ).
[4]. در مأخذ، عبارت «ذات ذات» آمده كه گويا خطاي چاپي باشد.
[5]. يادآور شويم كه شبّر (به فتح شين)، اسم مبارك حضرت امام حسن7 و «شُبير» نام مبارك حضرت امام حسين7 در تورات است؛ البتّه «شبّر» (به ضمّ شين) را براي هر دو بزرگوار ضبط كردهاند؛ پس مصراع بالا صحيح سروده شده است.
[6]. لمعان: درخشيدن، روشن شدن، پرتو، درخشش.
[7]. ماه و سال سرودن قصيده است.