ضرورت قرآن :

اگر قرآن نبود:

1 – آدمى از اولين، مهمترين و پربارترين نعمت الهى محروم مىشد؛ زيرا انسان تنها در سايه تعليم خداوند و دريافت و تلقى قرآن، به كمال نهايى خويش مىرسد و تا قرآن نباشد، كسى به مقام انسانيت راه نمىيابد.[1]

2 – انسان عاقل نمىگشت؛ تعاليم قرآن تنها براى عالم كردن نيست؛ بلكه براى عاقل ساختن انسانها است.[2] تلاش قرآن براى اين است كه انسان را  ـ پس از عالم شدن ـ عاقل كند و عاقل كسى است كه معارف الهى را خوب بفهمد و به آن فهميدهها معتقد شود و در مقام عمل هم خوب عمل كند.

3 – انسان از هدايت محروم مىگشت؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و در واقع آخرين، عالىترين و كاملترين آن است.[3]

4 – آدمى در افراط و تفريط فرو مىغلتيد؛ انسان به بعضى از چيزها گرايش دارد و از بعضى ديگر گريزان و منزجر است؛ نقش قرآن در اين ميان تعديل ارادت و كراهت انسان است؛ يعنى، او به چه سمتى گرايش پيدا كند و از چه سمتى بپرهيزد. از اين رو قرآن كريم براى تنظيم جذب و دفع، تعديل شهوت و غضب، تصحيح ارادت و كراهت، تسويه محبت و عداوت و تولاّى انسانها، بشير و نذير است.[4]

ليك گر واقف شوى زين آب پاك

كه كلام ايزد است و روحناك

نيست گردد وسوسه كلى ز جان

دل بيابد ره به سوى گلستان

ز آن كه در باغى و در جويى پرد

هر كه از سر صحف بويى برد[5]

5 – آدمى در غفلت بود و عمر خود را به غفلت سپرى مىكرد؛ زيرا تنها نگاه خود را محدود به دنياى مادى مىساخت و آن را چون سراى حقيقت مىانگاشت. از اين رو جهان براى او معنايى ورا و بالاتر از خود نداشت؛ بلكه هر چه را مىديد و مىنگريست، تنها موجودات تقطيع شدهاى مىپنداشت كه فارغ از مبدأ و غايت است و نه «از جايى است» و نه  «رو به جايى» دارد؛ امّا آيات قرآن، انسان را به تدبير واداشته، او را از اين غفلت بيدار مىسازد.[6]

 


پی نوشت ها

[1]– تفسير موضوعى قرآن، ص 23 و 24.

[2] – عنكبوت 29، آيه 43.

[3] – نحل 16، آيه 89؛ بقره(2)، آيات 1ـ2 و.

[4] – فصلت 41، آيات 2 و 4 ؛ مريم(19)، آيه 97.

[5] – مثنوى، دفتر چهارم، ابيات 3470 ـ 3472.

[6] – ص 38، آيه 29؛ محمد(47)، آيه 24 (براى آگاهى بيشتر در اين باب نگا: مقالات، ج 1، صص 89 ـ 98).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *