با سلام. به عقيده ما اصلا چنين فتوايي وجود نداشته تا بخواهيم بگوييم تقليد مردم از آنان درست بوده يا نه. به عبارت دقيق تر فتواي شُرَيْح قاضي دربارة جواز قتل امام حسين عليهالسلام، سند معتبر تاريخي ندارد. توضيح بيشتر آنكه:
نام كامل وي چنين است شُرَيْح بنحارث بنقَيْس بنجَهْم. (ابنسعد، الطبقات الكبري، ج6، ص132) او در زمان ابوبكر مقام قضا را در مدينه به عهده گرفت و در زمان عمر در حالي كه چهل ساله بود براي تصدّي منصب قضاوت در كوفه برگزيده شد. (ابنسعد، همان، ص132؛ ابنحجر، الاصابة في تمييز الصحابة، ج3، ص271). و تا زمان قيام مختار، اين منصب را حفظ كرد. او جزء كساني بود كه با نوشتن نامه امام را به كوفه دعوت كرد ولي با آمدن عبيدالله به كوفه، نزد او رفت و يكي از مشاورين او شد. (طبري، تاريخ الامم والملوك، ج5، ص365 ـ 361). ابنزياد نيز كه براي رسيدن به مقاصد خود به حمايت اشخاصي همچون شُرَيْح قاضي نياز داشت، از او استقبال كرد و او را آلت دست قرار داده از وجهة او براي فرو نشاندن خشم و احساسات قبيلة مَذْحِج (در قضيه اسارت هاني بن عروه) استفادة ابزاري كرد. در مورد سال تولّد و سال وفات او در ميان منابع، اختلاف وجود دارد ولي اكثر منابع معتبر، سال وفات او را 78 يا 80 هجري و سنّ او را در هنگام مرگ 106 يا 110 سال دانستهاند. (ابنسعد، همان، ص145ـ 144؛ ابنحجر، الاصابة في تمييز الصحابه، ج3، ص271) ر.ك: سيدعلياكبر خدايي، شُرَيْح قاضي، زندگينامه و عملكرد، فصلنامة تاريخ اسلام، سال دوّم، شمارة 7، ص115 ـ 99. امّا فتواي شُرَيْح قاضي دربارة قتل امام حسين كه شهرت يافته، سند معتبر تاريخي ندارد و تنها برخي از متأخّران يا معاصران، چنين مطلب غيرمعتبر و محرَّفي را در كتابهايشان آوردهاند مثلاً ملاحبيبالله شريف كاشاني (م1340 ق) دربارة اين فتوا چنين نوشته است: «گروهي از مفتيها كه چهارصد نفر از آنان در كربلا حضور داشتند چنين فتوا داده بودند كه چون حسين بنعلي بر امام زمانش خروج كرده دفعش واجب و جهادش بر همه مردم لازم است. عمرسعد اين فتوا را بر لشكرش خواند تا مبادا كسي از كشتن فرزند فاطمه انديشه نمايد و از جدّش شرم كند». (تَذْكِرة الشهداء، ص279) همچنين محقّق برجسته استاد شهيد قاضي طباطبايي به نقد اين قضيّه پرداخته و اثبات كرده است كه چنين مطلبي در منابع قديمي نيامده است. (تحقيق دربارة اوّل اربعين حضرت سيد الشهداء، ص64 ـ 61).
منبع:پرسمان