این سوال را باید از عایشه و محبان وی پرسید که چرا چرا به ابوبكر و عمر اجازه دفن داد اما از دفن پاره تن رسول خدا(ص) جلوگیری کرد؟ آيا مالكيت اين خانه در اختيار عائشه بود؟ چه كسى اين خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلى الله عليه وآله ارث برده بود، چرا دختر پيامبر از اين ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بيت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟
البته پاسخ این سوال روشن است و آن اینکه عایشه به خاطر عقده و کینه ای که از امیرالمومنین علی علیه السلام و اولاد آن حضرت داشت از این امر جلوگیری کرد، وی که هنوز کینه جنگ جمل و رشادتهای امام حسن علیه السلام را در دل داشت خواست بدین وسیله انتقامی از آن حضرت گرفته باشد. امام حسن علیه السلام در روز جنگ جمل با رشادت خود شتر عایشه را پی کرد و بدین وسیله غائله جنگ جمل را خاموش و عایشه را به سزای عمل خود رساند.
يعقوبى در تاريخ خود مىنويسد:
وقيل أن عائشة ركبت بغلة شهباء وقالت بيتي لا آذن فيه لأحد فأتاها القاسم بن محمد بن أبي بكر فقال لها يا عمة ما غسلنا رؤوسنا من يوم الجمل الأحمر أتريدين أن يقال يوم البغلة الشهباء فرجعت
عائشه در حالى كه سوار بر قاطر خاكسترى رنگى شده بود، گفت: اين خانه من است، به هيچ كس اجازه (دفن) نمىدهم. قاسم بن محمد بن أبى بكر جلو آمد و گفت: اى عمه، ما هنوز سرهاى خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشستهايم، تو مىخواهى كه مردم بگويند «روز قاطر خاكستري»؟ …(يعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاى292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225، ناشر: دار صادر – بيروت.)
منبع:پرسمان