انتساب جملة «اسقوني شربةً من الماء»[1] به امام حسين تا ده قرن پس از شهادت امام در منابع كهن تاريخي وجود ندارد و ديده نشده است اما به يكباره و پس از هزار سال اين جمله در كتابي تحت عنوان: المُنْتَخَب في جمع المَراثي و الخُطَب (مشهور به «الفخري») ديده ميشود. در مورد اين نويسنده و كتابش ميتوان به مطالب زير اشاره نمود:
مؤلف المُنْتَخَب، فخرالدّين طُرَيْحِي ابنمحمّد بنعلي (979 ـ 1085 ق) است. طُرَيْحِي را عالمي فاضل، فقيهي نبيل، محدّثي جليلالقدر، دانشمندي اديب، لغوي، شاعر، و از بزرگان علماي اماميّه معرفي كردهاند. او صاحب آثار و تأليفات متعدّد علمي و شروح و تعليقاتي بر بعضي از آثار علماي گذشته در موضوعات اصولي، فقهي، حديثي، رجالي، و … است كه يكي از آنها «مجمع البحرين و مطلع النيّرين»[2] در شرح لغات و مفردات قرآن و حديث است. اين كتاب نظير «النِّهاية في غريب الحديث و الأثر» تأليف ابناثير، مجدالدّين مبارك جَزَرِي (544 ـ 606 ق) از علماي اهل سنّت به شمار ميرود و در موضوع خود اثري ارزنده و ماندگار و در محافل علمي همواره مورد استفادة محققان است.
المُنْتَخَب را نميتوان يك نگاشتة تاريخي دربارة زندگي امام حسين و يا تاريخ قيام عاشورا و مقتل سيّدالشّهدادانست، بلكه مجموعهاي از روايات و مراثي حزن برانگيز و گريهآور است كه در قالب نثر خطابي و شعر سامان يافته است. بيشتر مباحث اين كتاب در باره امام حسين و پارهاي از آنها دربارة برخي امامان ديگر است و به صورت كشكول، تدوين و نگارش شده است. اين اثر، داراي دو جزء و هر يك، داراي ده مجلس و هر مجلس، شامل چند باب است. در هر مجلس و هر باب، مباحثي متعدّد و بيارتباط به هم مطرح شده است. وي در نگارش اين كتاب بر نقليّات كتاب روضةالشّهداي كاشفي اعتماد كرده است و بسياري از مطالب نادرست را از كتاب ياد شده نقل كرده است. طُرَيْحِي، برخلاف ساير آثارش در نگارش آن دقّت علمي به خرج نداده است.* مرحوم محدّث نوري، يكي از عوامل راه يافتن مطالب دروغ و بياساس در مقاتل را، تسامح علما در اين مورد دانسته آن را چنين معرفي ميكند:
«استقرار سيرة علماء در مؤلّفات خود بر نقل اخبار ضعيفه و ضبط روايات غيرصحيحه، در ابواب فضايل و قصص و مصائب، و مسامحة ايشان در اين مقامات، خصوص مقام اخير، چنانكه مشاهد و محسوس است».[3] متن كتاب نشانگر آن است كه وي ابتدا مطالب آن را در ايّام محرّم در محافل و مجالس روضهخواني ميخوانده و سپس آن را در قالب مجالسنگاري، سامان داده است. اين كتاب به سبب نقل گزارشها و نقليّات غيرمعتبر و بياساس، از سوي انديشمندان و حديث شناسان، مورد انتقاد قرار گرفته است.[4] با اين وجود، اين اثر، جايگاه خود را به خوبي در ميان روضهخوانان باز كرده و بسياري از نقليّات آن در مقاتل بعدي منعكس شده و در قرون اخير، زمينة تحريفات بسياري را در مقتلخواني امام حسين فراهم ساخته است.
برخي از نمونههاي تحريفات در اين كتاب
1 – هفتاد هزار نفر بودن سپاه عمرسعد[5]
2 – انتساب جملة «اسقوني شربةً من الماء»[6] به امام حسين در حالي كه در منابع معتبر نقل نشده است.
3 – عروسي حضرت قاسم [7]
4 – كشته شدن دههزار نفر از سپاه دشمن به دست امام حسين!؛ امّا چون تعداد لشكريان بسيار بودند، اين تعداد كشته در سپاه آنان شكاف ايجاد نكرد!.[8]
5 – قصة ساربان امام و بريدن انگشت آن حضرت در شب يازدهم محرم[9] كه به بحارالانوار نيز راه يافته است.
6 – گزارش قصة شيري كه بر امام گريه ميكرد.[10]
منبع:پرسمان
[1]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص452.
[2]. ميرزا محمّدعلي مدرّس، ريحانة الادب، ج3، ص30-31.
* . طبق نقل بعضي از علماي مُطلِع ساكن نجف اشرف، مرحوم طريحي، اين كتاب را در دوران جواني، هنگام اقامت در روستاي طُريح، و پيش از ورود به حوزة علمية نجف و طي مراحل عالي علمي، نوشته بود. و بعداً راضي به رونويسي و نشر آن نبود، امّا ديگر فايده نداشت و ذاكران، آن را رونويسي ميكردند و قابل جمعآوري نبود، طبق اين نقل، از نوادگان او، دو روحاني فاضل به نامهاي شيخ عباس و شيخ عبدالمولي در حوزة نجف بودند و شيخ عباس، به تدوين منتخب در دوران جواني جدّش در طُريح تأكيد داشت.
[3]. محدّث نوري، لؤلؤ و مرجان، ص187.
[4]. ميرزا محمّد اشراقي معروف به ارباب، الاربعين الحسينيّة، ص14، 56 و 208.
[5]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص37.
[6]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص452.
[7]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص367 ـ 365.
[8]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص451.
[9]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص90 ـ 92.
[10]. طُرَيْحي، المُنْتَخَب للطُّرَيْحي، ص322 ـ 323.