اين حديث از ساخته هاى عبد الله بن حفص وكيل است.
ابن عدى گفته است: اين حديث ساختگى است، شك ندارم كه او سازنده آن است.
و خطيب گفته است:اين حديث از لحاظ سند و متن باطل است و مى دانيم كه سازنده آن وكيل است، و سندهاى رجالش همه مورد اعتمادند جزخودش.
و ذهبى در ميزانش، بعد از ذكر آن، از طريق ابن عدى گفته است:براى ابن عدى شايسته نبوده كه از اين دجال كور چشم كور دل روايت كند، كسى كه خداوند در باره اش فرموده است: “كسى كه در اين دنيا كور باشد در آخرت نيز كور و گمراه است “.
و در شرح حال عبيد الله بن سليمان گفته است: از او عبد الرزاق، با خير باطلى روايت كرده که او آفت آن به شمار مى رود.
و ابن حجر در لسان الميزان جلد 4 صفحه 105 گفته است: اين خبر را ابن عساكر چنين آورده است: ” من وارد بهشت مى شوم، همه يارانم جز معاويه را در آنجا مى يابم كه پس از هفتاد سال او را مى بينم و به او ميگويم: معاويه كجا بودى؟ در جواب مى گويد:زير عرش خدايم بودم كه با دستش به من تحفه مى داد آنگاه فرمود: اين در عوض فحشهائى است كه در دنيا به شما داده اند “.
ابن عساكر گفته است: اين حديث نادرست است و در آن چند نفراز افراد گمنام قرار دارند.
منبع:پرسمان