سیّد بن طاووس گوید:

نزد پدر برگشت و گفت: پدر جان! تشنگی مرا کشت و سنگینی زره بی‌تابم کرد. آیا آبی هست؟ امام گریست و فرمود: «پسر جان! از کجا آب بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ. به زودی جدّت رسول خدا (ص) را ملاقات می‌کنی و از جام سرشار او سیراب می‌شوی که دیگر پس از آن تشنه نگردی.»

 

 

 قال السّیّد بن طاووس

ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِيهِ وَ قَالَ: يَا أَبة الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي، وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي، فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟

فَبَكَى الْحُسَيْنُ (ع) وَ قَالَ: «وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ من أين آتى بالماء؟ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً (ص) فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا.»[1]


[1]– اللهوف: 166، الفتوح لابن اعثم 5: 131، مثیر الاحزان: 69 مع اختلاف یسیر.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *