سیّد بن طاووس گوید:

عمرو بن قرظۀ انصاری بیرون آمد. از امام حسین (ع) اذن طلبید. امام به او اجازۀ میدان داد. نبردی شایسته و مشتاقانه به بهشت نمود. گروه زیادی از حزب ابن زیاد را کشت. هیچ تیری به سوی امام نمی‌آمد جز آن‌که با دستش جلو آن را می‌گرفت و سینه در برابر شمشیرها سپر می‌ساخت و آسیبی به حسین (ع) نمی‌رسید تا آن‌که مجروح شد. رو به امام حسین (ع) کرد و گفت: ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ امام فرمود: آری، تو پیش از من در بهشتی. سلامم را به رسول خدا (ص) برسان و بگو که من نیز درپی می‌آیم. آن قدر جنگید تا به شهادت رسید.

 

 

قال السیّد بن طاووس:

فَخَرَجَ عَمْرُو بْنُ قُرْطَةَ الْأَنْصَارِيُّ، فَاسْتَأْذَنَ الْحُسَيْنَ (ع)، فَأَذِنَ لَهُ، فَقَاتَلَ قِتَالَ الْمُشْتَاقِينَ إِلَى الْجَزَاءِ وَ بَالَغَ فِي خِدْمَةِ سُلْطَانِ السَّمَاءِ حَتَّى قَتَلَ جَمْعاً كَثِيراً مِنْ حِزْبِ ابْنِ زِيَادٍ، وَ جَمَعَ بَيْنَ سَدَادٍ وَ جِهَادٍ، وَ كَانَ لَا يَأْتِي إِلَى الْحُسَيْن‏ (ع) سَهْمٌ إِلَّا اتَّقَاهُ بِيَدِهِ وَ لَا سَيْفٌ إِلَّا تَلَقَّاهُ بِمُهْجَتِهِ، فَلَمْ يَكُنْ يَصِلُ إِلَى الْحُسَيْنِ (ع) سُوءٌ، حَتَّى أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ.

فَالْتَفَتَ إِلَى الْحُسَيْنِ (ع) وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَ وَفَيْتُ؟

قَالَ: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ، فَاقْرَأْ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ». فَقَاتَلَ حَتَّى قُتِلَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ. [1]


[1]– اللهوف: 162، مثیر الاحزان: 61، البحار 45: 22، العوالم 17: 265، اعیان الشیعة 1: 605 و فی مثیر الاحزان: «عمرو بن ابی قرظة»، موسوعة کلمات الامام الحسین (ع): 442 ح 418.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *